menu button
سبد خرید شما
داستان کوتاه - شیوانا
موفقیت  |  1404/03/26  | 

نفع خود!



پل قدیمی روی رودخانه‌ای که از بالای دهکده شیوانا می‌گذشت بر اثر سیلاب خراب شد و باعث شد که مردم دهکده برای رفتن به روستاهای بالادست دچار مشکل شوند. مردی ثروتمند پیدا شد و پلی بزرگ و محکم ساخت و دو طرف پل را زنجیر بست و اعلام کرد که فقط کسانی که به او پول و سکه بدهند حق استفاده از پل را دارند. خبر گلایه مردم به گوش شیوانا رسید. او مرد ثروتمند را خواست و به او گفت که هزینه پل را اعلام کند تا مردم به او بپردازند و بتوانند مانند گذشته از آن به رایگان استفاده کنند.

مرد ثروتمند گفت: "او برای سود و نفع مدت‌دار و دایمی این سرمایه‌گذاری را انجام داده است و با وجودی که هزینه ساخت پل زیاد نبوده ولی انتظار دارد مردم به خاطر نیازشان به نفع او مالیات بدهند تا او بتواند منفعت بیشتری کسب کند."

شیوانا گفت: "بسیار خوب! پس مردم را جمع می‌کنیم و با پولی که داریم خودمان یک پل جداگانه می‌زنیم."

مرد ثروتمند گفت: "به شما قول می‌دهم که با پرداخت کمی پول بیشتر به این اهالی آنها را از کمک در ساختن پل دوم منصرف می‌کنم."

شیوانا با لبخند گفت: "گمان نکنم جواب بگیری. هر کاری می‌خواهی انجام بده."

روز بعد شیوانا همه اهالی را جمع کرد و گفت: "اگر پل جدیدی ساخته شود در درازمدت به نفع همه مردم دهکده است. مرد ثروتمند گفته است که به کسانی که قرار است روی پل جدید کار کنند پول بیشتری می‌دهد تا از کار منصرف شوند و او بتواند یکه‌تاز باشد. توصیه من به شما این است که کاری را انجام دهید که به نفع خودتان است."

آن روز عده زیادی از مردم دهکده برای آماده‌‌سازی و ساخت پل جدید راهی ساحل رودخانه شدند. مرد ثروتمند هم با یک گاری پر از سکه بلافاصله ظاهر شد و به هر کدام از حاضرین یک کیسه طلا داد تا از ادامه کار روی پول منصرف شوند. مردم هم به صف ایستادند و کیسه‌های طلا را گرفتند و به خانه خود رفتند.

عصر آن روز مرد ثروتمند نزد شیوانا آمد و با غرور و خنده گفت: "دیدی من مردم دهکده را بهتر می‌شناسم. آنها با یک کیسه از کار روی پل منصرف شدند. سکه‌های طلا هم در مدت کوتاهی به صورت مالیات دوباره به من بازخواهد گشت. می‌بینی چگونه بلدم به نفع خودم کار کنم."

شیوانا لبخندی زد و هیچ نگفت. روز بعد مرد ثروتمند با ناراحتی نزد شیوانا آمد و گفت: "همه آن آدم‌هایی که دیروز از من سکه طلا گرفتند امروز دوباره با شوق و آمادگی بیشتری در ساحل رودخانه جمع شده‌اند و با جدیت مشغول ساخت پل جدید هستند. آنها عجب آدم‌های غیر‌قابل‌اعتمادی هستند!؟"

شیوانا با تبسم گفت: "آنها فقط کاری را می‌کنند که به نفع‌شان است. دیروز گرفتن کیسه‌های طلا به نفع‌شان بود و امروز ساختن پل. طبق قانون خودت هر کسی این حق را دارد که به نفع و سود خودش کارهایش را انجام دهد. مردم دهکده دارند دقیقا مانند تو عمل می‌کنند. فرض کن این سکه‌های طلا همان مالیاتی باشد که در این مدت از اهالی گرفته‌ای."

مرد ثروتمند سرش را پایین انداخت و گفت: "حاضرم پلی که ساخته‌ام را بفروشم و آن را رایگان در اختیار اهالی قرار دهم."

شیوانا پاسخ داد: "بستگی به اهالی دارد. اما به نظرم آنها ترجیح می‌دهند پل جدید خودشان را اول بسازند و بعد با تو وارد معامله شوند. این طوری دستشان برای چانه زدن بازتر است. به هر حال هر کسی کاری را انجام می‌دهد که منفعتش در آن است!"

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background