موفقیت |
1401/08/16 |
بررسی آنچه بر اقتصاد این روزها میگذرد
شکاف بزرگ در شکم پایتخت
این روزها اختلاف میان درآمد و هزینهی خانوار، تصویری گویا از اختلاف طبقاتی و نظام ناکارآمد توزیع درآمد در ایران را ترسیم میکند؛ بهطوریکه فقدان اشتغال کافی، توزیع نابرابر فرصتها، انحصارها و امتیازهای اهدا شده به افراد خودی و شکافهای گستردهی درآمدی، فاصلهی طبقاتی میان حلقهی قدرت و ثروت را با طبقات میانی و فرودست جامعه عمیق و عمیقتر کرده است.عامل اصلی بهوجودآمدن اختلاف طبقاتی چیست؟ این روزها سطح تحصیلات، درآمد افراد و چندین مسئلهی دیگر باعث به وجود آمدن طبقات اجتماعی مختلف میشود. اما عامل اصلی به وجود آمدن این طبقات چیست؟ مایکل کانلی، نویسندهی مشهور آمریکایی، در یکی از کتابهایش میگوید: «۷۵درصد نابرابری درآمد بین افراد در ایالات متحده، بین خواهر و برادرها در یك خانواده مشاهده میشود». او به عنوان مثال به اقبال و ثروت متفاوت بیل و راجر كلینتون، و جیمی و بیلی كارتر اشاره میكند. اختلاف طبقاتی به طور معمول در کشورهایی که وضعیت اقتصادی دارای نوسان دارند بیشتر به چشم میخورد؛ یعنی وضعیت اقتصادی نقش بهسزایی در ایجاد اختلاف طبقات اجتماعی دارد. یكی از مباحث مهم در جامعهشناسی تفاوتهای موجود میان افراد، گروهها، اقشار و جوامع انسانی تأثیری است كه این تفاوتها در زندگی اجتماعی و چندوچون آن دارند. شكی نیست كه هر فرد، گروه و جامعهای تفاوتهایی كمیابیش با سایر افراد و جوامع دارد. در زمینهی این تفاوتها حداقل دو مسئلهی مهم قابل طرح، بررسی، و جوابگویی است: یكی اینكه علت و منش این تفاوتها چیست و دیگر اینكه این تفاوتها خود، علت و منشا چه آثار و نتایج مثبت و منفی، در استكمال و پیشرفت معنوی و مادی جوامع میتوانند باشند. یکی از مهمترین عوامل افزایش فاصلهی طبقاتی درایران، تورم است! 10 درصد از مردم جهان ۷۶ درصد ثروت جهان را در اختیار دارند. این در حالی است که ۴۰ درصد بعدی ۲۲ درصد و ۵۰ درصد آخر هم تنها 2 درصد از ثروت جهان را در اختیار دارند. از نظر درآمدی، آن 10 درصد ثروتمند، ۵۲ درصد از درآمد جهانی و ۴۰ درصد بعدی ۳۹ درصد و ۵۰ درصدی آخر تنها صاحب 8 درصد درآمدهای جهان هستند. با این حساب، درآمد آن 10 درصد ثروتمند ۳۸ برابر قشر ضعیف ۵۰ درصدی جامعه است. در ایران نیز یکی از مهمترین عوامل افزایش فاصلهی طبقاتی، تورم است. بررسیها نشان میدهد که اثر تورم بر افراد کمدرآمد، چیزی حدود 5/1 برابر اثری است که بر افراد پردرآمد وارد میشود. اولین اثر تورم، افزایش ارزش دارایی ثروتمندان و آخرین اثر آن افزایش دستمزد کارگران است. تورم بالایی که طی سالهای اخیر، به صورتی بیسابقه و مستمر در اثر رشد فزایندهی نقدینگی بر مردم وارد شده، عاملی است بر افزایش فاصلهی طبقاتی در جامعه. عدم توجه به اختلاف طبقاتی چه تبعاتی برای جامعه دارد؟ هرچند رسیدن اختلاف طبقاتی به صفر، منطقی و شدنی نیست و در همهی جوامع، فقیر و غنی در کنار هم زندگی میکنند، اما فاحش شدن این اختلاف در نتیجه باعث گسست اجتماعی مردم از هم خواهد شد؛ نتیجه هم این میشود که دخل و خرج شهرنشینهای متوسط و ضعیف کشور با هم همخوانی نداشته باشد و ریختوپاشهای قشر ثروتمند باعث ایجاد نارضایتی عموم مردم شود. آنهم در حالی که هر سال موعد تعیین حقوق و دستمزد کارگرها که از راه میرسد جدلها تازه آغاز میشود و فعالین کارگری از حقوقهایی میگویند که هرگز به پایان ماه نمیرسند. اکنون بیش از 25 میلیون نفر از هموطنان زیر خط فقر هستند و شمار افراد مددجوی مراکز خیریه و امدادی روز به روز در حال افزایش است. با دلار ۳۰ هزار تومانی در ماهها یا سالهای آینده، نه تنها مهاجرت داخلی از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک و روستاها شتاب خواهد گرفت، بلکه تداوم روند پناهندگی و مهاجرت بخش قابل توجهی از جامعه ایران آینده غیرقابلاجتناب است و دولت باید برای مقابله با این پدیده، برنامههای جدی عملیاتی در دستور کار قرار دهد تا بیش از این، نسل آینده ایران به زندگی بدبین نباشد و فرصتهای مختلف از دست نرود. آنچه که در فاصلهی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ و حتی پیش از آن در جریان اقتصادی ایران و توزیع درآمد گذشته نشان میدهد که سهم ثروتمندان به فقیران افزایش بیشتری یافته است و، این اختلاف طبقاتی در سال ۱۳۹۷ به اوج خود رسید. خونه متری چند؟ بررسی دربارهی اختلاف طبقاتی شدید بین شمال و جنوب پایتخت که اوج آن در گسل قیمت ملک خودنمایی میکند، حاکی از آن است که خرید ملک برای یک سری افراد دشوار و دستنیافتنی و برای یک سری مانند آب خوردن است. به طوری که گرانترین مناطق تهران شامل کامرانیه، اقدسیه، فرمانیه، زعفرانیه، دروس، نیاوران، قیطریه، درختی، سعادت آباد، امانیه، اختیاریه، آسمان، شهرک غرب، ضرابخانه، داوودیه، ونک، آراج، یوسف آباد، دارآباد، حسین آباد، دربند، کوی نصر، دزاشیب، قلهک، سوهانک، ازگل، نیلوفر، شاهین و، مرزداران شرقی است؛ ضمن اینکه باتوجه به امکانات موجود در هر آپارتمان، قیمت آن نیز متفاوت است. در مقابل، ارزانترین مناطق تهران نیز شامل خاورشهر، خزانه، قیامدشت، دولتخواه، علیآباد، قلعه مرغی،رضویه، تقی آباد، مینابی، وصنارد، یافت آباد، اندیشه، زهتابی، مقدم، هرندی، خلیج فارس، هفده شهریور، آذری، جوانمرد قصاب، مسعودیه، مختاری، جلیلی، بروجردی، یاخچی آباد و جوادیه است. برای کسب اطلاعات بیشتر سری به چند مشاور املاک در شمال و جنوب تهران زدم. دفتر املاکی شیک و مدرنی در حوالی فرمانیه، آنقدر زرق و برق داشت که هر عابری را به خود جلب میکرد. چند مرد جوان پشت میز نشسته بودند و غرق در حساب و کتابهای خود بودند. نوع برند و رنگ لباسشان، دیزاین دفتر و گوشیهای آیفون 12 و 13 پرو مکسشان همگی طوری بود که در نگاه اول مجذوبشان شدم. منمنکنان جلو رفتم و گفتم: «سلام آقا، ببخشید یه واحد 150 متری در حوالی همین منطقه میخواستم بخرم. آیا گزینهای دارید؟» مرد جوان مکثی کرد، حساب و کتابش را رها کرد، تکانی به خود داد و نگاهی به سر و تا پایم انداخت گفت: «سلام سرکارخانوم، بفرمایید بشینید». نگاهی به پسری که در حال تمیزکاری دفتر بود کرد و گفت: «پسر دوتا چایی بیار!» از این شرایط کمی معذب شدم، اما به ناچار نشستم. مرد لبخندزنان گفت: «معلومه که داریم خانم، تا دلت بخواد کیس داریم شما چقدر پول داری؟» نذاشتم حرفش را ادامه دهد. دستپاچه گفتم «خب اینجا تقریبا متری چنده؟» مرد جوان نگاهی به آرشیو آپارتمانها کرد و ادامه داد: «خب باتوجه به امکانات موجود در هر آپارتمان قیمتش متفاوته . مثلا هر متر آپارتمان در فرمانیه از 160 تا 250 میلیون تومان متفاوته.» .