بررسي علل و عوامل سردشدن روابط زناشويي
وقتي آتش عشقمان سرد شد!
لرزش موبايل داخل كيفش، تنش را هم به لرزه ميانداخت. بدونانگيزه كليد را در قفل چرخاند، پس از لحظهای مکث، در را باز كرد و وارد خانه شد؛ خانهاي كه انگار ديگر جايي برايش نداشت. قبلا چقدر عاشق این خانه بود و بااشتياق واردش ميشد، اما حالا انگار تكتك وسايل آن، قنديل بسته بودند و هيچ گرمايي هم در آن وجود نداشت؛ در خانه او هيچ صدايي، جز زنگ گاهوبيگاه تلفن و صداهاي نگران روي پيغامگير تلفن با انبوهي از سوالات، شنیده نمیشد: «چی شده؟ من تازه شنيدم، آخه چرا طلاق؟ بهتره بيشتر فكر بكنين ... بميرم الهي! تنها نموني غصه بخوريها! هر كاري داشتي، بگو... بابا شما كه خيلي با هم خوب بودين و ...»
آره واقعا هم مشكلي نداشتيم، ولي انگار قبل از اينكه خودت بفهمي، يكدفعه همهچيز خراب ميشود؛ البته گاهي هم ميفهمي، ولي كاري از دستت برنمیآید! واقعا اون همه عشق و علاقهاي كه به همديگر داشتيم، كجا رفت. چرا به اينجا رسيديم؟ مريم در همين فكرها بود كه زنگ تلفن، سكوت سرد خانه را شكست و پيامي دیگر به پيغامهاي تلفن اضافه شد!
سردی روابط عاشقانه، دغدغه همه زوج هایي است كه يا هنوز با یکدیگر در ارتباطند و از سردشدن روابطشان در آينده نگرانند يا رابطهشان بهنوعي سرد شده است و ميخواهند دلایلش را بدانند. برای یافتن این علتها با دكتر نويد نوري، روانشناس و مشاور، گفتوگو كردهايم که میتواند مفید واقع شود.
شروع رابطه عاطفی
اغلب زوجهایی كه با موضوع بحرانهاي دائمي در روابط عاطفی خود مواجه ميشوند، معمولا به «جدايي» یا طلاق فكر ميكنند؛ چون از راهكارهاي اساسي حل مشكلاتشان آگاهي ندارند و نكته اينجاست كه شروع رابطهشان معمولا عاشقانه بوده و زوجین آن زمان فكر ميكردند رابطهشان با ديگران متفاوت است و عشقشان ميتواند پشتوانه مهمي براي زندگي مشتركشان باشد. اما هنگام مواجهه با نخستين مشكلات زندگي، ديدشان نسبت به اين موضوع عوض میشود و آنان به حقيقت رابطه مشترك نزديكتر ميشوند.
