دامهایی که ممکن است شما را در مسیر راهاندازی کسب وکار گرفتار کند
12 تصور اشتباه در مورد کسبوکارهای خانگی
-
تولیدات من به درد نمیخورند
مشکل اعتمادبهنفس در تولید، تقریبا در شروع کار هر کارآفرینی هست. همه کسانی که کارشان را شروع کردهاند، با این تردید مواجه بودهاند که آیا اصلا تولیدات یا خدمات آنها به درد کسی میخورد؟ آیا مشتری خواهند داشت؟
برای پاسخ به این سوال مهم، چند راه وجود دارد. ابتدا باید ببینیم آیا کسبوکار دیگری هست که مشابه محصولات یا خدمات ما را داشته باشد؟
- الف: اگر کسبوکاری بود، میتوانیم با کمی تحقیق و کنجکاوی، متوجه شویم که آن کسبوکار مشابه، مشتری دارد یا نه؟
اگر آن کسبوکار مشابه، مشتری داشت، خبر خوبی است. حالا باید به فکر ارائه محصولاتی بهتر باشیم! ولی اگر مشتری نداشت، باید علتش را پیدا کنیم. شاید فقط با کمی تغییر، بتوانیم کسبوکار متفاوت و موفقی خلق کنیم.
- ب: اما اگر کسبوکاری پیدا نکردیم که مشابه ایده ما باشد، میتوانیم دو تصمیم گرفته و آنها را عملی کنیم: تحقیق و شروع با حداقل هزینه و ریسک.
برای تحقیق، باید به سمت کسانی برویم که احتمال میدهیم مشتری ما خواهند بود و حالا باید با چند سوال، از میزان نیاز و علاقهشان به محصول خودمان مطلع شویم. اگر هم خواستیم شروع کنیم، باید با حداقل هزینه و ریسک، این کار را انجام دهیم. در دنیای استارتآپها، به این حداقل محصول قابلقبول و پذیرفتنی «MVP، میگویند. طبق این رویکرد، مثلا اگر شما میخواهید در منزلتان میوهها را خشک کنید، نباید برای خریدن تجهیزات حرفهای و گرانقیمت در ابتدای کارتان هزینه زیادی کنید؛ بلکه باید با کمترین هزینه و امکانات، مقداری میوه را خشک کرده و بفروشید. اگر توانستید از پس این مرحله بربیایید، با درسهایی که میگیرید، میتوانید کسبوکارتان را با هزینههای معقولتری توسعه دهید.
همه این توضیحات را گفتم، ولی بگذارید خیالتان را راحت کنم: این روزها، نیاز آدمها به اندازهای زیاد و متفاوت هست که اگر شما محصول یا خدمت مفیدی را عرضه کنید، حتما کسانی به آن نیاز خواهند داشت.
-
از هر چیزی که تولید کنم، استقبال میشود
این مورد، برخلاف مورد قبلی است. مورد اول، برای کسانی بود که اعتمادبهنفس لازم را برای شروعکردن نداشتن؛ و این مورد برای کسانی است که اعتمادبهنفس زیاد و غیرمعمولی دارند!
ممکن است هر محصول یا خدمتی، مشتری خودش را داشته باشد؛ ولی اصلا اینطور نیست که حتما از آنها استقبال شود. مثلا ممکن است نحوه معرفی یا ارائه محصولات شما، طوری باشد که به مذاق مصرفکنندهتان خوش نیاید یا بستهبندی شما، جذابیت کافی را نداشته باشد؛ حتی ممکن است همه چیز خوب باشد، ولی مخاطب، از برخورد شما راضی نباشد و دلش نخواهد از شما خرید کند!
همه اینها را گفتم که بگویم: «کسبوکار، قوانینی دارد و برای موفق شدن در آن، باید اصول و قوانینش را یاد گرفت».
-
وظیفه من فقط تولید است؛ فروش ربطی به من ندارد!
یک سوال دارم: اگر فروش به شما ربطی ندارد، پس دقیقا به چه کسی ربط دارد؟!
در یکی از جلسات مشاوره، خانمی که به همراه چند نفر از همسایههایش، بافتنی میبافتند، فقط یک سوال از ما داشتند: محصولاتمان را به چه کسی بدهیم که برایمان بفروشد؟! باور آن خانم کارآفرین این بود که کار ما تولید و بافتن است. یک نفر دیگر کارش فروش است و او باید بیاید محصولات ما را بفروشد!
خیلیها ممکن است همین فکر را بکنند؛ ولی متاسفانه اصلا به این زیبایی و سادگی نیست! شمای تولیدکننده، قبل از تولید، باید به فکر فروش محصولاتتان باشید. هیچکس مثل خودتان با محصولات شما آشنایی ندارد و هیچکس مثل شما، از جنس بهکاررفته، فرایند تولید، روش مصرف و نگهداری از محصول مطلع نیست.
