مستقل شدن در نوجوانی
استقلال یا استبداد؟
سلام دوست خوبم! خوشحالم که میتونم ازین طریق باهات صحبت کنم. قراره در این مقاله در مورد یکی از موضوعاتی که برای هر نوجوونی جذاب و البته چالشبرانگیزه صحبت کنم: موضوع مستقل شدن و استقلال خواهی!
شمایی که الان این مقاله رو میخونین به احتمال زیاد وارد سن نوجوونی شدین و متوجه یهسری تغییرات درونتون شدین.
نوجوونی یه فصل جدیدی از زندگیه که مابین کودکی و جوانیه؛ انگار وارد یه دنیای جدید میشی که خیلی جذابه اما بسیار ناشناختهاس. مثل این میمونه وارد یه شهر یا کشور زیبا شدی اما شناخت کافی نداری، نمیدونی باید کجاها بری، چهجوری ارتباط برقرار کنی، چه جملاتی رو بگی یا نگی و کلی سوال که توی ذهنتون ایجاد میشه و ممکنه نسبت بهش استرس داشته باشین.باید بدونین که این سوالات و نگرانیها تاحدی طبیعیه؛ همهی آدمها این دوران رو گذروندن. مهم اینه این دوران رو با حالی خوب بگذرونیم و ازش لذت ببریم.
تو این مقاله قصد دارم در مورد موضوع جذاب مستقل شدن صحبت کنم و راهکارهایی رو ارائه بدم که میتونه براتون خیلی کمک کننده باشه.
موافقین؟
تقریبا از سن 12 سالگی یهسری تغییرات در بدنمون ایجاد میشه. یکیش اینه که به خودت و بقیه میگی من دیگه بچه نیستم!
میخوای نشون بدی من بزرگ شدم و مثل قبل به بقیه وابسته نیستم. و این خیلی خوبه ...
دختر و پسر نوجوونی که سعی داره مستقل باشه باید بدونه که وقتی استقلال در سه زمینهی فکری، عاطفی و اخلاقی اتفاق بیفته و اون آگاهی و رشد درست باشه، میتونه زندگی شیرینی رو در این فصل جدید زندگی سپری کنه.
تصوری اشتباه
یهسری از نوجوونای خوبمون بین استقلال و استبداد، اشتباهی استبداد رو انتخاب میکنن. شاید بگید یعنی چی؟ یعنی اینکه فکر میکنن میتونن با اصرار بر اجرایی شدن خواستههاشون، به آزادی زیاد بیرون از چارچوبهای خانوادگی برسن! یا با تاکیدهای زیاد برای داشتن حریم خصوصی به استقلال بیشتری برسن!
این یه تصور اشتباهه!
استقلال داشتن بهمعنی آزاد شدن از همهی قوانین خانواده نیست! همهی افراد جامعه یهسری محدودیتهای منطقی برای رعایت قوانین اجتماعی دارن؛ مثلا اجازهی عبور از چراغ قرمز رو نداریم و اگه رعایت نکنیم، جریمه میشیم.
پس استقلال با استبداد تفاوتهای زیادی داره. اگه میخواهیم به استقلال برسیم و در عین حال، روابطی خوب با خانواده و دوستامون داشته باشیم، بلد بودن یهسری نکات دراینباره موثره. پیشنیازی برای مستقل شدن لازمه؛ ما باید به دو سوال مهم جواب بدیم: «من کیام؟ مقصدم کجاست؟»
دخترا و پسرامون وقتی وارد سن نوجوونی میشن، این سوالها براشون پیش میاد و بهش میگن: هویتیابی. شما بهش فکر کردین؟
بهطور کلی اگه برای این سوالات و موضوعاتی که در ادامه نوشتم پاسخ مشخصی داشته باشین، یعنی جریان هویت براتون حل شده:
- از ارزشهای خودتون اطلاعی دارین؟ چه چیزایی براتون مهمن و شما چه شایستگیهایی دارین؟
- چقدر از جهان درون خودتون اطلاع دارین؟
- چه وظایف و مسئولیتهایی در قبال خودتون و دیگران دارین؟
- از توقعات و انتظاراتتون نسبت به خودتون و دیگران شناختی واقعبینانه داشته باشین.
ممکنه برای هر مورد چند روز، چندهفته یا بیشتر نیاز داشته باشین که فکرکنین؛ اصلا اشکالی نداره؛ اتفاقا خیلی خوبه که دراینباره فکرکنید و به شناختی بهتر نسبت به خودتون و دیگران برسین.
اینطوری آرامش بیشتری در زندگی و روابطتتون تجربه میکنین.
حالا که موضوع هویت رو متوجه شدیم؛ بریم سراغ اصل موضوعمون: استقلال خواهی J
وقتی سه بلوغ اخلاقی، فکری و عاطفی در ما شکل بگیره و خوب رشد پیدا کنن، میتونیم به یه استقلال درست برسیم.
یه تعریف ساده از بلوغ: «بلوغ یعنی نوجوانی، بزرگ شدن، رشد کردن...»
حالا بریم سراغ بلوغ اخلاقی:
بلوغ اخلاقی یعنی رفتارهای اخلاقمدارانه؛ رفتارهایی بر اساس ارزشهای زندگی.
