چگونه بر نگرانی‌های مالی خود غلبه کنیم؟

شارونا به فکر افتاده بود همسرش برایان را ترک کند، اما نگران بود مبادا پول کم بیاورد و بی‌خانمان شود. نگرانی او بابت تمام‌شدن پول منطقی به نظر می‌رسید؛ اگرچه باورهای غیرمنطقی زیادی داشت که به این ترس‌های بی‌پایه‌و‌اساس او دامن می‌زد.

برخی از اعتقادات غیرمنطقی او عبارت بودند از:

• باید تضمینی وجود داشته باشد که در صورت ترک همسرم، نیازهای مالی‌ام تامین خواهند شد. وگرنه همان بهتر که کنار او بمانم و خودم را به خطر نیندازم.
• برای یک زن بی‌سرپرست مانند من، زندگی نباید هیچ دردسری داشته باشد.
• هیچ بی‌عدالتی نباید وجود داشته باشد و از لحاظ مالی نباید دچار مشکل شوم.
• زندگی باید هرآنچه که من می‌خواهم را به من بدهد.
• نمی‌توانم موقعیت‌های دشوار مالی را تحمل کنم.
•  باید پول بیشتری داشته باشم.
• موقعیت چالش‌برانگیز مالی من فاجعه‌بار و وحشتناک است.

او با تمرینی سه‌دقیقه‌ای (TME) به‌سراغ اولین مشکل رفت: «باید تضمینی وجود داشته باشد که در صورت ترک همسرم، نیازهای مالی‌ام تامین خواهند شد. وگرنه همان بهتر که کنار او بمانم و خودم را به خطر نیندازم.»

الف (رویداد فعلی): اگر برایان را ترک کنم، دیگر ثبات مالی نخواهم داشت و نمی‌دانم باید چه‌کار کنم.

ب (باور غیرمنطقی): باید تضمین قطعی و محکم داشته باشم که در صورت ترک برایان، نیازهای مالی‌ام برآورده خواهند شد.

ج (عواقب رفتاری و احساسی): دچار اضطراب و احساس بلاتکلیفی خواهم شد.

د (انکار باور غیرمنطقی): چه دلیلی وجود دارد که باید برای برآورده‌شدن نیازهای مالی‌ام پس از ترک همسر، تضمینی وجود داشته باشد؟

هـ (فکر جدید و موثر): متاسفانه علی‌رغم میل من، جهان تضمینی به من نمی‌دهد که در صورت ترک همسرم قادر به پرداخت هزینه‌هایم باشم. تضمینی وجود ندارد و اگر هم وجود داشت، برای تصمیم‌گیری به این تضمین نیاز نداشتم. اگر دچار مشکل مالی شوم شاید به دردسر بیفتم، اما بعید است اتفاق وحشتناکی بیفتد. از این ماجرا خوشم نمی‌آید اما قطعا می‌توانم چیزی را که نمی‌خواهم، تحمل کنم.

احتمالش کم است که بی‌خانمان شوم چون توانایی کارکردن و تامین مخارج خودم را دارم. اگر مدتی سر کار نباشم، می‌توانم تعدادی از وسایل را بفروشم و هم‌زمان که به‌دنبال کار می‌گردم، زندگی کنم. اگرچه بر سر دوراهی سختی گیر افتاده‌ام اما دنیا که به آخر نرسیده است! این کمبود پول نیست که باید نگرانش باشم، بلکه درخواست غیرمنطقی است که برای تامین مخارجم دارم. با تمرین بیشتر می‌توانم طرز فکر خود را تغییر دهم و یاد بگیرم با شرایط کنار بیایم.

و (احساس و رفتار جدید): من به‌شدت نگران بودم و دلهره داشتم، اما ریسک بزرگی کردم و به زندگی مشترک خود خاتمه دادم.

نویسنده: دکتر مایکل ادل استلن

ترجمه: سولماز فروتن