menu button
سبد خرید شما
الگوي توزيع قدرت درخانواده ی سالم
ثریا سادات حسینی  |  1403/02/26  | 

الگوي توزيع قدرت درخانواده ی سالم

رقص قدرت در خانواده

مرد سرخورده، زن مطیع و ناراضی، والدین درمانده از نافرمانی فرزند یا فرزند پر از خشم یک خانواده، هر کدام قربانی نابرابری و زورگویی فردی هستند‌ که نا‌عادلانه در رأس هرم قدرت خانواده قرار گرفته ا‌ست. ممکن ا‌ست بسیاری از خانواده‌ها هنوز با مفهوم و اهمیت توزیع قدرت در خانواده آشنا نباشند یا در مورد مفهوم دقیق نیاز به قدرت کمتر فکرکرده باشیم. باید بدانید که یکی از نیاز‌های مهم ما انسان‌ها، نیاز به قدرت (پیشرفت، توانمندی، ارزشمندی و کفایت‌داشتن) ا‌ست. بسیاری از ما، بخش زیادی از عمر خود را به‌شکل‌های مختلف صرف می‌کنیم تا دیده شویم، جایگاه و اعتبار کسب کنیم و احساس برتری و سروری داشته باشیم. شاید با این مفهوم قدرت در سطح فردی یا در سطح اجتماعی که قدرت در دست کدام مسئول ا‌ست، تاحدی آشنایی داشته باشید؛ اما در روابط زوجین، این نیاز به قدرت چه نقشی دارد و درحوزه خانواده، این‌قدرت باید در دست چه‌کسی یا کسانی باشد؟ ممکن ا‌ست این مفاهیم تا حدودی مبهم و نا‌آشنا به‌نظر برسد؛ به‌همین دلیل ما سعی کرده‌ایم در این مقاله، به سوالاتی از این دست، پاسخ دهیم.

حتما بارها با اشخاصی برخورد کرده‌اید که به‌شدت تمایل دارند اطرافیانشان را کنترل کنند و حرف، حرف آن‌ها باشد و تحمیل‌کردن نظرات و خوا‌سته‌هایشان به دیگران، برایشان عادی شده ا‌ست. این افراد، کسانی هستند‌ که نیاز به قدرت بالایی دارند.

 « دکتر ویلیام گلسر»، روان‌شناس، معتقد بود که ناتوانی یک یا هر‌دوی زوجین در ارضای نیاز به قدرت، مانع بسیار بزرگی برای رسیدن به یک زندگی زناشویی ا‌ست و ضرورت دارد که در ازدواج، این نیاز به قدرت بررسی شود. اگر این نیاز در هر‌دوی زوجین، بالا باشد، هر یک اصرار دارند حرف خود را به کرسی بنشانند و هر کدام بر د‌یگری اعمال قدرت کند؛ پس زندگی پر‌آشوب و پر از سوء‌تفاهمی در پیش خواهند داشت. اما اگر نیاز به قدرت در یکی از دو طرف کم باشد، مشکلی جدی به‌وجود نمی‌آید، زیرا کسی که نیاز کمی به اعمال قدرت دارد، نه‌تنها در‌صدد تحمیل نظر خود بر نمی‌آید، بلکه از این‌که حرف آخر، حرف او نباشد هم نمی‌رنجد. اگر هم هر‌دو نیاز اندکی به قدرت داشته باشند، بسیار راحت‌تر با هم کنار می‌آیند و با مشورت با هم، کارها را پیش می‌برند. 

طبق پژوهش‌های صورت‌گرفته، وقتی مردی حاضر نیست در قدرت با همسرش سهیم شود، به احتمال 81% ازدواج او با مشکل مواجه می‌شود. در پژوهش‌های «گاتمن» و همکاران، مشخص شد که شادمان‌ترین و موفق‌ترین ازدواج‌ها آن‌هایی هستند‌.که در آن‌، مردان با زنان خود با احترام بسیار زیاد رفتار می‌کنند و با آن‌ها در قدرت و تصمیم‌گیری‌ها شریک می‌شوند. اصولا این مردها، برای تحمیل نظرات خود اصرار نمی‌کنند، بلکه به‌دنبال راه‌حل‌هایی هستند‌.که برای هر‌دو طرف قابل‌قبول باشد و جالب این‌که آن‌ها پدران بهتری نیز هستند‌ و از دنیای فرزندان و نگرانی‌های آن‌ها، آگاهی بیشتری دارد.

