چه چیزهایی مانع سادهزیستی شما میشوند؟
اگر مسیر زندگیتان هموار شده، اما همچنان احساس خستگی میکنید، تست زیر را انجام دهید تا بدانید کدام طرز فکر موجب این ناهمواری و اختلال شده است:
-
کلمه شفافیت برای شما به معنای چیست؟
β: یک راه مشخص
◊: تمایز خوب از بد
: تمرکز
□: اعتماد به شهود درونی
-
در راه تغییر، سختترین مرحله برای شما کدام است؟
β: دانستن اینکه از کجا باید شروع کنید
◊ : نگرانی درباره طرز فکر دیگران
: تمامکردن کاری که شروع کردهاید
□: اعتقاد به اینکه از پس انجام کار برمیآیید
-
یکی از نگرانیهای شما این است که اگر زندگیتان سادهتر شود، ممکن است:
: حوصلهتان سر برود
β: احساس گناه کنید
◊: تنها شوید
□: سردرگم باشید
-
بدترین ویژگی شما چیست؟
◊:تلاش برای راضینگهداشتن دیگران
: غیرمتعارف و عجیب و غریب بودن
□: عدماطمینان
β: عدمقاطعیت
-
شما از چه کسانی الهام میگیرید؟
β: کسانی که رویای خود را محقق میسازند
:کسانی که میدانند چه میخواهند
◊: کسانی که نگران طرز فکر دیگران نیستند
□:کسانی که هرگز همرنگ جماعت نمیشوند
-
میل به سادهزیستی چه زمانی در شما تقویت میشود؟
: وقتی احساس فروپاشی و خستگی دارید
□: وقتی زندگیتان بیمعنا شده است
β: وقتی دارید درجا میزنید
◊: وقتی دلخور هستید و کسی قدرتان را نمیداند
-
افرادی که دوستتان دارند، اغلب کدام مورد زیر را به شما میگویند؟
: برای خودت وقت بگذار
□: خودت را باور داشته باش
◊ : مراقب خودت باش
β: به خودت اعتماد کن
-
اگر کدام ویژگی زیر را داشتید، زندگیتان آرامتر بود؟
: صبر و شکیبایی
□: اعتمادبهنفس
β: قاطعیت
◊: خودباوری
-
دوست داشتید بهخاطر کدام ویژگی زیر کمتر احساس عذاب وجدان داشته باشید؟
β: آرامشی که دارید
◊ : توانایی نه گفتن
□: اینکه خودتان باشید
: کمطاقتبودن
-
کدام نگرانی زیر را دارید؟
◊ : دوست داشته شده و مورد تایید دیگران واقع شوید
:به اندازه کافی کار و تلاش کنید
□ : به اندازه دیگران خوب باشید
β : بتوانید تصمیم درست بگیرید
دور گزینههایی را که بیشتر از همه درباره شما صدق میکند، خط کشید. سپس علامتها را جمع بزنید. علامتی که بیشتر از همه دور آن خط کشیدهاید، کلید موردنیاز شما برای سادهترکردن زندگیتان است.
حالا برای کاهش آشفتگی زندگی خود باید چه کار کنید؟
-
اگر بیشتر از همه گزینه β را انتخاب کردهاید:
باید شجاع باشید
وقتی در مرحله اندیشیدن درباره تغییر هستید، همه فکرتان این است که چگونه میتوانید زندگی متفاوتی داشته باشید. اشکالی ندارد؛ چرا که اندیشیدن درباره آنچه میخواهید، اساس و بنیان تغییرات دائمی است. شما میتوانید غرق جمعآوری ایدهها و انگیزهها برای خلق راهی متفاوت در زندگی خود باشید، اما برای ایجاد تغییر باید از مرحله فکر به عمل برسید. اگر به نظر میرسد که از فکرکردن فراتر نرفتهاید، به احتمال زیاد در ناخودآگاه خود نسبت به رهایی از یک زندگی آشفته مقاومت میکنید. ممکن است مشتاق سادهزیستی باشید، اما آیا از خودتان پرسیدهاید که به اندازه کافی در رهاکردن این مسیر تکراری موفق عمل کردهاید یا خیر؟
وقت آن رسیده که شجاع باشید و قول بدهید تغییرات را عملی کنید. همین ترفندهای کوچک هستند که میتوانند تفاوت بزرگی را در طرز فکرتان ایجاد کنند. خاموشکردن علامت دریافت پیام روی تلفن همراه، انجامدادن یک کار بهجای چند کار همزمان یا آغاز روز با انجام یک مراقبه ده دقیقهای، همگی میتوانند کمککننده باشند. وقتی در ذهنتان بیشتر جا باز میکنید، تصمیمگیری درباره تغییر آسانتر به نظر میرسد.
