اینجا همه خوبند و همه اشتباه میکنند!
تحلیل روانشناختی فیلم «قهرمان»
ساخته «اصغر فرهادی»
پس از مدتی که سینما در شرایط پس از کرونا کمرونق و نیمهتعطیل بود، اکران فیلم قهرمان به کارگردانی اصغر فرهادی جان تازهای به سینماها داد و این اتفاق توانست نویدبخش روزهای بهتری برای سینمای ایران باشد. فیلم قهرمان به عنوان نماینده ایران برای حضور در رقابتهای اسکار 2022 هم انتخاب شده بود. در این مقاله به بررسی این فیلم می پردازیم
اغلب فیلمهای عمیق و مهم تاریخ سینما معمولا چند لایه مختلف دارند و هر کس ممکن است از جنبهای به آن فیلم نگاه کند و نکاتی را در آن بیابد. قهرمان نیز فیلمی چندلایه است که از زوایای مختلفی میتوان به آن نگریست. از لحاظ اجتماعی، فیلم قهرمان واقعیات جامعه را مطرح کرده و شرایطی را که افراد را به سمت انجام کارهایی که دوست ندارند سوق میدهد، نشان داده است. همچنین قهرمانسازیهای اشتباه یا اغراقآمیز از آدمهای معمولی را هم که این روزها با وجود فضای مجازی بیش از گذشته به چشم میخورد، نقد میکند.
اما در این مطلب قصد دارم از زاویه دیگری به این فیلم بپردازم و درباره نوع نگاه فیلم قهرمان و کارگردان آن به انسان حرف بزنم. میتوان چنین تعبیر کرد که در سینمای اصغر فرهادی، «آدم خوب» و «آدم بد» به معنای مطلق اصلا وجود ندارد. در مجموع همه خوبند و همه گاهی اشتباه میکنند؛ برخلاف سینمای تجاری که در آن همواره آدمها، یا ناجیاند و یا قربانی، یا به شکلی افراطی ایثارگر و ازخودگذشتهاند و یا منفعتطلب و خبیث، یا افرادی ضعیف و ناتوانند و یا قهرمانانی شکستناپذیر!
آدمها در داستانهای فیلمهای فرهادی اما ترکیبی از خوب و بد، نور و سایه و تاریکی و روشناییاند؛ چیزی که به واقعیت انسان بسیار نزدیکتر مینماید.
مطرحکردن و نشاندادن این درک نسبیگرایانه از ذات انسان باعث میشود دریابیم که بسیاری از آدمهایی که در لحظاتی از زندگیشان ممکن است «بد» به نظر بیایند، در بسیاری از لحظات دیگر میتوانند خوب و مهربان باشند و همه آنهایی که برچسب «آدم خوب» را بر پیشانیشان زدهایم، ممکن است گاهی و در شرایطی هم نتوانند آنقدرها که توقع داریم خوب و مهربان باشند. فهمیدن این واقعیت ما را به یک درک همدلانهتر و عمیقتر از ذات انسان میرساند و میتواند نوع نگاه و نحوه ارتباطات ما با انسانها را بهبود بخشد. فیلم قهرمان از لحاظ تکنیکی نیز فیلم مهمی است و «امیر جدیدی» در این فیلم بازی بسیار درخشانی را ارائه کرده است.
تاکنون منتقدان، روزنامهنگاران و تحلیلگران اجتماعی زیادی درباره فیلم قهرمان گفته یا نوشتهاند و غالب نقدها در مورد این فیلم مثبت و البته در یکی دو مورد نیز انتقادی بوده است.
این مطلب را با درج قسمتی از نوشته آقای «بهنام شریفی»، تحلیلگر سینما و مدرس روانشناسی تحلیلی، درباره فیلم قهرمان به پایان میبریم که حاوی نکات قابلتاملی است:
قهرمان محصول سادگی پس از پیچیدگی است؛ فیلمی که پس از پایان آغاز میشود و آرامآرام جایی در میان ذهن و قلبمان پیدا میکند. فیلم از دل روایتی ساده، وضعیتی کلی را به تصویر میکشد؛ وضعیت جامعهای که مکالمه را از یاد برده و تفاوتها را به رسمیت نمیشناسد و با هر موج کج میشود. قهرمان میسازد و لهش میکند... کاش از دوگانه «قهرمانسازی» و «قهرمانشکنی» بیرون بیاییم و به این فکر کنیم که اصلا چرا باید نیاز به قهرمان بیرونی داشته باشیم؟ میتوانیم قهرمان درونیمان را احضار کنیم و تاریکی درونمان را بپذیریم تا بتوانیم با تاریکیهای دیگری کنار بیاییم.
فرهادی همیشه تاریکی و روشنایی وجود آدمی را در منشورهای متکثر، منعکس کرده و خواسته دیکتاتوری قضاوت و برداشتهای شخصی را رسوا کند تا همه به شناخت درونیمان فکر کنیم.