
جهان این شکلیه عزیزم!
چند نکته برای صحبت با بچهها درمورد آنچه در جهان میگذرد.
با صحبتکردن درمورد موضوعات چالشبرانگیز با فرزندانمان، میتوانیم به آنها کمک کنیم تا احساس همدردی و شفقت را تمرین کنند.
یک شب درحالیکه دختر 12 سالهام را برای خواب آماده بودم، گفت: «مامان، خیلی نگرانم». از او پرسیدم: «فقط احساس نگرانی داری یا چیزی ذهنت رو مشغول کرده؟»
او پاسخ داد: «اوکراین.»
از او خواستم که اگر میخواهد، دربارهاش صحبت کند، اما چیزی نگفت و فقط گفت: «میخوام برام یه داستان بخونی، داستان شاد که کمکم کنه بخوابم.»
در آن لحظه فهمیدم درحال تجربهی چالش همیشگی والدین هستم؛ اینکه چه کاری باید انجام دهم یا چه پاسخی بدهم، درحالیکه خودم دقیقا جواب را نمیدانم. دلم میخواست بدانم آیا در مدرسه دربارهی اوکراین صحبت کردهاند یا اخبار آن را شنیده است. میخواستم بپرسم چه چیزی او را نگران کرده و چه کاری میتوانم انجام دهم تا او احساس امنیت کند. اما پیش از آنکه او را با لیست بلندبالایی از سوالاتم بمباران کنم، مکث کردم و متوجه شدم که دخترم بهوضوح گفته که چه چیزی نیاز دارد: او از من خواست که برایش داستانی تعریف کنم؛ داستانی شاد تا کمکش کنم که بخوابد.
من هم احساس او را درک کردم. خیلی وقتها من هم دوست داشتم کسی مرا درک کند. بنابراین، داستانی شاد برایش تعریف کردم و گفتوگو درمورد اوکراین را به یک روز دیگر موکول کردم. البته من هم مثل دخترم به اوکراین فکر میکردم.
اوایل همان هفته، با اوگنیا، دوست و همکارم که ساکن ایالات متحده و اصالتا اهل اوکراین است، تماس گرفتم. خارج از محیط کار، اوگنیا هر لحظه از وقتش را صرف نظارت بر ایمنی اعضای خانواده و دوستان اوکراینی میکرد و درعینحال کمکهای مالی و تدارکاتی را برای حمایت پناهندگان جمعآوری میکرد. او خانهاش را برای پذیرایی از دوستان پناهنده آماده کرده بود و کلاسی دربارهی فرزندپروری برای خانوادههای اسلاوی، ازجمله اوکراینیها و روسها، برگزار میکرد که بهدنبال حمایت از طریق ارتباطات اجتماعی بودند.
اوگنیا و خانوادهاش حتی از ایالات متحده هم با واقعیت جنگ در اوکراین زندگی میکردند. برای اوگنیا و دخترش، جنگ در اوکراین مکالمهای نبود که بتوانند تا فردا صبر کنند تا بعد دربارهی آن صحبت کنند. اما برای من، حتی بهعنوان یک کارشناس تربیت والدین، تصمیم به صحبتکردن دربارهی اوکراین کار آسانی نبود.
وقتی تصمیم میگیریم که درمورد موضوعی صحبت نکنیم، معمولا بهخاطر مصلحت و محافظت از فرزندانمان (و خودمان) است. ما میخواهیم فرزندانمان احساس عشق و امنیت کنند. اما چالشهای بزرگسالی بهزودی به اینجا ختم میشوند که «چرا ما نمیتوانیم به بچهها اجازه دهیم بچه باشند؟»
در چند سالِ اخیر، مخصوصا در چهارچوب بیماری همهگیر جهانی (آسیب اجتماعی مشترک)، انزوای فیزیکی ناشی از آن و اختلالات کوچک و بزرگ، زندگی روزمرهی ما سختتر شده است. بیعدالتی نژادی برجسته شده و بلایای طبیعی جوامع را ویران کرده است. میان لحظات امید و شادی، کودکان نیز در کنار ما ناامیدی، غم و اندوه و فقدان را تجربه میکنند.
