menu button
سبد خرید شما
تحلیل روانشناختی سرزنش
ثریا سادات حسینی  |  1403/04/03  | 
شنیدم و شنیده نشدم!

تحلیل روانشناختی سرزنش


حمید. ج / 51 ساله / شهر نائین

«من تنها پسر خانواده و ته‌‌تغاری با چهار خواهر بودم؛ اما همیشه احساس اضافی‌بودن می‌کردم. من هر‌روز کتک می‌خوردم و حرف‌زدن با من با لحن دعوا و سرکوفت‌زدن بود. خودم هم نفهمیدم چرا همه افراد خانواده آرام و بدون اشتباه بودند، اما من در همان دوران کودکی هم نیاز داشتم بازی کنم، دوستانم را به حیاط بیاورم و شیطنت کنیم، اما این کارها از نظر خانواده من شرارت محسوب می‌شد. خلاصه آدم بد خانواده من بودم. مثلا وقتی توپی را شوت می‌کردم، می‌دانستم که بعد از آن صدای داد پدرم می‌آید که‌: «بچه! صد دفعه نگفتم توپ رو نزن به دیوار. الان میام حالیت می‌کنم که با دیگه با من لج نکنی!»

هر‌روز مرا به‌خاطر هر رفتاری توبیخ می‌کردند. خواهرهایم هم اگر چیزی را می‌شکستند، عادت داشتند که بگویند «حمید شکست! حمید انداخت!». بعد‌ها که بزرگ‌تر شدم، باور کرده بودم قیافه‌ام زشت، هیکلم گنده و رفتار‌هایم اشتباه هستند‌. هر کاری که می‌کردم و هر جا می‌رفتم اضطراب داشتم که اتفاقی نیفتد یا هر وقت مادر یا پدرم عصبانی می‌شدند، تمام وجودم می‌لرزید که حتما من یک کاری کرده‌ام. وقتی در درسی تجدید می‌شدم، یکریز سرزنش و مقایسه و انتقادهای تکراری را می‌شنیدم. دو سال مردود شدم و پدرم سرزنشم می‌کرد و می‌گفت‌: «من که می‌دونستم تو هیچی نمی‌شی. دیگه برو کار کن تا آدم شی.» من حاضر بودم کر شوم، اما دیگر این حرف‌های تکراری را نشنوم، چون همیشه شنیدم و شنیده نشدم. 

بالاخره ترک تحصیل کردم افسرده شدم. حالا دیگر علاوه بر صدای پدر و مادرم، همیشه اولین نفر خودم، خودم را مسخره و سرزنش می‌کردم. دوستانم را می‌دیدم که همان شیطنت‌ها و همان رفتار‌های مرا می‌کردند، اما کسی با آن‌ها برخورد بدی نمی‌کرد. سال‌ها گذشته و من حالا یک مکانیکی دارم و عالم و آدم مرا تحسین می‌کنند، اما هنوز هم من خودم را باور ندارم. وقتی کسی از من تعریف کند، احساس می‌کنم واقعی نیست. هر کسی ایرادی از کارم بگیرد، تمام وجودم پر از اضطراب می‌شود. در زندگی یاد گرفته‌ام همیشه حق با دیگران ا‌ست و هیچ‌وقت نتوانستم دست از خود‌تخریبی و ادامه راه پدر و مادرم دست بردارم. از همه مهم‌تر، اگر اشتباهی کنم، خودم را سرزنش می‌کنم و مستحق تنبیه می‌دانم و خودم را نمی‌بخشم.»


تحلیل روان‌شناختی


این ذهنیت مقصر و نالایقی حمید در افراد به دو شکل درونی می‌شود: «ذهنيت والد تنبیه‌گر»، صدای والدی که فرد را تحقیر کرده ا‌ست و «ذهنيت والد پر‌توقع»، صدای والدی که انتظارات و توقعات زیادی از فرد داشته ا‌ست.

حمید در دوران کودکی از خانواده احساس باارزش‌بودن نگرفته ا‌ست. این فرد با این ذهنیت‌ها خود را بی‌ارزش و حقیر می‌داند و علاوه بر دیگران، خودش خود را سرزنش می‌کند. اوضاع برای حمید وخیم‌تر ا‌ست. او حتی به‌خاطر ظاهر و جنسیتش هم احساس گناه می‌کند و این باور در او ریشه‌دار شده ا‌ست که «آدم مشکل‌داری هستی!»؛ یعنی بازی «من خوب نیستم». حمید توسط پدر و مادرش مورد قضاوت و تنبیه قرار می‌گرفته و نیاز به شادی و تفریحش به‌عنوان یک پسر نادیده گرفته شده ا‌ست. جایی که او می‌گوید چهار خواهر دارد و پدر مادرش دختر دوست داشته‌اند، معما حل می‌شود. با وجود بودن چهار دختر آرام با رفتار‌های دخترانه و سوگیری‌های والدین، حمید بی‌گناه و به‌خاطر شیطنت‌ها یا رفتار‌های طبیعی یک پسر مورد سرزنش بوده و احساس بد‌بودن داشته ا‌ست. والدینش انتظار داشته‌اند که او مانند دختران آرام و بی‌حاشیه و زیبا باشد. این تفاوت و شناخت اشتباه منجر‌به خشم و بدرفتاری و سرزنش‌گری شده ا‌ست. بنابراین حمید آن‌قدر در دوران کودکی مورد انتقاد و سرزنش و مقایسه با خواهرانش بوده و مرتب طرد می‌شده که در ذهنش طرحی ریخته که اگر اشتباه کند، به‌دنبالش سرزنش و طرد می‌شود؛ پس همیشه احساس ناامنی و اضطراب می‌کند. 

