آشنایی با دنیای شگفت انگیز احساسات
با لایه های عمیق تر احساسات خود آشنا شویم
میتوانم شما را تصور کنم که گوشی یا مجله بهدست جایی نشستهاید و در حال خواندن این متن هستید. میتوانم حدس بزنم که مسائلی ذهنتان را به خود مشغول کرده و در کنار خواندن این محتوا، بخشی از ذهنتان درگیر آنها هم هست. میتوانم مطمئن باشم همین الان که دارید این مطلب را میخوانید، در حال تجربهکردن احساساتی هستید که به احتمال زیاد ناشی از همان فکرهایی است که در سرتان میچرخد یا شرایطی که پیرامونتان در جریان است و دارد روی شما تاثیر میگذارد. البته این را هم میدانم که شما هم مثل من گاهی احساساتی را تجربه میکنید که نه مربوط به فکرهای جاری در سرتان هستند، نه مربوط به شرایط پیرامونی. احساساتی که نمیدانید از کجا آمدهاند، چرا آنجا هستند و از شما چه میخواهند. احساساتی که از چیزی در اعماق درون شما سرچشمه میگیرند، از جایی در ضمیر ناخودآگاهتان. کندوکاو این نوع احساسات کار زیادی میبرد، ولی ما اینجا میخواهیم فقط گام اول را در شناخت و آگاهی از این احساسات برداریم؛ یعنی فعلا فقط میخواهیم بدانیم چه احساسی داریم.
از شما میخواهم به این پرسش پاسخ دهید: دقیقا همین حالا چه احساسی دارید؟ در حال تجربه چه حالی هستید؟ برای اینکه کارتان راحتتر شود، میتوانید اول به این پرسش پاسخ دهید: احساس کنونی شما مثبت است یا منفی؟ اگر مثبت است، سمت راست جدول زیر را ببینید. اگر منفی است، به ستون سمت چپ نگاهی بیندازید. احساس کنونی شما به کدامیک از این احساسات اصلی نزدیکتر است؟
احساسات مثبت | احساسات منفی |
شادی امید افتخار شگفتی عشق رضایت اشتیاق چشمانتظاری آرامش اعتمادبهنفس | غم ناامیدی حقارت کسالت نفرت خشم بیحوصلگی ترس اضطراب بیچارگی |
این فقط تمرینی ساده بود برای اینکه کمی به حوزه احساسیتان نزدیکتر شوید و بدانید چیزی که در حال تجربهاش هستید در کدام قلمرو قرار میگیرد. تقسیمکردن احساسات به دو گروه مثبت و منفی یک تقسیمبندی ساده، ولی مفید است که گام اول برای هوشیارشدن نسبت به احساساتتان را شکل میدهد. اگر با این تمرین ارتباط برقرار کردید، چند بار در طول روز سراغ این جدول بیایید و با تکرار تمرین، کمکم عضلات آگاهی از احساساتتان را ورزیده کنید.
حالا بیایید یک گام جلوتر برویم.
با چرخ احساسات آشنا شوید
شکلی که اینجا میبینید، چرخ احساسات است (نه چرخهی احساسات). در این چرخ درجات مختلف احساسات همراه با رابطهای که با هم دارند ترسیم شده است. از دیدن این چرخ وحشت نکنید، چون نیازی به یادگرفتن همه این احساسات و درجات و ارتباطات آنها ندارید. هدف این مقاله این است که با مفهوم کلی احساسات و روابط بین آنها آشنایی کلی پیدا کنید. این آشنایی به شما کمک خواهد کرد بهتر بتوانید احساساتتان را تشخیص دهید، به شیوه بهتری آنها را ابراز کنید و بهتر بتوانید رفتار درست و عاقلانه را هنگام روبهرویی با این احساسات انتخاب کنید. این چرخ، قدرت شما را در شناسایی و مدیریت احساسات بالا میبرد.
خواندن چرخ احساسات
اگر خوب به شکل چرخ احساسات دقت کنید میبینید سه دایره درون هم قرار دارند. دایره مرکزی چرخ احساسات در شکل، پررنگتر است که نشان میدهد احساساتی که درون آن نوشته شده شدت و قدرت بالاتری دارند. هرچه روی پرههای این چرخ از مرکز به بیرون بیایید، رنگها رقیقتر میشوند که نشان میدهد احساسات هم ضعیفتر میشوند.