طبیعی است که برای صحبت دربارهی موضوعات چالشبرانگیز، مثل جنگ ، تردید داشته باشیم؛ بهویژه وقتی به نظر میرسد که این موضوع از ما دور است. علاوه بر استرسهای دو سال گذشته، دلایل زیادی وجود دارد که ممکن است مایل نباشیم درمورد موضوعات غمانگیز یا چالشبرانگیز گفتوگو کنیم؛ دلایلی مثل:
• احساس میکنیم ظرفیت احساسی برای فکر کردن به چالشی دیگر در جهان را نداریم.
• مایل نیستیم نگرانی دیگری به زندگی پُراسترس فرزندانمان اضافه کنیم؛ بهویژه میزان اضطراب و افسردگی که درحال افزایش است.
• داشتن احساسات ناخوشایند درمورد موضوعی، که میتواند شامل غم، اندوه، گناه، شرم یا خجالت باشد.
• داشتن نگرانی درمورد طولانیشدن مشکلات خستگی عاطفی و جسمی ناشی از «مراقبت بیشازحد».
بااینحال، باید به خودمان یادآوری کنیم گفتوگوهایی که از آنها اجتناب میکنیم، ممکن است زندگی کودک دیگری را منعکس کند؛ مانند کودکانی که از جنگ در اوکراین فرار میکنند. این موضوع میتواند انگیزهای باشد تا به آن مکالمهای که به فردا موکول کردهایم، بازگردیم. گاهی اوقات، فقط دانستن اینکه داشتن یک گفتوگوی چالشبرانگیز کار درستی است، میتواند به ما اعتمادبهنفس و جرئت انجام آن را بدهد. در واقع، چنین مکالماتی بسیار ارزشمند هستند. هر گفتوگویی که با کودکی در زندگی خود داریم، فرصتی است برای تقویت رابطهمان، افزایش تابآوری آنها و خودمان، و ایجاد جامعهای مهربانتر.
ما، بهعنوان بزرگسالان، باید چیزهای زیادی دربارهی همدلی و شفقت از کودکان بیاموزیم. کودکان از سنین بسیار پایین نسبت به احساسات دیگران حساس هستند و معمولا تمایل دارند در مواقعی که کسی نیاز به کمک داشته باشد، به آنها کمک کنند.
صحبتکردن دربارهی اوکراین (یا سایر حوادث غمانگیز)، وقتی با حساسیت انجام شود، میتواند به ما کمک کند که بیشتر دربارهی تقویت مهربانی و دلسوزی در کودکان بیاموزیم. شاید چنین گفتوگوهایی همان چیزی باشد که ما نیز برای توسعهی اخلاق فردی و الهام گرفتن برای اقدامات مفید به آن نیاز داریم.
اگرآمادگی گفتوگوهای چالشبرانگیز با کودکان را دارید، ازجمله دربارهی جنگ ، در اینجا چند استراتژی برای تقویت آگاهی شما آورده شده است:
با نگاهی فراتر، درک خود را از تیتر خبرها بالا ببرید. بهعنوان جامعهای که مملو از اخبار است، ممکن است احساس خستگی، استرس و ترس از آن داشته باشیم. اغلب آنچه از تیتر خبرها درک میکنیم، محدود به دیدگاههای منفی یا احساسی است. وقت گذاشتن برای مطالعهی عمیقتر و آشنایی بیشتر، میتواند دانش و درک ما را افزایش دهد. این آگاهی به ما کمک میکند که با کودکان، متناسب با سطح رشدشان، راحتتر صحبت کنیم و همچنین باورهای اشتباه را از بین ببریم.