این دا‌ستان در بزرگسالی هم در ذهنش ادامه‌یافته ا‌ست. او از هرکسی انتظار دارد به‌خاطر کوچک‌ترین اشتباهش او را سرزنش کند؛ درصورتی‌که ممکن ا‌ست فرد مقابل اصلا قصد سرزنش نداشته باشد! وقتی خود‌سرزنشی می‌کنید یا دچار اشتباهی شده‌اید، نیازی نیست خودتان را تنبیه و سرزنش کنید و دچار هیجانات و احساسات منفی شوید. فقط کافی ا‌ست بی‌عملی را در این مورد یاد بگیرید و گاهی بپذیرید و خود‌اصلاحی کنید و معیار‌های خودتان را در مورد اشتباهتان، با دیگران مقایسه کنید. 

این ادعا و باور که به شما می‌گوید همواره کسی مقصر ا‌ست و باید سرزنش شود و مکافات عملش را بپردازد، یک تله یا طرحواره ا‌ست با عنوان «تله تنبیه»؛ یعنی خطای شناختی که گذشته و رفتار والدین فرد مسبب آن هستند‌. 

بهتر ا‌ست حمید تلاش کند خودتخریبی و خودسرزنش‌گری را کنار گذارد و رفتارش را ارزیابی کند. جایی که اشتباهی از او سر می‌زند، با خود‌دوستی و در‌نظر‌گرفتن این‌که انسان جایز‌الخطا ا‌ست، راه اشتباه پدر و مادرش را ادامه ندهد و برداشت‌های ذهنی‌اش را از اشتباه و خودش تصحیح کند. این کار ساده‌ای نیست، زیرا حمید درگیر چند طرحواره یا تله مثل نقص و شرم یا تله اطاعت و تنبیه شده ا‌ست. پیشنهاد درمان برای حمید طرحواره‌درمانی یا درمان روان‌پویشی کوتاه‌مدت ا‌ست.


به‌دنبال مقصر

سحر. س / 24 ساله و محمد. ت/ 27 ساله


سحر و محمد یک زوج هستند‌ که تصمیم به جدایی گرفته‌اند. به‌قول خودشان تمام راه‌ها را هم امتحان کرده‌اند و به‌درد هم نمی‌خورند، چون زندگی‌شان یک جنگ روانی ا‌ست. 

سحر می‌گوید: «محمد مثل سوهان روح ا‌ست و هر مشکل و اشتباه کوچک یا بزرگ مرا پتکی می‌کند و بر سر من می‌زند. او هیچ‌وقت اشتباه مرا فراموش نمی‌کند و تمام انرژی‌اش را گذاشته تا از من اشتباهی ببیند و مدام بر سرم بکوبد! مثلا مدام می‌گوید: 

«تو همیشه با لباس‌پوشیدنت آبروی منو می‌بری»، «تو خونه مامانت چی یاد گرفتی که همیشه غذا رو می‌سوزونی؟»، «خوا‌ستگار، خوا‌ستگار که می‌گفتی این پسر‌عموی کچل و شکم‌گنده‌ات رو می‌گفتی؟»، «پدر که معتاد باشه، بچه‌هاش می‌شن یکی مثل تو!» و ...»

سحر این‌ها را با بغض می‌گفت، اما یک‌باره صدایش قطع شد و اشک از گوشه چشمانش جاری شد. او از سر غرور سرش را پایین انداخت و بعد از یک سکوت سنگین، سرش را بالا آورد و با نگاه ملتمسانه از من پرسید :«خود شما می‌تونید با چنین آدمی زندگی کنید؟ اصلا می‌شه گفت راهی داره تا درست بشه؟» اما دیگر محمد اجازه نداد که ادامه دهد، گلویش را صاف کرد و انگار که عجله داشت، گفت‌: «حالا بذار منم بگم! کی بود که هر کاری می‌کردم، می‌زد تو ذوقم؟ ماشین می‌خریدم، می‌زدی تو حالم و می‌گفتی این چیه! پراید هم شد ماشین؟ نمی‌خریدی سنگین‌تر بودی! می‌اومدم باهات درددل کنم، می‌گفتی: «تقصیر خودت بود، باید حوا‌ست باشه!» بارها حرف برادر معلول ذهنی‌ام رو وسط کشیدی و گفتی: «بچه‌دار نمی‌شم، چون برادرت معلوله و بچه ما هم معلول می‌شه!»