دانستن همین نکته خواندن چرخ احساسات را بسیار آسانتر میکند. پس ما هشت احساس اصلی در این چرخ شگفتانگیز داریم که از غلیظ به رقیق مرتب شده است. یعنی مثلا پره بالایی که به رنگ قرمز و مربوط به شادی است، سه درجه از شادی را نشان میدهد: به شادی رقیق صفا میگوییم، به شادی متوسط خوشی و به خوشحالی خیلی زیاد و هیجانی سرمستی یا پره مربوط به ترس به این صورت است که دلهره نشاندهنده ترس خفیف است، ترس به معنی ترس متوسط و وحشت به ترس خیلی زیاد گفته میشود. به همین صورت میتوانید بقیه پرهها را بخوانید و با درجهبندی احساسات اصلی آشنا شوید. زیاد روی واژهها وسواس به خرج ندهید. میتوانید هر واژه مناسبتری را که برای درجات مختلف این احساسات به ذهنتان میرسد جایگزین کنید.
خواندن دایره مرکزی
از اینجا به بعد بحث جذابتر میشود و شما روابط بین احساسات را درک میکنید. این آگاهی ممکن است نگاه شما را نسبت به احساسات و درک شما را از آنها متحول کند. آمادهاید؟
دایره مرکزی چرخ احساسات هشت احساس را در خود جا داده که هرکدام نقطه مقابل احساسی است که روبهرویش نوشته شده و احساسهایی که کنار هم قرار گرفتهاند از جهاتی به هم ربط دارند. پس
- سرمستی نقطه مقابل و متضاد سوگ است؛
- تحسین نقطه مقابل و متضاد انزجار است؛
- وحشت نقطه مقابل و متضاد غضب است؛
- حیرت نقطه مقابل و متضاد بیقراری است.
(توجه کنید که بیقراری در اینجا به معنی حالت هوشیاری و گوشبهزنگی است که وقتی منتظر رخدادن اتفاق بزرگی هستیم در ما ایجاد میشود. حیرت حالتی است که در آن غافلگیر شدهایم و چیزی شگفتانگیز و نامنتظره برایمان رخ داده است).
بنابراین، روابط بین دو احساس مثل سوگ و سرمستی به این صورت تفسیر میشود که سرمستی نقطه مقابل و متضاد سوگ است؛ یعنی سرمستی به خوشبودن بسیار زیاد گفته میشود و سوگ به اندوه خیلی عمیق. در کنار سرمستی، تحسین را میبینید که یعنی تحسین و سرمستی بیشتر از آنکه با هم متفاوت باشند، به هم شبیه هستند. در آن طرف چرخ، در کنار سوگ، انزجار را میبینید که یعنی سوگ و انزجار با هم روابط و شباهتهایی دارند، اما انزجار و سرمستی نقطه مشترکی ندارند و بیشتر از آنکه به هم شبیه باشند با هم متفاوتند، چون هرکدام در یک سمت چرخ و با فاصله زیاد از هم قرار گرفتهاند. فهمیدید چه شد؟
این احساسات پررنگ در دایره مرکزی به عنوان احساسات پایه شناخته میشوند، چون تشخیصشان از همه آسانتر است، اما معمولا این احساسات پایه را خالص و مطلق تجربه نمیکنیم، بلکه بیشتر وقتها احساسی که در حال تجربهاش هستیم در واقع ترکیبی از این احساسات پایه است. مثل رنگها که معمولا در طبیعت خالص نبوده و ترکیبی از سه رنگ اصلی هستند و این قضیه کمی کارمان را در برخورد و درک احساسات سخت میکند. اگر خواندن دومین دایره مرکزی را یاد بگیرید، احساسات پیچیدهتر را هم میتوانید درک کنید.