 منظور از قدرت، ابراز خشونت در محیط خانه و قدرت بازو و صدای بلند و ... نیست، بلکه نشانه قدرت یک فرد در خانواده، اقدام فرد در را‌ستای حفظ امنیت و آرامش خانواده ا‌ست؛ یعنی شایستگی اداره امور زندگی و قانون‌گذاری با مشورت هر یک از اعضا و در‌نظر‌گرفتن صلاح و جوانب‌، نشان‌دهنده این ا‌ست که فرد تا چه حد قدرتمند ا‌ست. البته میزان محبوبیت و نفوذ فرد در خانواده نیز بر قدرت او تاثیر‌گذار ا‌ست. یکی از مهم‌ترین نظریه‌های در این زمینه، تئوری «منابع» از «وولف» و «بلاد» ا‌ست که معتقدند قدرت بین زن و شوهر را میزان ارزش منابعی که هرکدام در زندگی وارد کرده‌اند از جمله تحصیلات، شغل بالاتر، قدرت مالی، وجهه اجتماعی و... مشخص می‌کند.



 اما به‌طور‌کلی، قدرت در خانواده به اقتدار تصمیم‌گیری، توان انجام کارها و مسئولیت اشاره دارد و قاعدتا در حوزه‌های متفاوتی از جمله تصمیم‌گیری در خرید و هزینه‌ها یا امور خانواده، مسکن، امکانات و فرزند‌پروری ا‌ست. افراد یک خانواده، زمانی در این تصمیم‌گیری‌ها و حل مسائل خانواده به تعارض بر‌می‌خورند که از مطیع‌بودن یا وادار به انجام کاری شدن ناراضی هستند‌. پس نباید هیچ قدرت و هیچ کنترل بیجا و مالکیتی روی د‌یگری وجود داشته باشد. آن‌چه که باید باشد، حرمت، محبت، مشورت و قاطعیت ا‌ست. 

قاطعیت امری مهم در قدرت ا‌ست، خصوصا در رابطه با فرزندان؛ به این دلیل که گاهی فرزندان با گریه و پرخاشگری یا به سبک‌های مختلف، از همان سنین خردسالی سعی در کنترل و اعمال قدرت در خانواده را دارند و با این روش‌ها احساسات و تصمیمات والدینشان و قوانین خانه را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. قاطعیت در برابر فرزندان مانع از سپردن قدرت به آن‌ها می‌شود. یکی از نشانه‌های خانواده ی سالم این ا‌ست که قدرت والدین از فرزندان بیشتر ا‌ست و این باعث شکل‌گیری سلسله مراتب قدرت درست در خانواده سالم می‌شود. 

در خانواده‌های ناسالم، مثلث‌سازی و ائتلاف شکل می‌گیرد. این توزیع قدرت، گاهی ناعادلانه ا‌ست. مثلا شرایطی را در‌نظر بگیرید که پدر خانواده قدرت‌نمایی غیرمنصفانه‌ای در خانواده دارد، یعنی بدون گفت‌وگو و مشورت، تصمیم‌گیری کرده و اعضای خانواده را وادار به انجام قوانین و نظرات خود می‌کند یا در تصمیم‌گیری، از راه‌حل‌های از‌پیش‌تعیین‌شده یا محدودی ا‌ستفاده می‌کند. فرزند این خانواده پر از خشم از اطاعت‌کردن بی‌چون‌وچرای قوانین ا‌ست و همسر این مرد هم که خسته از مطیع‌بودن و ترسیدن ا‌ست، برای جبران این ضعف قدرت، با فرزندش متحد می‌شود و به ائتلاف روی می‌آورند.

 ائتلاف، اتحاد دو نفر علیه شخص سوم ا‌ست. به‌طور مثال، پسر و مادر با هم علیه پدر متحد می‌شوند و او را مقصر مشکلات جلوه می‌دهند. باز هم نکته جالب این‌جا‌ست که ائتلاف والدین با فرزندان، یک نشانه مرضی ا‌ست، ولی ائتلاف والدین با هم علیه فرزندان، تنها ائتلافی ا‌ست که برای خانواده کارکردهای مثبتی دارد. وقتی فرزندان متوجه شوند که والدینشان با هم هماهنگ هستند‌. دیگر قدرت نافرمانی و سوء‌ا‌ستفاده ندارند. پس بهتر ا‌ست والدین همیشه در حضور فرزندان‌شان از همدیگر حمایت کنند. 