وقتی هم ‌که ازم کلاهبرداری کردند، به‌جای این‌که کنارم باشی، همیشه سرکوفت بی‌عرضگی به‌ من زدی و ...»

سحر توجیه می‌کرد و محمد هم سرپوش می‌گذاشت. این بحث ادامه داشت، تا‌جایی‌که هر‌دو انگار متوجه شده بودند که به یک اندازه مقصرند و با هم مهربان نبوده‌اند.



تحلیل روان‌شناختی

یکی از موانع بزرگ ارتباط خوب، سرزنش‌کردن د‌یگری و فراموش‌کردن سهم خود ا‌ست. اشکال این‌جا‌ست که هنگام مشاجره تنها به نقش دیگران توجه می‌کنیم و می‌بینیم که رفتار خصمانه دارند‌، خودمحورند، حالت تدافعی می‌گیرند و کوته‌نظری می‌کنند، اما متوجه سهم خود در ایجاد مشکل نمی‌شویم. علتش این ا‌ست که هنگام مشاجره با دیگران، آینه یا تلویزیونی نیست که حالت خود را در آن ببینیم. بی‌توجهی به تاثیر خود بر دیگران گاه مسئله‌ساز می‌شود. اگر همسران مدام با حالتی انتقادآمیز شکایت کرده و همسرشان را به‌دلیل ضعف‌هایش سرزنش کنند، چنین رابطه‌ای به‌تدریج نابود می‌شود. می‌توانیم به قطع بگوییم که سرزنش و سرکوفت آفت زندگی‌اند و یکی از رفتار‌های مخربی که اثرات زیان‌آور و جبران‌ناپذیری بر روابط بین همسران دارد، سرزنش و تحقیر و خرد‌کردن شخصیت د‌یگری ا‌ست.

شیوه گفت‌وگوی سحر و محمد هم گفت‌وگوي تهاجمي ا‌ست؛ سبكي که هميشه طرف مقابل را سرزنش و متهم مي‌كند. این سبک، زمانی‌که يكي از طرفين احساس تهديد مي‌كند يـا افكـار و احساسات منفي دارد، بیشتر ا‌ستفاده می‌شود. سعی کنیم در طول زندگی با سرکوفت‌زدن و تحقیر‌کردن باعث ناراحتی شدید و موضع‌گیری طرف مقابلمان نشویم، بلکه با به‌کار‌بردن کلمات مثبت و امیدوارکننده، ضمن این‌که باعث ناراحتی نشویم، بسیار ظریف همسر خود را متوجه اشتباهاتش بکنیم.

در سرزنش و بی‌احترامی، یکی از طرفین می‌خواهد احساسات د‌یگری را جریحه‌دار کرده و با او از لحاظ روانی بد‌رفتاری کند. در‌نتیجه هدف سرزنش‌کردن با کلمات و بدن، فقط آزار و مشاجره و ناراحت‌کردن همسر می‌شود. نیروی محرکه سرزنش‌های شما افکار و احساس منفی شما‌ست که آن‌ها را با این جملات بیان می‌کنید؛ پس تلاش کنید این احساسات را به‌وسیله گفت‌وگوی موثر ابراز کنید.

سعی نکنید از طریق جر‌و‌بحث با همسرتان به او ثابت کنید که از لحاظ اخلاقی از او برترید. البته اگر شکایت‌های شما دقیق باشند (و به شخصیت او حمله نکنید) و به‌اندازه کافی از همسرتان تقدیر کنید (یعنی عملی مخالف سرزنش)، رابطه شما بهبود خواهد یافت. پس در ارتباط با همسر دقت کنید که لحن شما تهاجمی و سرزنشی نباشد. بهتر ا‌ست از کلمه «من» ا‌ستفاده کنید و نه «تو»؛ چون در این‌صورت همسرتان احساس سرزنش‌شدن و تهدید‌شدن نمی‌کند. 

برخی از علائم سرزنش‌کردن در رفتار عبارتند از: فحاشی و جریحه‌دار‌کردن احساسات د‌یگری، شوخی‌های خصمانه، مسخره‌کردن، ا‌ستفاده از زبان بدن که یکی از ظریف‌ترین سرزنش‌ها‌ست که سرزنش از طریق تغییرات ظریف چهره ابراز می‌شود، مثل پوزخند‌زدن، برگرداندن نگاه و...


اگرمی‌خواهید فرآیند بخشش را شروع کنید و از حمل کوله‌بار خشم و نفرت خسته‌اید، راهکارهای مفید ارائه شده در بسته ی بخشودن را به کار بگیرید.


آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background