بهزبون ساده، بدونیم چه کار و رفتاری درسته، انجام بدیم و چی اشتباهه، انجام ندیم.
وقتی بلوغ اخلاقی بهشکل خوبی میرسه که ما بدونیم هر کار و رفتار ما چه عواقب و پیامدی داره. با درنظر گرفتن عواقب اون رفتار، ما رفتارهای مدیریتشدهای رو انتخاب میکنیم.
نکته:
این بلوغ فقط به این معنی نیست که ما حواسمون به رفتارمون نسبت به بقیه باشه و بقیه هر رفتاری کردن اشکال نداره! هر زمان رفتاری از دیگران باعث ناراحتیمون شد، لازمه با بیانی درست به اون شخص بگیم که ناراحت شدیم. یهسری از نوجوونای عزیزمون دراینباره میگن: مهم نیست! زشته! حالا اشکال نداره و...
در صورتی مهم نیست و اشکال نداره که توی دلتون هیچ ناراحتی از اون شخص نباشه و خودتونو سرزنش نکنین. اگر غیر از اینه حتما ناراحتیتونو بیان کنین. اینجوری به خودتون و عزتنفستون احترام گذاشتین.
تلنگر:
یه وقتایی هست ما برای اینکه توسط دوستامون مسخره نشیم، همرنگ جماعت بودنو انتخاب میکنیم.
اول اینو بگم، افرادی که دیگرانو مسخره میکنن، بلوغ اخلاقی درونشون رشد نکرده.
دوم اینکه اگه شما از ترس مسخره شدن و... درحال تظاهر کردن هستین و از این شرایط راضی نیستین، شما هم عزتنفس کافی ندارین.
ممکنه این جمله ناراحتتون کرده باشه، اما دوست قشنگم، عزتنفس یه رفیق همیشگی برای هر انسانیه که وقتی باشه و بهش برسیم، بهمون کمک میکنه رشد کنیم. خبرخوب اینه که میتونیم تقویتش کنیم. وقتی به این احساس برسیم که منم ارزشمندم و همینجوری که هستم، خودمو دوست دارم و میپذیرم، این یعنی شروع یه موفقیت.
حالا یه لبخند بزن بریم بلوغ بعدی J
بلوغ فکری
بلوغ فکری برای هر شخصی در سنی شکل میگیره. برای دخترای قشنگمون حدودا در سن 23 کامل میشه و آقاپسرای خوبمون در سن 25.
بهطور کلی این بلوغ وقتی شکلش کامل میشه که به این مرحله برسیم: «همهی مسایل و حرفها مربوط به ما نیستن و مارو بههم نمیریزن و عصبانی نمیکنن.» افرادی که به بلوغ فکری رسیدن، برای خودشون هدفی دارن و ثابتقدم هستن.
شماها هدفی برای خودتون دارین؟ بهش فکرکنین؛ هدف داشتن انگیزهی شمارو بالا میبره.
بلوغ عاطفی
بلوغ عاطفی یعنی بدونیم چهموقع با عقلمون و چهموقع با قلبمون تصمیم بگیریم. چه جاهایی به موضوع به شکل منطقی نگاه کنیم و چه جاهایی با احساسمون انتخاب کنیم. اگه زمان زیادی رو توی فضای مجازی بذاریم و فقط وبگردی کنیم، این یعنی بلوغ عاطفی درونمون رشد کافی نداشته.
اینکه زمانمونو برای چه کاری و چه شخصی میذاریم که بعدش حس خوبی داشته باشیم، این یعنی بلوغ عاطفی. یه مورد دیگه که در رشد بلوغ عاطفی نقش داره اینه که مسئولیتپذیر باشیم و مسئولیت اشتباهمونو قبول کنیم. وقتی بدونیم هر رفتاری عواقبی داره و بعد عواقب اون رفتار و کار رو بپذیریم، یعنی دوتا بلوغ باهم؛ شما بگید کدوم بلوغها؟
آفرین! همین که الان درحال خوندن این مقاله هستین یعنی شما در حال رشد بلوغ عاطفی هستین؛ بذارین ربطشو بگم:
شما بهجای بودن در فضای مجازی، وقتتونو که دارایی ارزشمند شماس رو برای خوندن یه مقاله و بالا بردن آگاهیتون بکار بردین و این عالیه.
بنظرم الان یه حس خوب به خودت بده، مثلا خودتو بغل کن یا خودتو ببوس، حتی میتونی برای خودت یه جملهی مثبت بنویسی که سلول سلول بدنت کیف کنن.
تو این مقاله در مورد نوجوونی، هویتیابی، استقلالخواهی و اینکه چطور میتونیم با رشد سه بلوغ درونمون، به مستقل شدن برسیم، صحبت کردیم.
هرچی تا الان گفته شد نقشهی راهی برای شماس، برای اینکه بدونید برای فصل قشنگ نوجوونی به چه چیزهایی نیاز دارین.
تو این مسیری که پیش میرید، مطمئنا چالشهایی هم هست که ممکنه شمارو نگران کنه، اما راهی هم هست.
در این مسیر پدر و مادر، دوستان خوب و رشددهنده، مشاور و مربی میتونن بهتون کمک کنن تا ازچالشهای مسیر بهخوبی و سلامت عبور کنین.
دمتون گرم که تا اینجا همراهم بودین و برای خودتون ارزش قائل بودین.