خواندن دومین دایره مرکزی
دومین دایره از مرکز چرخ احساسات ۱۶ احساس پیچیدهتر را در بر میگیرد که هرکدام یک متضاد روبهرویش دارد. در اینجا احساساتی که در کنار هم قرار گرفتهاند، در مقایسه با احساسهای دایره مرکزی، بیشتر به هم شباهت دارند؛ یعنی مثلا عصبانیت و بیزاری بیشتر به هم شبیه هستند تا نفرت و غضب.
در دایره دوم چرخ احساسات، خوشی نقطه مقابل اندوه است و عصبانیت متضاد ترس. یعنی در اینجا هم احساساتی که درست روبهروی هم قرار دارند متضاد هم هستند. به چرخ احساسات نگاه کنید و متضادها را پیدا کنید. نظرتان چیست؟
مثلا هیچ فکر میکردید عصبانیت متضاد ترس باشد؟ من که وقتی اولین بار این چرخ را خواندم کمی گیج شدم، ولی وقتی بیشتر وارد دنیای احساسات شدم و ریشههای هر احساس، ویژگیهایش و بازخوردهای بدنی و روانی مربوط به هرکدام را شناختم، بهتر درک کردم که چطور ممکن است چنین اتفاقی بیفتد.
مثلا درباره همین عصبانیت و ترس، مسئله تهاجم و تسلیم است. وقتی عصبانی میشوید چه کار میکنید؟ احتمالا رفتارهای تهاجمی و پرخاشگرانه نشان میدهید. بدنتان آماده حمله میشود. پر از انرژی میشوید که باید تخلیه شود. در مقابلش، وقتی میترسید چه اتفاقی میافتد؟ خب، فشارتان میافتد، بدنتان سست میشود و انگار همه انرژیتان تخلیه شده است. در این حالت نهتنها نمیخواهید حمله و پرخاشگری کنید، بلکه ترجیح میدهید فرار کنید و به گوشهای خلوت پناه ببرید.
یا درباره تحسین و انزجار، تحسین حالتی است که در آن نسبت به کسی یا چیزی اعتماد و خوشبینی بالایی داریم یا به عبارتی تحت تاثیر خوبیهایش قرارگرفتهایم. این احساس ما را به سمت سوژه میکشاند. برعکس، وقتی از چیزی یا کسی منزجر میشویم در واقع از ویژگیهایش بدمان میآید، رویمان را برمیگردانیم و فاصله میگیریم. این واکنشها و تمام واکنشهای طبیعی ما و حیوانات هنگام بروز احساسات برای افزایش شانس بقاست؛
مثلا فرض کنید یک غذای مانده و ترشیده جلوی شما بگذارند. قطعا احساسی که تجربه میکنید انزجار و دوری از آن است، بنابراین با نخوردن این غذا در واقع جان خود را نجات دادهاید!

خواندن دایره بیرونی
همینطور که از مرکز دایره به سمت بیرون میآیید احساسات پیچیدهتر میشوند؛ یعنی احساسات دایره بیرونی ترکیبیتر از احساسات دایره مرکزی هستند و حتما یادتان هست که احساسات دایره بیرونی که کمرنگتر هستند، غلظت و شدت کمتری هم دارند. اینجا هم کلمات روبهروی هم متضاد هم هستند و کلمات کنار هم، با هم روابط و شباهتهایی دارند.
در فاصله بسیار کمرنگ بین پرههای چرخ، احساساتی نوشته شده است که در واقع ترکیبی از احساسات دو طرف خود است و در مقایسه با احساسات داخل پرهها، شدت و خلوص کمتری دارد. بیایید نگاهی به این هشت احساس بیندازیم و کمی بیشتر آنها را بشناسیم.
