
با کارَت زندگي کن!
دخل و خرج زندگي خيليها با هم نميخواند. آنها که حقوق ثابتي دارند شايد خاطرشان از بابت آبباريکهاي که در آخر ماه بهعنوان حقوق ميگيرند تا حدودي راحت باشد، اما بهخاطر نوسانات قيمتها و هزينههاي غيرقابل پيشبيني، بسياري از اشخاص مجبورند بهشکلي اين حقوق ثابت را افزايش دهند. عدهاي در همان محل کار خود به اضافهکاری ميپردازند و عدهاي ديگر به شغل دوم يا سوم روي ميآورند و با ايثار و از جانگذشتگي سعي ميکنند در مقابل هزينههاي زندگي مقاومت کنند.
در اين مسير بسياري از اعضاي خانواده فرصت گردهمجمع شدن را از دست ميدهند و برخی نیز تحت فشارهاي سخت و جانکاه جسمي و رواني، با حداقل استراحت و تغذيهی نامناسب، سعي ميکنند بهشکلي از پس مشکلات مالي زندگي برآيند. تعداد بچههايي که در طول ايام هفته و حتي در تعطيلات، از ديدن پدر محرومند و همسراني که در شبانهروز فقط چند دقيقه فرصت صحبت با همسر خود را پيدا ميکنند، در جامعهی شهري روزبهروز در حال افزايش است و بيماريهاي ناشي از سوءتغذيه و عصبي نيز در جامعه روبهفزون است. مشکل، ظاهرا يک معادله با دوجواب تحميلي و اجتنابناپذير است: يا کمتر کار کن، پول کمتري بهدستآور و زندگي فقيرانهتري را سپري کن؛ يا بيشتر کار کن و با ازخودگذشتگي، فشار به جسم خود و ناديده گرفتن نيازهاي روحي و رواني خانواده، پول بيشتري بهدست آور و با تزريق پول به خانواده، بخشي از آسيبهاي وارده را جبران کن.
ظاهرا بهجز اين دو راه، چارهاي وجود ندارد و بايد بههر شکل که هست با يکي از اين دو راه کنار آمد. اما راه سومي هم هست که فقط با اندکي تغيير ديدگاه و جابهجایی باورها ميتوان محيطي شادابتر و زندگي شادمانهتري را براي خود و خانواده ايجاد کرد. اين راه سوم، مخلوط کردن ماهرانهی کار و زندگي با هم است. يعني بايد طوري شرايط را فراهم کنيم که کار هم بهعنوان بخشي از خانواده بهدرون خانه آيد و با زندگي ما درهمآميزد. در اين صورت، شرايط خودبهخود قابلتحملتر و حتي دوستداشتنيتر و هيجانانگيزتر ميشود.
مثلا فرض کنيد که براي امرار معاش، از طريق رانندگي و مسافرکشي کسب درآمد ميکنيد. فقط با گذاشتن چند وسيله در داخل خودرو، ميتوانيد بهمحض يافتن فرصتي در پارک يا در داخل خودرو به استراحت بپردازيد، چای بنوشید و زمان سرحال بودن و شاداب بودن خود در داخل خانه را بيشتر کنيد.
زندگي کردن و لذت بردن از کار فقط مختص رانندگان نيست. کارگران کارخانه و کارمندان نيز ميتوانند بسته به شرايط محل کار، فشارها و سختيهاي کار را براي خود قابلتحمل سازند.
حتي لازم نيست و اتفاقا بهتر هم هست که منبع درآمد فرد، فقط يک شغل ثابت نباشد و مثلا شغل دوم در منزل و در کنار همسر و اعضاي خانواده باشد. تعداد مشاغل قابلانجام در منزل بسيار زياد است و بسته به مهارت و توانمندي شخص و اعضاي خانواده، ميتواند گسترهی وسيعي را شامل شود. معروفترين اين مشاغل، صنايع دستي است اما علاوه بر آن، کارهاي مونتاژي و بستهبندي نيز وجود دارند که در داخل منزل و در کنار اعضاي خانواده و حتي به کمک آنها قابل انجام است. درآمد اين مشاغل کمتر از اضافهکاریهاي شبانهروزي نيست بلکه بسياري اوقات، چندين برابر است.
براي کساني که از روي آوردن به مشاغل دوم و سوم هراس دارند نيز امکان کسب درآمد از طريق انجام بخشي از کارهاي روزانه در منزل وجود دارد.
اگر به زندگي اجداد خود در صدها سال پيش دقت کنيم، بهخوبي متوجه مهارت آنها در تلفيق شغل و زندگي ميشويم. در آن روزگار، زن خانواده صبحدم همراه همسر و فرزندانش به مزرعه ميرفت. ساعتي به مرد خود کمک ميکرد و سپس در همان مزرعه در کنار سايهباني که براي همين منظور ساخته بودند، به پختن و گرم کردن غذا مشغول ميشد و همان جا بساط ناهار و استراحت و چاي را آماده ميکرد. هنگام غروب نيز در گاوداري، دوباره اعضاي خانواده دور هم جمع ميشدند و ضمن بگو و بخند، محيط زندگي گاوها و دامها را تميز و غذاي آنها را آماده ميساختند. هر چند خانواده بهطور مستمر مشغول کار بودند ولي در حين کار، زندگي هم ميکردند و از کنارهمبودن نهايت حظ و استفاده را نيز ميبردند. البته بديهي است که در زندگي شهري امروزین، اينگونه زندگي در مزرعه و طويله براي بسياري غيرقابلقبول بهنظر ميرسد ولي مدل زندگي و الگويي که اجداد هوشمند ما براي حفظ حريم خانواده و سلامتي و نشاط فردي و جمعي ايجاد کرده بودند، بهخوبي جواب ميدهد و ميتواند بهعنوان راه سوم نجاتبخشي براي بسياري از اشخاص گيج و آشفته چارهساز باشد.