فرزاد و مريم زوجي هستند كه با سختيهاي زياد، بهرغم مخالفت خانوادههایشان، با يكديگر ازدواج كردهاند. اما هرگز فكر نميكردند بعد از 4 سال، مشكلشان به حدي برسد كه نتوانند به چيزي غير از جدايي و طلاق فكر كنند. آنها هم مانند هزاران زوجي كه به اين نقطه رسيدهاند، فکر میکنند شايد ازدواج آنها از ابتدا هم درست نبوده است. اما واقعا چه بلايي بر سر عشقهاي آتشين دوران آشنايي ميآيد که اینطور پس از مدتی رو به سردی میگذارند؟
مهارتهاي موفقيت در رابطه عاطفی
موفقيت در رابطه زناشويي و ازدواج علاوهبر مفهوم عشق، در مهارتهايي است كه زن و مرد بهطور جداگانه بعد از ازدواج، براي زندگيكردن دركنار يكديگر كسب ميكنند. حال اين سوال براي فرزاد و مريم هم پيش ميآيد كه ببينند آيا از ابتدا انتخاب درستي داشتهاند و یا اینکه تا چه حد در برخورد با يكديگر ماهرانه عمل كردهاند
گامهايي تا رسيدن به يك ازدواج موفق
چند گام اساسي براي رسيدن به يك زندگي موفق وجود دارد كه اگر درست برداشته شوند، ميتوان تا حدودي موفقيت رابطه زناشويي را تضمين كرد:
مفهوم علاقه و عشق: بسياري از زن و شوهرها از همان ابتدا مفهوم درست عشق و رابطه را نميدانند؛ بنابراين با پيشآمدن كوچكترين مشكلي، عشق و علاقه شروع رابطهشان را زير سوال ميبرند، غافل از اینكه از ابتدا اصلا عشق و علاقهاي وجود نداشته است. اما افرادي كه عشق و علاقه بهتدريج بينشان به وجود ميآيد، شايد همان زوج هایی هستند كه با مهارتهاي بيشتري وارد رابطه ميشوند. درواقع بايد عشق را از مفاهيمي مانند شيفتگي و هيجان تفكيك كرد.
شناخت و آشنايي پیش از ازدواج
فراموش نكنيم هر ارتباطي نيازمند یک آشنايي است. هرقدر ارتباطي براي ما مهمتر باشد، دقت ما نیز براي آشنايي یکدیگر بيشتر خواهد شد؛ درصورتيكه متاسفانه خيلي از افراد اهميت زيادي به ارتباط نميدهند، فرصت زيادي را براي آشنايي درنظر نميگيرند و دوست دارند فقط زود ازدواج كنند. افرادي كه قصد دارند با يكديگر ازدواج كنند، بايد برای شناخت خود و طرف مقابلشان، بیشتر به دوره آشنايي بها دهند. درمورد فرزاد و مريم همين موضوع صدق ميكند؛ يعني هر دو حالا متوجه شدهاند که قبل از ازدواج فرصت كافي براي شناخت یکديگر صرف نکردند.
شيفتگيهاي شروع رابطه عاطفی
بهطوركلي افراد در شروع رابطه عاطفی، يك يا چند عامل را به هر دليلي (جذابيتهاي فيزيكي يا جايگاه اجتماعي و شخصيتي) بهعنوان ملاك و شرط لازم و كافي براي شروع زندگي و دوام ازدواج مهم ميدانند و نسبت به آن «شيفتگي محض» پيدا ميكنند؛ يعني فرد از مثلث روابط عاشقانه، فقط عامل «هيجان » و «ميل» را براي انتخابش درنظر ميگيرد؛ درحاليكه عوامل مهم ديگري مثل صميميت، تعهدات و مفهوم منطقي عشق را کنار میگذارد.
شيداييهاي عاشقانه
شروع اغلب ارتباطهاي ما در ازدواج همراه با مفهومي به نام «عشق مانيايي» يا «عشق شيدايي» است؛ يعني افراد براساس هيجانها، ميل و شيفتگي محض وارد ارتباط ميشوند و وقتي وارد زندگي ميشوند و در رويارويي با مشكلات، زندگي روي واقعي خودش را نشان ميدهد و فرد متوجه عدم تناسب با طرف مقابلش ميشود و كمكم تفاوتهايش را با همسرش تشخيص ميدهد. در اينجاست كه ما معمولا علت اصلي مشكلات خودمان را «سردشدن عاطفي» ميدانيم و گمان میکنیم عشق ما بهمرورزمان ازبين رفته است؛ درصورتیكه اصلا از ابتداي رابطه «عشقي» به معناي واقعي وجود نداشته است!
چرا همسرم را اشتباه انتخاب كردم؟!