-
اگر بیشتر از همه گزینه را انتخاب کردهاید:
باید اهداف خود را مشخص کنید
وقتی به صورت ذاتی ذهن کنجکاوی دارید، همواره با آغوش باز از ایدهها و پروژهها استقبال میکنید؛ اما آدمهای خیالپرداز بهسختی میتوانند بفهمند انرژی خود را باید کجا متمرکز کنند. نتیجه نهایی این است که احساس فروپاشی میکنند و ممکن است هر از گاهی فکر کنند از پا درآمدهاند. کمکردن سرعت و سادهزیستی ممکن است همواره سد راهتان بوده باشد. «نه» گفتن به چیزهایی که شاید ذاتا جالب باشند، کار دشواری است، اما چیزی است که باید با آن روبهرو شوید، اگر واقعا میخواهید زندگی سادهتر و آرامتری داشته باشید.
گرفتارکردن خودتان در فعالیتهای مختلف میتواند به این معنا باشد که اغلب متوجه ایدهها نمیشوید. وقتی اهداف خود را مشخص میکنید، تمرکزکردن آسانتر میشود. هر گاه فرصت و موقعیت تازهای در اختیارتان قرار میگیرد و به شما پیشنهاد میشود، از خودتان بپرسید آیا این فرصت مرا از هدفم دورتر میکند یا به آن نزدیکتر میشوم؟ اگر هدف مشخصی ندارید، با ارزشهایتان شروع کنید. در زندگی چه چیزهایی برایتان اهمیت دارند؟ از بین تمام ایدههای موردعلاقهتان، کدام یک با ارزشهایتان بیشترین همخوانی را دارند؟ وقت آن رسیده که بهجای فکرکردن به آنچه میخواهید، درباره شیوه زیستن خود بیندیشید.
-
اگر بیشتر از همه گزینه ◊ را انتخاب کردهاید:
باید خودتان را در اولویت قرار دهید
انسان عاقل میداند که منطقی است پیش از کمک به دیگران، اول ماسک اکسیژن خودش را بگذارد! خوب به دیگران میگویید مراقب خودشان باشند، اما نوبت به خودتان که میرسد، فقط حرفش را میزنید. این احتمال وجود دارد که بهخاطر راضینگهداشتن همه، کمی دچار استرس و بیقراری باشید. رویای سادهزیستن را در سر میپرورانید یا برای رسیدن به آنچه که میخواهید فکر و تلاش میکنید، اما دست آخر میبینید مشغول کمککردن به دیگران یا انجام کارهای اضافه هستید. اگر اینطور ادامه دهید، از پا درمیآیید.
سعی کنید بنشینید و برنامه بریزید که یک هفته ساده برای شما چگونه میگذرد؟ با مطالعه عصرانه کتاب؟ پیادهروی صبحگاهی؟ ورزش موقع ناهار یا نشستن و نوشیدن یک فنجان چای؟ اضطراب بهخاطر نداشتن زمان کافی یکی از بزرگترین علل بروز استرس است؛ بنابراین باید زمانی در هفته را به آرامش خود اختصاص دهید. این میتواند به این معنا باشد که هر از گاهی «نه» بگویید. تلاش برای دوستداشتهشدن توسط همه یعنی بخواهید چیزی را کنترل کنید که غیرقابلکنترل است و به این ترتیب وقتی انگیزهتان چنین چیزی باشد، به شفافیت دست پیدا نمیکنید.
-
اگر بیشتر از همه گزینه □ را انتخاب کردهاید:
باید کمتر مقایسه کنید
بهسادگی ممکن است در دام مقایسه و ناامیدی بیفتید. هر چقدر هم تلاش کنید، همواره کسی هست که گویی موفقتر از شماست. در جستوجوی شفافیت هستید، اما همزمان تردید دارید که اشکالی ندارد اگر سادهتر زندگی کنید. بین چیزهایی که به لحاظ درونی و شهودی برایتان اهمیت دارند و پیامهایی که از فضای مجازی، گروه همسالان و به طور کلی دنیای پیرامون خود دریافت میکنید، یک اختلاف بنیادین وجود دارد. وقتی همه اطرافیان شما گرفتار به نظر میرسند، بهسختی میتوانید راه غیرمتعارفی را در پیش بگیرید و تنها کسی باشید که به مکثکردن و اندیشیدن اولویت میدهد. فراموش نکنید که باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی هیچکس مقایسه نکنید. در عوض، الگوی مثبتی پیدا کنید تا بتوانید بین دستاوردها و موفقیتهای خود با لذت و کیفیت زندگیتان تعادل برقرار کنید. این امکان وجود دارد که بدون قربانیکردن شادی و سلامت روانی خود، به بالاترین قابلیتهایتان دست یابید. از خودتان سوال کنید که چه زمانی بیشترین خلاقیت و تمرکز را دارید، چه زمانی احساس تسلط و آرامش میکنید و کی استرس دارید و خستهاید؟