• «شما به من گفتی که به اوکراین فکر میکنی. ممکنه درمورد آنچه که به آن فکر میکردی بیشتر توضیح دهی؟ در مدرسه درمورد اوکراین صحبت کردید یا چیزی در اخبار شنیدی؟»
• «امروز بیشتر درمورد اوکراین خواندم و الان آمادهی صحبت دربارهی آن هستم. دوست داری الان بهت بگم چی یاد گرفتم یا بعدا دربارهاش صحبت کنیم؟»
به سوالات کودکان صادقانه پاسخ دهید
گفتوگو با بزرگسالان دلسوز و قابل اعتماد به کودکان کمک میکند دنیای اطراف خود را بهتر درک کنند. کودکان کنجکاو هستند و دربارهی چیزهایی که میبینند و میشنوند، پرسشهایی دارند.
با بزرگتر شدن آنها، کودکان و نوجوانان بهدنبال اطلاعاتی دربارهی موضوعاتی میگردند که برایشان ناشناخته است. در این مسیر، به منابع مختلف اطلاعاتی دسترسی خواهند داشت که همهی آنها ایمن یا قابل اعتماد نیستند. اگر کودکان احساس راحتی کنند که پرسشهای خود را با بزرگسالان مورد اعتماد زندگیشان در میان بگذارند، به احتمال زیاد با افزایش سن نیز همچنان تمایل به گفتوگو با این افراد خواهند داشت.
حتی اگر پاسخ دقیقی برای سوال فرزندتان ندارید، میتوانید با او دربارهی استراتژیهای جستجوی اطلاعات از منابع معتبر صحبت کنید و توضیح دهید چه عواملی یک منبع را قابل اعتماد میسازد.
• «چه سؤالاتی دارید؟ آیا چیزی شنیدهاید که گیجکننده یا ترسناک باشد؟»
• «من پاسخ را نمیدانم، اما کسی را میشناسم که میتوانیم با او صحبت کنیم. او میتواند به ما در یادگیری بیشتر کمک کند.»
• «بهتره ببینیم چه چیزهایی میتوانیم در کتابخانه دربارهی تاریخ اوکراین پیدا کنیم تا به ما در درک آن کمک کند.»
احساسات را مدیریت کنید؛ در برابر مشکلات استقامت و پایداری داشته باشید
صحبت دربارهی موضوعات غمانگیز یا ترسناک، مانند جنگ ، ممکن است احساسات متفاوتی را در شما و فرزندتان ایجاد کند. به فرزندتان اطمینان دهید که تمام احساسات طبیعی و پذیرفتنی هستند.
به او کمک کنید تا این احساسات را به شیوههای مناسب بیان کند؛ مثلا از طریق گفتوگو، داستانگویی، خلق آثار هنری، بازی، قدمزدن، یا روشهای دیگر. همچنین میتوانید نحوهی مدیریت احساسات خود را با او به اشتراک بگذارید و کمک کنید تا راهبردهایی را بیابد که برای او مؤثر است.
با استفاده از این گفتوگوهای چالشبرانگیز، به فرزندتان در تمرین و توسعهی مهارتهای مدیریت استرس و احساسات کمک کنید. این مهارتها اکنون میتوانند به او در تقویت انعطافپذیری در برابر چالشهایی که ممکن است در سالهای آینده با آن روبهرو شود، یاری برسانند.
• «حرفزدن درمورد جنگ میتواند ترسناک و غمانگیز باشد. من هم این احساس را دارم.»
• «گاهی که احساس ترس میکنم، به خودم یادآوری میکنم که اینجا، در خانه یا مدرسه، در امنیت هستم. از دوستم میخواهم مرا در آغوش بگیرد و به این فکر میکنم که چه کاری میتوانم انجام دهم تا کمککننده باشم.»