در این حین سریع مشغول حساب و کتاب سرانگشتسی در ذهنم شدم. حساب و کتابهایم مغزم را دچار اختلال کرد، بهطوریکه متوجه ادامهی صحبتهای مرد جوان نبودم. چیزی که عجیب بود و مرا در فکر فرو برد قیمت نهایی یک آپارتمان 200 متری در این منطقه بود؛ یعنی با این قیمت، یک آپارتمان 200 متری، 32 میلیارد تومان آب خواهد خورد. گفتم «ببخشید با این حساب یه مقدار قیمتها برام بالاست! رهن کامل چطور؟ قیمت پایینتر جایی دارین؟» مرد که در حال خوردن چایی بود، رنگش پرید، مکثی کرد و استکان چای را کمی محکم روی میز گذاشت و گفت: «خانم بالاخره میخوای بخری یا رهن میخوای؟ گفتم پولت چقدره جواب ندادی! شما اول بگو چقدر میخوای هزینه کنی؟» گفتم «راستش من 5 میلیارد کنار گذاشتم».نگاهی متعجب به من کرد، جوری که تمسخر و تحقیر را میشد در چشمهایش دید: «خب خانم جون با این قیمت و این متراژی که مدنظرته نمیتونی اینجا چیزی بخری، مگر اینکه بخوای رهن کنی! الان یه آپارتمان 155 متری همین صبح سپردن که 1 میلیارد ودیعه است و ماهی 60 میلیون اجاره، قیمتش خیلی خوبه، امکاناتشم فول، آسانسور و پارکینگ هم داره، اوکی کنم براتون بریم ببینیم؟» گفتم «آره خوبه فقط اجازه بدید من چند دقیقه برم بیرون فکر کنم و برگردم». با بیمیلی و ناراحتی بدون نگاه گفت: «به سلامت». اطلاعاتی که به دست آوردم خیلی عجیب بود. مطمئن بودم با همین 32 میلیارد تومان، حداقل در منطقهی جنوب پایتخت میشود چند آپارتمان خرید. بیشتر علاقه مندشدم تا اطلاعاتی هم از محلههای جنوب تهران بهدست بیاورم.اولین دفتر املاکی که در محلهی خزانه تهران به چشمم خورد یک دفتر کوچک بود که کهنگی از سر و رویش میبارید. دکور، میز و صندلی و شخص پیری که داشت آن را مدیریت میکرد کاملا گویای همه چیز بود. زن و شوهر جوانی هم داخل بودند و داشتند بابت اجارهی خانهای چک و چانه میزدند. صاحب املاک، درحالیکه عینک تهاستکانیاش را جابهجا میکرد و هر از گاهی هم به دفترش نگاهی میانداخت، داشت از قیمت مناسب و عالی خانه صحبت میکرد. نگاه زن و مرد جوان هم طوری بود که انگار ناچار به انتخاب این گزینه بودند؛ اما در جملههای آخر، مرد جوان گفت: «آخه عزیز دل شما هم مثل پدر من، بهخدا ما تازه ازدواج کردیم و این پولی هم که دستمونه وام ازدواجمونه، یه مقداریش برای خرج عروسی رفت و الان واقعا بیشتر از 150 میلیون نمیتونیم رهن کنیم. تو روخدا با مالک خونه صحبت کن و یکم تخفیف بگیر، به خدا جای دوری نمیره!» مرد دستی به ریشش کشید و گفت : «من با مالک این واحد 60 متری صحبت میکنم که این پول رو تبدیل کنه و بشه 150 میلیون رهن و ماهی 5/1 میلیون تومن اجاره. این آخرین کاریه که میتونم براتون بکنم. اگه موافقید بهش زنگ بزنم؟» زن و مرد که انگار این آخرین امیدشان بود نگاهی اندوهبار به هم کردند و سری به نشانهی تایید تکان دادند. در همین حین سعی کردم با سرفهی کوچکی بقیه را متوجه حضورم کنم.، مرد نگاهی به من کرد و گفت: «جانم بفرمایید؟» همان حرفهایی را که با املاک قبلی زده بودم، تکرار کردم. مرد پیر گفت: «عزیز جان قیمت هر متر آپارتمان توی این محله 20 تا 30 میلیون تومانه. همین الانشم یه خونه 120 متری هست که با 3 میلیارد میتونم براتون بخرم. اگه نظرتونه برید عصر بیاید که با مالک هماهنگ کنم بریم خونه رو ببینم». با علامت تایید گفتم اوکیه و از مغازه زدم بیرون!