نخستين كاري كه افراد در شروع رابطه عاطفی انجام ميدهند، پررنگکردن یک یا دو ویژگی طرف مقابل است که نسبت به آن علاقه پيدا ميكنند و آن را معادل عشق ميدانند؛ بنابراين وقتي فرد در فرايند آشنايي پیش از ازدواج دچار شيفتگي ميشود، حتما گرفتار اشتباهات بسياري نيز خواهد شد. يكي از اشتباهات اين است كه آنها «سوالات كافي» را براي شناخت طرف مقابل نمیپرسند؛ زيرا فكر ميكنند پرسیدن سوالهای زياد، جنبههاي هيجاني و عاشقانه رابطه را از بين ميبرد!
فرار از واقعيت در روابط پیش از ازدواج!
گاهي ما اصلا نميخواهيم جواب سوالات خودمان را بدانيم و از واقعيتي كه خودمان به آن واقفيم، فرار ميكنيم؛ چون هدفمان اين است كه حتما با طرف مقابل ازدواج كنيم و چون نميخواهيم رابطه ما با مشكل مواجه شود، طبیعي است كه نميخواهيم با واقعيات و جواب سوالات خود نيز روبهرو شويم. بهعلاوه فكر ميكنيم هرچيزي كه ما بخواهيم از طرف مقابل بپرسيم، امكان دارد از خود ما هم پرسيده شود كه علاقهاي نداریم به آنها پاسخ بدهیم.
فرار از گذشته در رابطه عاطفی!
امكان دارد ما در گذشته خود چيزهايي داشتهايم كه مرور آنها حس خوبي به ما نميدهد. بدين ترتيب ما بدون شناخت صحيح وارد رابطه عاطفی ميشويم و رابطه عاطفی اي كه بدون آشنايي كافي آغاز شده است، نميتواند چندان هم موفقيتآميز پيش برود.
ضمن اينكه گاهي ما اصلا نميدانيم در روابط پیش از ازدواج چه سوالهايي بايد از طرف مقابل خود بكنيم، مريم و فرزاد هر دو در اين مورد اذعان دارند كه بدون شناخت كافي وارد رابطه شدهاند.
توجيهات بياساس در روابط عاطفی پیش از ازدواج!
عامل بعدي اين است كه ما به دليل اینکه دچار نوعی شيفتگي در شروع رابطه عاطفی میشویم، نشانههاي هشداردهندهاي را كه در طرف مقابل خود ميبينيم و ميدانيم براي رابطهمان مناسب نيست، ناديده ميگيريم؛ مثلا مريم از ابتدا متوجه شده بود كه فرزاد، نسبت به دیگران بسیار بیتوجه است و حتی کار هم نمیکند؛ ولي چون دوست داشت با او ازدواج كند، خودش را توجيه كرده و پيش خود گفته بود: «خب درعوض رفيقباز نيست!»
سازش، مدارا و مصالحه زودهنگام در روابط عاطفی پیش از ازدواج!
گاهي افراد با وجود شناخت یکدیگر باز هم اصرار دارند با شخص موردعلاقهشان ازدواج کنند؛ بنابرابن با كماهميت جلوهدادن مشكلات، خودشان را توجيه ميكنند؛ غافل از اینکه وقتي شيفتگي و هيجان فروکس میکند، واقعيتها را بهتر ميبينند كه متاسفانه آن زمان، زمان مرگ عشق و هيجانات ما نيز خواهد بود.
گاهي هم ما براي رسيدن به شخص موردعلاقه خود، باورها و نگرشهايمان را بهنفع طرف مقابل كنار ميگذاريم و حتي از دوستان و خانواده هم دور ميشويم تا بتوانيم طرف مقابلمان را راضي نگه داريم، اما تا چه زمانی ميتوانيم نسبت به آنها بيتوجه باشيم؟ درحقیقت مصالحه زودهنگام، ما را با مشكلاتي مواجه خواهد كرد؛ زيرا با کمرنگشدن هیجان رابطه عاطفی ، تمام این موارد برایمان حائز اهمیت میشود.