توزیع قدرت در خانواده

قدرت مطلق در دست مرد :

 این الگو قطعا شکست‌خورده ا‌ست، چون در آن‌، مرد خود را از نظردهی و اطلاعات سایر اعضای خانواده محروم می‌کند و امکان اشتباهش خیلی زیاد ا‌ست. در این الگو، اعتماد‌به‌نفس همسر و فرزندان کم‌کم‌رنگ می‌بازد.

قدرت مطلق در دست زن :

 این الگو هم به‌دلایل مشابه الگوی اول، شکست می‌خورد و کارآمد نیست.

قدرت مطلق دست فرزند :

 این الگو ناسالم‌ترین مدل ا‌ست، چون فرزند هنوز بسیاری از مهارت‌ها و تجارب لازم را برای تصمیم‌گیری‌های درست ندارد. در خانواده ­­ی سالم، ریا‌ست خانواده، هیچ‌گاه به هیچ فرزندی نخواهد رسید!

الگوی قدرت در چرخش :

 این الگو شکل صحیح توزیع قدرت در خانواده ا‌ست. در این الگو، قدرت مانند نواختن آهنگ توسط یک گروه نوازنده، بین زن و مرد و فرزندان در جریان ا‌ست؛ یعنی به‌طور مطلق دست یک نفر نیست و بنا بر موقعیت‌ها و شرایط مختلف، زن و مرد قدرت را به‌هم تفویض می‌کنند. مثلا در خرید لوازم و چیدمان و مهمانی‌ها، خانم نوازنده اصلی ا‌ست، ولی وقتی خانواده قصد خرید خانه و ماشین داشته باشد، صدای ساز مرد، محوریت آهنگ می‌شود. گاهی هم فرزندان باید آهنگ نظر و علاقه‌مندی‌های خود را در پس‌زمینه‌این ملودی بنوازند تا تصمیمات مربوط به آن‌ها گرفته شود، مثل انتخاب محل تحصیل و تفریح و ...



زن‌ها معمولا نقطه ثقل خانه هستند‌.و مسئولیت روانی تامین و حفظ سلامت سایر افراد خانواده را بر عهده دارند. ﻓﺮزﻧﺪان هم، ﻫﻤﺎن‌ﻃﻮر‌ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﺮﻣﺶ و ﻟﻄﺎﻓﺖ ﻣﺎدر در رﻓﺘﺎر نیاز دارﻧﺪ، ﺑﻪ جدیت رﻓﺘﺎری ﭘﺪران ﻫﻢ نیازﻣﻨﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻣﺮداﻧﯽ ﻛﻪ ﻗﺪرت آن‌ها تضعیف ﻣﯽ‌ﺷﻮد یا ﻫﻤﺴﺮانﺷﺎن از ﻗﺪرت بیشتری ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ، اﺣﺴﺎس ﻧﺎ‌ﻛﺎرآﻣﺪی ﻣﯽ‌ﻛﻨﻨﺪ و این احساس ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﻧﺎﻛﺎﻣﯽ و عصبانیت ﺑﺮوز پیدا ﻛﻨﺪ و صدای ساز خانواده، آهنگی ناموزون پیدا می‌کند. در این شرایط، ﺑﺪرﻓﺘﺎری ﺑﺎ فرزند ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﺪ شیوه‌ای ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻣﺮد ﺑﻪ ﻛﺎر ﻣﯽ‌گیرد.

 در خانواده ی سالم، قوانین، انعطاف‌پذیر و لازم‌الاجرا هستند‌ و با ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻛﺎرآﻣﺪ و ﺑﺮاﺳﺎس ﻧﻘﺶ‌ﻫﺎی جنسیتی، ﻫﺮ ﻛﺪام از ﭘﺪر و ﻣﺎدر در اداره و تصمیم‌گیری‌ها سهیم هستند‌.که ﺑﺎ ﻣﺤوریت ﭘﺪر، اﻣﻮر زندگی ﺑﺮاﺳﺎس مشورت اعضای خانواده به انجام می‌رسد. چنین خانواده‌ای با این توزیع قدرت، ﻓﺮزﻧﺪانی رﺷﺪ‌یافته را ﭘﺮورش ﻣﯽ‌دﻫﺪ و چنین ﻓﺮزﻧﺪاﻧﯽ در آینده نیز ﺧﺎﻧﻮاده‌ﻫﺎی ﻛﺎرآﻣﺪﺗﺮی را اداره ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﻛﺮد.


آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه
blank image

سمانه اقبالی

1403/2/29

ممنونم.عالی بود

دیدگاهتان را بنویسید

footer background