ممکن است شما کسی را استخدام کنید که مدیریت بخش فروش را بهعهده بگیرد. این کار خیلی هم عالی است؛ ولی اینکه دو دستی محصولتان را تقدیم کسی کنید تا او همه آنها را برایتان بفروشد و پولش را به شما بدهد، یک رویا بیش نیست!
-
من میتوانم تا هر ساعتی میخواهم، بخوابم یا کار کنم
آن زمانی که تازه از کار دولتیام بیرون آمده بودم، یکی از خوشحالیهایم همین بود که میتوانم صبحها تا هر ساعتی که میخواهم، بخوابم! جوان بودم و بیاطلاع! شما مرا ببخشید!
بله؛ درست است که وقتی من صاحب کسبوکار خودم هستم، میتوانم تا هر ساعتی که میخواهم، بخوابم و یا کار کنم، ولی با این روال، احتمالا خیلی زود، دیگر صاحب کسبوکارم نخواهم بود! مشتریها از کسبوکار بینظم و تنبل خوششان نمیآید و کارمندان هم از مدیر تنبل، حس خوبی نمیگیرند. حتی اگر با مشتری یا همکاران دیگر هم در ارتباط نباشید، بعد از چند وقت به این نتیجه میرسید که نظم و انضباط فردی، یکی از اصول موفقیت در هر کسبوکاری است.
-
کسبوکار من، هیچ تاثیری بر زندگیام نمیگذارد
کاش اینطور بود! ولی متاسفانه این هم یک تصور اشتباه است. وقتی شما صاحب کسبوکاری باشید، ساعت کاری شما فقط از 9 صبح تا 5 عصر نیست. این فقط ساعت ارتباط رسمی شما با مشتریانتان است. ساعت کاری شما همه 24 ساعت شبانهروز خواهد بود؛ بنابراین، تمام زندگی شما، از کارتان تاثیر میگیرد. حالا اگر قرار باشد کسبوکارتان خانگی باشد، این موضوع رنگ بیشتری به خودش میگیرد. مطمئن باشید که نحوه ارتباط شما با سایر اعضای خانواده و حتی با دوستان و اقوامتان تغییر خواهد کرد.
هشدار جدی: اگر نتوانید خودتان و کارتان را مدیریت کنید، ممکن است دچار مشکلات جدی در روابط خانوادگیتان بشوید.
-
اول باید مجوز بگیرم و بعد کارم را شروع کنم
فکر خوبی است؛ لطفا بروید مجوز بگیرید. اما از کجا؟!
بگذارید یک خاطره برایتان بگویم: سال 89، شرکت ما یک ماهنامه الکترونیکی و صوتی تولید میکرد که مطالب مدیریتی را بهصورت نوشته و صدا، هم در سایت ماهنامه و هم بهصورت سیدی ارائه میداد. ما دو سال این ماهنامه را منتشر کردیم، ولی به جهت خاص و متفاوت بودنش، هیچ مرجعی پیدا نشد که به ما مجوز بدهد! و البته هیچ مرجعی هم در آن دو سال به ما نگفت که چرا از ما مجوز نگرفتهاید!
مجوز، در عین اینکه برای بعضی کسبوکارها (مخصوصا بهداشتی و خوراکی) بسیار مهم است، برای خیلی از کسبوکارها، اهمیت کمتری دارد؛ ضمن اینکه خیلی وقتها مرجع مشخصی برای دریافت مجوزهای خاص وجود ندارد.
پیشنهاد من این است که اول شروع کنید، کمی کسبوکارتان را رونق بدهید و بعد به سراغ مجوزها بروید. تازه اگر خیلی مهم باشد، خود مراجع محترم به شما مراجعه میکنند!
-
باید برای شروع کارم تجهیزات حرفهای داشته باشم
تجهیزات حرفهای خیلی خوب هستند و سرعت، قدرت و کیفیت کار ما را به شدت افزایش میدهند؛ اما معمولا بدون آنها هم میتوانیم فعالیتمان را شروع کنیم.
تصور کنید میخواهید در خانه، «تولید محتوا» کنید. شاید فکر کنید که حتما به یک دوربین حرفهای، یک دستگاه ضبط صدای عالی، یک استودیوی خانگی و دهها وسایل دیگر نیاز است. اما بهعنوان کسی که سالها تولید محتوا کردهام، میگویم که خیر. وجود این تجهیزات، فقط کمی کار شما را حرفهایتر میکنند. اصل کار، خلاقیت و محتوای خوب شماست.
پس لطفا دنبال بهانه نگردید و همانطورکه در اولین مورد همین مطلب اشاره کردم، سعی کنید با رویکرد MVP جلو بروید و با کمترین هزینه، کارتان را شروع کنید.