بین پره قرمز و زرد بالای چرخ، یعنی بین مجموعه احساسات «صفا، خوشی، سرمستی» و «پذیرش، اعتماد، تحسین»، حس عشق را میبینید. اگر دقت کنید، رنگ زمینه احساس عشق ترکیبی از همه رنگهای این دو پره است؛ یعنی چیزی بین زرد و قرمز، ولی بسیار کمرنگ. این یعنی عشق ترکیبی از همه این احساسات است و شدتش از آنها کمتر است؛
یعنی وقتی کسی را میبینیم که مورد پذیرش و اعتماد ماست و با او اوقات خوشی را میگذرانیم، عاشقش میشویم. یا به عبارت دیگر، ما زمانی عاشق کسی میشویم که اولا مورد تحسین و اعتمادمان باشد و ثانیا، برایمان خوشی و سرمستی بیاورد. میزان عاشقشدن ما هم به این بستگی دارد که چقدر او را بپذیریم و چقدر با او خوش باشیم. اگر کسی آنچنان ما را تحت تاثیر قرار دهد که لب به تحسینش بگشاییم و اوقاتمان با او آنچنان خوش باشد که سرمستمان کند، ما واله و شیدا و شیفته او میشویم!
تفسیر بقیه احساسات بین پرهها هم به همین صورت است؛ مثلا:
حس تسلیم زمانی اتفاق میافتد که ما احساسات پذیرش و اعتماد و تحسین و در کنارش دلهره و ترس و وحشت را تجربه میکنیم.
حس خوف زمانی به ما دست میدهد که چیزی برایمان دلهرهآور و ترسناک باشد و در همان حال، برایمان عجیب و جدید و ناشناخته هم باشد.
حس تقبیح (یعنی ردکردن، نارضایتی و مخالفت با چیزی) زمانی پیش میآید که ما نسبت به چیزی بدبین باشیم (نقطه متضاد خوشبینی)؛ آن پدیده برایمان عجیب و ناشناخته باشد و در عین حال حس غم و اندوه را در ما زنده کند.
حس افسوس نقطه مقابل عشق است؛ درحالیکه انتظار من هم مثل شما این بود که عشق متضاد نفرت قرار بگیرد. بیایید ببینیم چه اتفاقی افتاده است. افسوس مربوط به زمانی است که ما از چیزی ناراحت و در همان حال بیزاریم. عشق زمانی است که ما از چیزی خوشحالیم و آن پدیده مورد پذیرش و اعتمادمان است. پس منطقی است که این دو مقابل هم قرار بگیرند.
حس تحقیر ترکیبی از مجموعه احساسات مربوط به بیزاری و عصبانیت است و در مقابل تسلیم قرار میگیرد.
حس پرخاشگری ترکیبی از انتظار و عصبانیت است که متضاد خوف دانسته میشود. گاهی اوقات ما زمانی پرخاشگر میشویم که انتظار رخدادن چیزی را داشتیم، اما اتفاق نیفتاد و در نتیجه رفتار تهاجمی پیدا میکنیم.
در واقع هرکدام از بخشهای کلی این چرخ گروهی از احساسات مرتبط با هم را نشان میدهد و بخش متضاد آن هم دربردارنده گروهی از احساسات مرتبط با هم است که نقطه مقابل گروه اول به شمار میرود؛
یعنی میتوانید چرخ را مثلا به چهار بخش کلی تقسیم کنید و مجموع احساسات درون آنها را با هم مقایسه کنید.
چرخ احساسات شکلهای دیگری هم دارد؛ مثلا چرخی داریم به نام چرخ احساسات ژنو که ساختاری متفاوت از این دارد. چرخی که امروز با آن آشنا شدیم چرخ پلاچیک (نام سازنده این چرخ) بود. در هر حال، همه این ساختارها برای کمک به شما در درک بهتر و آسانتر احساساتتان است.
گاهی پیش میآید که در رابطهتان مشکلی پیدا میکنید یا میخواهید حرفی را به طرف مقابلتان بزنید، اما زبانتان به کار نمیآید و نمیتوانید آنچه را دردرونتان هست بهدرستی بیان کنید. بلدنبودن احساسات و واژههای مرتبط با آنها مثل زندگی در یک زندان است، هرچه گنجینه واژگانتان کمتر باشد قفستان هم تنگتر میشود.
این مقاله به شما کمک میکند از نظرشناخت احساسات خود قویتر شوید و از این قدرت برای هرچه بهترکردن روابطتان بهره بگیرید.
نقش والدين در پرورش هوش هيجاني کودک
چگونه زندگی باکیفیتتری را بسازیم؟
دوازده پیام موفقیت - دی ۱۴۰۴