• «وقتی احساس ترس یا ناراحتی دارید، چه کار میکنید؟»
راههایی برای بهبود شرایط پیدا کنید
گاهی اوقات، آنچه بیش از همه غمانگیز یا ترسناک به نظر میرسد، چیزهایی است که از کنترل ما خارج هستند؛ مانند جنگ در آن سوی دنیا یا سختیها و خشونت در جوامع خودمان. نمونههایی از کارهایی که مردم برای کمک به یکدیگر انجام میدهند را با فرزندتان در میان بگذارید و بهدنبال راهحلهایی باشید. مثلا اینکه چه کاری میتوانید انجام دهید تا شرایط جامعهی خود را بهبود ببخشید؛ بهعنوان مثال، چیزی را اهدا کنید یا داوطلبانه کاری انجام دهید؛ یا در سطح جهانی، از تلاشهای امدادگران به پناهندگان حمایت کنید.
• «به نظرت ما چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا یاریرسان باشیم؟»
• «برای مراقبت از دوستانت که احساس ترس یا ناراحتی دارند، چه کاری میتوانی انجام دهی؟»
بر انسانیت تمرکز کنید
لازم نیست هر مکالمهای دربارهی موضوعات چالشبرانگیز، استرسزا یا آسیبزا باشد. با کودکان دربارهی مردم اوکراین و روسیه صحبت کنید. با هم تاریخهای غنی این کشورها، زبانهای رایج، سنتهای فرهنگی، غذاها، داستانهای عامیانه، موسیقی و دیگر ویژگیهای منحصربهفردشان را یاد بگیرید.
فرزندان شما درحالحاضر و در آینده دوستان، همکلاسیها و اعضای جامعهای با هویتها و پیشینههای متنوع خواهند داشت. این گفتوگوها میتوانند به آنها بیاموزند که هویتها و سنتهای فرهنگی هر فرد به همان اندازه ارزشمند است که هویت و فرهنگ خودشان برایشان اهمیت دارد.
گفتوگوهایی که بر انسانیت متمرکز است، ازجمله جشن گرفتن شباهتها و احترام به تفاوتهایمان، به کودکان کمک میکند تا دیگران را بهعنوان بخشی از یک جامعهی جهانی ببینند و به آنها ارزش بگذارند.
• «من کنجکاو هستم و میخواهم دربارهی نحوهی رفتن به مدرسه در اوکراین بیشتر بدانم.»
• «درمورد چه چیزی کنجکاو هستی؟»
• «دقت کردی که چه چیزی بین خانوادهی ما و خانوادههای اوکراینی یکسان است؟ و چه چیزی تفاوت دارد؟»
• «من کتابی را از کتابخانه با داستانهای کودکان اسلاوی بررسی کردم. نظرت چیست که موقع خواب با هم بخوانیمش؟»
من و دخترم تاکنون گفتوگوهای زیادی دربارهی اوکراین داشتهایم. برخی از این گفتوگوها بر سختیها و رنجهای ناشی از جنگ تمرکز داشته، درحالیکه برخی دیگر به یادگیری دربارهی مردم اوکراین و روسیه اختصاص یافته است. این گفتوگوها گاهی به داستانهای شاد و آرامشبخشی تبدیل میشوند که هنگام خواب برای یکدیگر تعریف میکنیم. همهی این مکالمات، چه چالشبرانگیز و چه شاد، داستانهایی هستند که به ایجاد درک و شفقت و مهربانی کمک میکنند.
اخیرا، ما برنامهی برندهی یوروویژن، «استفانیا» را از ارکستر کالوش هنرمندان اوکراینی، جشن موسیقی و انسانیت مردم اوکراین را تماشا کردیم.
وقت گذاشتن برای این مکالمات، از دشوارترین لحظات تا شادترین آنها، یادآوری ارزشمندی بوده است از یافتن انسانیت در هر داستان. این گفتوگوها الهامبخش ما شدهاند که یاریرسان باشیم و در ساختن جامعهای سهیم شویم که برای هر کودکی ارزش قائل است و حس تعلق را به آنها هدیه میدهد.
نویسنده: شاونا تومینی
مترجم: مینا ملکی


مهاجرت؛ فرار از واقعیت یا تحقق رویا...

جهان این شکلیه عزیزم!

کنترل نگرانی و استرس در شرایط سخت و استرسزا