-
باید مدرک تحصیلی بالایی داشته باشم تا بتوانم کار کنم
چه مدرکی؟! مدرک نویسندگی؟ عکاسی؟ آشپزی؟ خیاطی؟ ترجمه؟ طراحی؟ برنامهنویسی؟ ...
قبلا اگر کسی میخواست جایی استخدام شود، حتما از مدرک تحصیلی و حتی نام دانشگاه و معدلش هم سوال میشد. اما کمکم به این نتیجه رسیدند که داشتن مدرک، معادل توانایی نیست و به صرف داشتن مدرک، نمیتوان کاری از پیش برد. این بود که اکثر شرکتهایی که بهرهوری برایشان مهم بود، در استخدام نیروهایشان، بیشتر به توانایی و تجربه نیروهایشان توجه کردند، تا مدرک آنها.
این برای استخدام در یک سازمان بود؛ بنابراین شما که قرار است برای خودتان یک کسبوکار راه بیندازید، احتمالا به مدرک خاصی نیاز ندارید؛ پس لطفا اگر کاری را میتوانید به خوبی انجام دهید، شروع کنید.
-
خودم میتوانم بهتنهایی همه کارها را انجام دهم
من هم آن زمان که جوانتر بودم، همین تصور را داشتم! اتفاقا خیلی از کارها را هم میتوانستم بهتنهایی انجام دهم. ولی این روزها که به آن روزها نگاه میکنم، میبینم که اگر از نیروهای دیگری در کنارم بهره میبردم، چقدر بهتر و بیشتر میتوانستم کار کنم.
من اگر نویسنده هستم، دلیل نمیشود که عکاس خوبی هم باشم یا بتوانم بهصورت حرفهای با نرمافزارهای مختلف کامپیوتری هم کار کنم.
من اگر تولیدکننده خوبی هستم، دلیل نمیشود که بازاریاب خوبی هم باشم و اگر برنامهنویس خوبی هستم، شاید نتوانم در بستن قرارداد با مشتریهایم، خوب عمل کنم.
این را قبول دارم که در ابتدای کار، مخصوصا کسبوکار خانگی، بیشتر کارها توسط یکنفر انجام میشود؛ اما بگذارید رازی را به شما بگویم: «اگر از افراد حرفهایتر در کسبوکارتان استفاده کنید، کسبوکارتان زودتر رشد میکند و درآمد بیشتری هم خواهد داشت».
-
راهاندازی کسبوکار خانگی، هیچ هزینهای ندارد
یک دروغ محض! شما فقط اگر نفس هم بکشید، هزینه دارد! آب، برق، تلفن، موبایل، اینترنت، حملونقل و ... هزینه دارد. همان حداقل وسایلی که باید تهیه کنید، هزینه دارد؛ بستههایی که باید پست کنید هم. کسبوکار خانگی، احتمالا فقط هزینههایی مثل اجاره محل جدید و خرید تجهیزات اداری را ندارد؛ پس لطف کنید در محاسباتتان، ستونی را هم بابت هزینه مواد مصرفی و ... لحاظ کنید.
-
همه افراد خانواده، کمک خواهند کرد
راستش شما دارید بخشی از محل زندگی افراد خانوادهتان را به کارتان تخصیص میدهید؛ ضمن اینکه ممکن است کار شما، مزاحمتهایی هم برایشان داشته باشد و اینکه شاید هیچ علاقهای هم به کسبوکار شما نداشته باشند؛ پس لطفا روی کمک خانوادهتان خیلی حساب نکنید!
-
وقت بیشتری برای اعضای خانواده خواهم داشت
وقتی کسبوکار خانگیتان را راه میاندازید، وقت بیشتری در منزل هستید. ولی این وقت، معمولا به کار شما تعلق میگیرد و نه به خانواده شما. شما فقط نزدیک آنها حضور دارید، ولی در واقع باید بالای کار خودتان باشید؛ بنابراین شاید کمتر از قبل بتوانید برای اعضای خانوادهتان وقت بگذارید و اگر این مورد را مدیریت نکنید، باز هم دچار مشکل خواهید شد.
حرف آخر
راهاندازی کسبوکار خانگی، یک ایده فوقالعاده و نیاز دنیا و مطابق با شرایط امروز است و میتواند به رشد اقتصاد و بهبود وضعیت جامعه کمکهای شایانی بکند.
ایدههای زیادی هم برای راهاندازی آن هست که در شمارههای قبلی مجله، با عنوان «شمردن پول روی مبل» به تعدادی از آنها پرداختیم. اما برای راهاندازی هر کسبوکاری، باید جنبههای متفاوتش را هم دید و بررسی کرد. در این مطلب سعی کردیم چند باور و تصور اشتباه در مورد کسبوکارهای خانگی را با هم بررسی کنیم