نوجوانی پل عبور از کودکی به بزرگسالی - قسمت سوم
پیادهروی لبهتیغ نوجوانی
در مقالات قبل درباره ۲ مرحله مهم نوجوانی؛ یعنی مرحله پیشنوجوانی و مرحله درخودفرورفتن صحبت کردیم. علاوهبرآن به اقداماتی که نوجوان و والدین بهتر است در این مراحل به آن توجه داشته باشند، اشاره کردیم؛ همچنین با پرداختن به ۲ روی سکه موفقیت و شکست در دوران نوجوانی، مثالهای از نوجوانی استیو جابز، لیونل مسی و محمدعلی کلی آوردیم. ما در دو مقاله گذشته و این مطلب سعی داریم با شناختی متفاوت به نوجوان و نوجوانی بنگریم و موانع و عوامل موفقیت در این دوران را با یکدیگر بشناسیم.
مرحله از خودبیرونآمدن
طبق نظریه آیزنک، این مرحله آخرین قسمت نوجوانی است و نوجوان با ورود به این دوره از تلخیها، تنهاییها و تفکرات عمیق رها میشود و میل به صحبتکردن، بودن در جمع و بروز خود پیدا میکند. در مسیر پیداکردن خود و علاقهمندیهایش تلاش میکند. همچنین بهدنبال موضوعاتی که تا به حال در دنیای او نبوده یا کمرنگ بوده ولیکن او آنها را دوست دارد و میطلبد، میرود.
بروز احساسات عاطفی، علاقهمندی به جنس مخالف و تجربه عشقهای دوران نوجوانی، توجه به لباس، مد و دقت در نحوه نمایش خود در جمع، دنبالکردن استعدادهای ورزشی، شغلی و مهارتی و تلاش برای حضور بیشتر در جمعها و گروههای خاص معطوف به این دوره رشدی مهم است.
این دوره بهدلیل وجود فرازونشیبهای متعدد و تجربههای متفاوت گاه برای والدین، نگرانکننده است. والدین زیادی را دیدهام که با این شکایت پیش من میآیند که نوجوان ما مدام درحال تغییر علائق خود است. هیچچیزی را تا انتها دنبال نمیکند و زود دلزده میشود؛ درحالیکه این عدم ثبات و چرخش بین رشتهها برای افزایش شناخت و تجربه نوجوان ضروری است و البته اتفاقی کاملا طبیعی است.
والدین و نوجوان باید بدانند که مقصد، انتهای مسیر است نه همان ابتدا و ثبات درپی بیثباتی حاصل میگردد، نه یکدفعه.
پیادهروی لبه تیغ
نوجوان در مرحله ازخودبیرونآمدن مانند پروانهای که از پیله تنهایی خود رها میشود، سعی بر تجربه و خطرکردن دارد. روی لبه تیغ راه رفتن دقیقا اینجا معنا میشود که نوجوان اهداف خود را شناخته و میخواهد بدون توجه به اطراف خود (خصوصا والدین خود) بهدنبال زندگی خویش برود ولیکن هنوز تجربه و درایت کافی برای شناخت خوب از بد را پیدا نکرده و این موضوع ممکن است صدماتی جدی به نوجوان وارد کند. بههمین منظور والدین بهتر است با مشورت از متخصصین حوزه نوجوان، به سلامت روان فرزند خود توجه کند.
در پایان این دوره، فرد انتهای پل نوجوانی قرار میگیرد و وارد دوره بزرگسالی میشود. این دوره در کشور ما با توجه به زمان کنکور و ورود افراد به دانشگاه در محدوده سنی ۱۸ الی ۲۰ سالگی رخ میدهد.
نوجوان بهتر است در این دوره :
۱. از خود مراقبت کند.
۲. قبل از تجربه هرچیزی، از افراد عاقل مشورت کند.
۳. از تجربه دیگران درزمینههای مختلف استفاده کند.
۴. روحیه پندپذیری را در خود تقویت کند.
۵. قبل از ورود به هر موضوعی، عواقب و نتایج آن را درنظر گیرد.
۶. برای ۱۰ سال آینده زندگی خود برنامهریزی داشته باشد.
۷. هنگام تصمیمگیری به آرزوها و برنامه ۱۰ساله خود توجه داشته باشد.
والدین بهتر است در این دوره :
۱. از فرزند نوجوان خود مراقبت کنند.
۲. اجازه ریسککردن را به فرزند خود بدهند.
۳. بر دوستان و همنشینان فرزند خود نظارت داشته باشند.
۴. نوجوان خود را در مسیر انتخاب مسیر خود همراهی کنند.
۵. در شرایط بحرانی و حساس به روانشناس حوزه نوجوان مراجعه کنند.
نوجوان نیاز به دیدهشدن دارد
والدین، نوجوان خود را میبینند و یا نوجوان، خود را به طرق مختلف به آنها نشان میدهد. این اصل نانوشته بارهاوبارها در مواجهه با نوجوانهایی که برای درمان نزدم آمدهاند در ذهنم تأیید شده است. خوب یا بد آن مهم نیست، مهم پذیرش این اصل است که اگر نوجوان در این دوره دیده نشود، بهای آن را هم نوجوان و هم خود آنها در آینده میپردازند؛ چراکه نوجوان با توسل به هر راهی (معمولا خطرناک) خود را به والدین (منابع قدرت در کودکی او) نشان میدهد.
دیدن نوجوان شامل بهادادن بهنظر او، شنیدن صحبتهای او، درنظرگرفتن نوجوان در تصمیمگیریهای مهم در زندگی، توجه به زیباییهای ظاهری، مهم جلوهدادن ویژگیهای اخلاقی او و عدم توهین و یا تحقیر نوجوان است.
زمانیکه والدین، نوجوانان را خصوصا در دوره از خود بیرونآمدن ببینند و به او بها دهند، تعامل و همدلی بیشتری با فرزند خود خواهند داشت و آغوش گرمی برای حمایت از نوجوان خود در مواجهه با خطرات این دوره فراهم خواهند ساخت.
محمّد برزگری
روانشناس حوزه نوجوان