
درختی بکار که میوهاش آرزوهایت باشد!
چگونه با هدفی کلان، دستاوردهای فرعی ارزشمند بسازیم؟
بهجای چسبیدن به آرزوهای لحظهای و غرقشدن در نگرانی از برآوردهشدن آنها، بیندیشید به هدفی کلیتر و بزرگتر که آرزوی شما یکی از میوههای فرعیِ آن باشد. با چنین دیدی، تلاشهایمان معنا پیدا میکنند و در گذر زمان، داراییهایمان گستردهتر و پایدارتر میشود. کلید این رویکرد، توسعه دیدِ کلان و پذیرش دیدگاههای دیگران است تا بتوانیم از موقعیت فعلی فاصله بگیریم و افقهای تازه را ببینیم. همانطور که درختی را میکاریم که میتواند میوههای فراوان بدهد، باید مراقب باشیم که میوههای هر هدف، ارزشمند و پایدار باشند و به دیگران ضرر نزنند. مطلب پیشرو ما را به سوی نگرشی هدایت میکند که به جای عجله برای رسیدن به نتیجهای محدود، بر ایجاد مجموعهای از دستاوردهای فرعی و ثبات بلندمدت تمرکز داشته باشد.
قدیمها میگفتند: «اگر میخواهی هیچوقت گرسنه نمانی، ماهی نخر، ماهیگیری یاد بگیر!»
مادربزرگ همیشه میگفت: «حتی اگر در آبادترین شهر دنیا ساکن هستی، نانپختن و آتش درستکردن را بلد باش! چون برق و گاز که برود، همین دو هنر، جانت را نجات میدهد!»
خردمندی میگفت: «بهجای اینکه وقت ارزشمند خود را روی نتیجه و محصول نهایی صرف کنی، به فرایندی که منجر به تولید این محصول میشود، دقت کن! دراینصورت اگر هم احیانا محصول نهایی رضایتبخش نبود، با تغییر فرایند میتوانی آنچه را که میخواهی، تولید کنی!»
بنابراین «بهجای اینکه به آرزوهای خود بچسبید و نگران برآوردهشدن آنها باشید، تمرکز خود را روی هدفی کلیتر و بزرگتر بگذارید؛ هدفی آنقدر بزرگ که آرزوی شما، یکی از نتایج جنبی و ثمرات فرعی آن باشد؛ چون فقط دراینصورت است که تلاشهایتان ارزشمند میشوند و بهمرور، داشتههایتان بیشتر و گستردهتر خواهند شد.»
وسیعاندیشی و گستردهترکردن افق دید، کار سادهای نیست. بسیاری مواقع باید سوار یک هلیکوپتر یا بالن ذهنی شوید و از موقعیتی که در آن قرار گرفتهاید، فاصله بگیرید. گاهی باید از تفکر مرکزجهانبودن دست بردارید و اجازه بدهید دیدگاههای جدید، حرف خود را بزنند؛ همچنین باید هنر صبورانه گوشدادن به حرفهای دیگران را در خود تقویت کنید. اگر قرار است درختی بکارید که یکی از میوههایش آرزوهایتان باشد، این درخت میوههای دیگری هم خواهد داشت؛ پس باید مواظب باشید آن میوهها هم هرکدام ارزشمند باشند و خدایناکرده آرزوهای دیگران را برباد ندهند! داشتن ذهنی باز و قلبی وسیع برای کلاننگربودن کار سادهای نیست و معمولا انرژی و زحمت بیشتری طلب میکند، اما به زحمتش میارزد و در درازمدت مانع از حس ناکامی و بیثمری در وجود شخص میشود.
بسیاری اوقات آرزوهای ما بهخاطر باورهای محدودکنندهای که بهواسطهی شرایط خاص مکانی و زمانی ما را محاصره کردهاند، کوچکتر از حد و اندازهای هستند که به چشممان میآیند. از یک کودک چهارساله بپرسید که بزرگترین آرزویش چیست؟ یک اسباببازی یا یک خوراکی را نام میبرد. اما اگر از همان کودک در سن نوجوانی بپرسید که بزرگترین آرزویش چیست؟ دوچرخه و گرفتن نمرهی بیست در کارنامه را ذکر میکند. همان نوجوان در جوانی، همسری خوب و پس از ازدواج، داشتن یک فرزند زیبا و باهوش را آرزو میکند.
درواقع آرزوهای ما با شرایط و موقعیتهای مکانی و زمانی تغییر میکنند و اغلب در همان محدوده کاربرد دارند. اگر آن کودک چهارساله آرزو میکرد که پدرش ثروتمندترین و خانوادهدوستترین و درعینحال درستکارترین مرد شهر شود، در چهارسالگی بهترین اسباببازیها و خوراکیها را میداشت، در نوجوانی بهترین معلمهای خصوصی و امکانات برایش فراهم میشد و در جوانی همهی دختران پاکدامن برای وصلت با او سرودست میشکنند و خلاصه همهچیزهایی را که در مقاطع مختلف جزو آرزوهای بزرگ همسنوسالهایش محسوب میشوند، او بهصورت خودبهخودی و بیآنکه متوجه باشد در اختیار خواهد گرفت.
این کودک چگونه بدون تلاش، همهی آرزوهای خوب را یکجا بهدست آورد؟ خیلی ساده آرزوی اولش را جامعتر، فراگیرتر و کلانتر انتخاب کرد.
پدری که به بچههایش اعتمادبهنفس و عزتنفس میبخشد، درواقع دارد درختی میکارد که موفقیت شغلی فرزندان، مقاومت در مقابل وسوسههای افراد ناباب، شیوهی سالم زندگی، اخلاق و زندگی شاد و رضایتبخش، میوههای فرعی این درخت خواهند بود.
مادری که نظم و ترتیب و تعهد و برنامهریزی را همراه با شهامت و نحوهی ابراز وجود به فرزندش میآموزد، چنان نهال قدرتمندی را در وجود فرزندانش میکارد که حتی نسلهای بعد هم از میوههایش بهره خواهند برد.
کسانی که کسبوکارهای ریشهدار و مطمئن را پیشهی خود میکنند، شاید در کوتاهمدت سود زیاد و ناگهانی بهدست نیاورند، اما در درازمدت میتوانند نسل در نسل ثروتی ثابت و پایدار را برای خانوادهی خود به ارث بگذارند.
این مطلب درس کلاننگری میدهد و میگوید: «در تعیین آرزوهایتان عجله نکنید. همیشه بزرگتر از چیزی که میخواهید، آرزو کنید و این مهارت را بهقدری در خود پرورش دهید که بتوانید آرزوی خود را به محصول فرعی، خواستهی جامعتر و فراگیرتری تبدیل کنید.»
بسیاری افراد وقتی دعایی میکنند و اجابت سریع آن را میبینند، با حسرت میگویند: « ای کاش از خدا چیز بزرگتری میخواستم!» آنها نمیدانند که کوتاهی از خودشان است و همیشه میتوانند بهجای یک سبد ماهی، کشتی ماهیگیری را طلب کنند. این ما هستیم که باید توجه خود را روی انتخابهایی متمرکز کنیم که درطول زمان آرزوهایمان، محصول و نتیجهی فرعی آن انتخاب باشند.


تصمیم ناآگاهانه نداریم!

توانگران چگونه پول خرج میکنند؟

هرچیزی را تماشا نکنید!
