
پژواکهای نسلی
انتقال تروما از طریق نسلها
کاش برای همهی مردم و در همه جای دنیا وطن جای بهتری برای زندگی بود. کاش خیابانهایش پر از امید و روشنایی بود و دلهای مردمش از محبت و مهربانی لبریز. کاش جادههایش که به سمت آیندهای روشن و بهتر کشیده میشوند، از چالهها و ناهمواریها خالی بودند و کاش امید به تغییر، هر روز از قلبها و دلهای مردمش میجوشید؛ جایی که هر گوشهاش، با عشق و آرامش پر شده و هر نسیمی از آن، عطر امید و زندگی را به همراه داشته باشد. من امیدوارم به روزی که هیچکس برای یافتن آرامش به رفتن به دوردستها نیازمند نباشد.
سعدیا حب وطن گرچه حدیثیست صحیح
نتوان مرد بهسختی که من این جا زادم
آیا درصورتیکه فردا یا فرداهای دیگر شرایط بهبود یابد، نسل بعد صلح را تجربه خواهد کرد؟ جواب این سوال «خیر» است؛ ما تروماهای امروز را به نسل بعد خواهیم داد. تحقیقات نشان میدهد که نهتنها شرایط سخت در دوران بارداری، بلکه تجربههای دوران بیش از بارداری والدین میتواند اثراتی عمیق و بلندمدت بر فرزندان و حتی نسل بعد از آنها داشته باشد.
بهعنوان مثال، اگر کودکی در شرایط سخت اقتصادی یا اجتماعی رشد کند، این تجربیات میتوانند تأثیراتی منفی را بر نسلهای بعدی بگذارند؛ حتی اگر شرایط برای آن کودک بهبود یابد، قرارگرفتن در معرض استرس و سوءتغذیه در اوایل زندگی میتواند به تغییرات مادامالعمر در سیستم عصبی، غدد درونریز و عملکردهای عاطفی منجر شود. این شرایط عملکرد مغز را تغییر داده و بر مسیرهای متابولیک تأثیر میگذارد.
مشکلات اولیهی زندگی میتواند بر شبکههای عصبی حساس مغز که با پاسخ به استرس در دورههای بحرانی رشد مرتبط هستند، تأثیر بگذارد و در نتیجه منجر به تغییرات در واکنشهای احساسی و خودمختار، اختلال در الگوی خواب و موارد دیگر شود. استرس مادر در دوران بارداری نیز میتواند با افزایش التهاب عصبی، اختلال در سیستم ایمنی و متابولیک و دیگر مشکلات در فرزندان همراه باشد.
تحقیقات بیانکا
«بیانکا جونز مارلین» (Bianca Jones Marlin)، استادیار روانشناسی و علوم اعصاب و محقق اصلی آزمایشگاه مارلین در موسسهی زوکرمن دانشگاه کلمبیا نیویورک، تغییرات مغزی و نحوهی انتقال تجربیات زندگی را که بهصورت بیولوژیکی به فرزندان منتقل میشود، مطالعه میکند. تیم او در آزمایشگاه مارلین امیدوار است که با کشف چگونگی انتقال استرس به نسلها، نیروی محرکهی آن را شناسایی کرده، ناسازگاری آن را متوقف کند و در نهایت به پیشرفتهایی در مراقبت از سلامت انسان برسد.
تحقیقات اساسی در این زمینه بر روی «زمستان گرسنگی هلندی» در سالهای ۱۹۴5-۱۹۴4 و در طول جنگ جهانی دوم متمرکز است. در آن زمان، نازیهای اشغالگر به تلافی حمایت دولت هلند از متفقین، حملونقل غذا را محدود کردند. زمستان سخت و برداشتهای ضعیف محصول، مردم را به جیرههای غذایی کمتر از ۹۰۰ کالری در روز برای ماهها محکوم کرد که در نتیجهی آن ۲۲ هزار نفر جان خود را از دست دادند.
چندین دههی بعد، دانشمندان به بررسی فرزندان زنانی که در این دوران باردار بودند پرداختند و دریافتند که این فرزندان به طور میانگین چاقتر بودند، سطح تریگلیسیرید و کلسترول الدیال آنها بالاتر بود و بیشتر در معرض دیابت قرار داشتند. همچنین میزان بیماریهای روانی مانند اسکیزوفرنی در این افراد افزایش یافته بود. حتی با اینکه خطر گرسنگی دیگر وجود نداشت، اما به نظر میرسید که بدن آنها بهنوعی «خاطرهای» را حفظ کرده بود که آنها را برای مقابله با کمبود غذا آماده میکرد.
بیانکا جونز مارلین میگوید: «وقتی به وراثت تروما فکر میکنیم، معمولا به چیزی منفی میاندیشیم. اما در واقعیت، این یک نشانه از انعطافپذیری بدن ماست که تلاش میکند با کمک به بقای ما، هر گونه آسیب احتمالی را جبران کند. مشکل زمانی ایجاد میشود که این تغییرات ژنتیکی دیگر به نفع ما نباشند.» هر چه بیشتر درک کنیم که ژنتیک چگونه بر تعامل ما با محیط تأثیر میگذارد، بهتر میتوانیم مداخلات رفتاری مناسبتری را برای جبران این اثرات ایجاد کنیم.
«موریا ای. توماسون»، دانشیار روانپزشکی کودک و نوجوان در دانشکدهی پزشکی گروسمن دانشگاه نیویورک میگوید: «من به علائم یک کودک نگاه میکنم، اما سعی میکنم به هستهی اصلی آن علائم برسم.» این درک میتواند منجر به تغییرات مهمتری در جامعه شود، بهویژه در رابطه با گروههایی که به دلیل ظلم در خانواده و ظلم سیستماتیک تروما را تجربه کردهاند. برای دریافت حمایت اقتصادی و دولتی و شکستن این چرخههای آسیب باید بدانیم که چرخهای وجود دارد و آن را به مردم نشان دهیم.
یک زن جوان را تصور کنید که در دهکدهای دورافتاده زندگی میکند؛ جایی که به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی سخت، با چالشهای بزرگی روبهرو است. او هر روز با استرسهای بیشماری دستوپنجه نرم میکند؛ از نگرانی دربارهی آیندهی فرزندش گرفته تا تحمل فشارهای اجتماعی. این در حالی است که استرسهای طولانیمدت و شدید، بهویژه در دوران پیش از بارداری و بارداری میتوانند تأثیرات مخربی بر جنین داشته باشند. این زن قبل از ازدواج و حاملگی، استرسها، سختیها و حتی نبود دارو و تجهیزات را برای کنترل بیماریهایش تحمل کرده، زیرا مانند بسیاری از دیگران، احساس تعلق عمیقی به سرزمین خود داشته است؛ احساسی که میتوان آن را «عِرق ملی» نامید. اما امروز میداند عرق ملی گاهی زیانآور است و تنها برای گروهی خاص منفعت دارد.
عرق ملی، اگرچه ممکن است از نظر اخلاقی ستودنی به نظر برسد، اما میتواند بهنوعی کورکننده و حتی نابودکننده باشد؛ چرا که این احساس میتواند او را از دیدن حقیقتهایی که ممکن است به سلامت خود و فرزندان آیندهاش آسیب برساند، بازدارد. در واقع شاید برای عدهای راه نجات مهاجرت باشد. مهاجرت همیشه به معنای عدم تعلق خاطر به وطن و فرار از مشکلات کنونی نیست؛ گاهی به معنای تلاش برای ساختن آیندهای بهتر برای نسلهای بعدی است. درک عمیقتر ما از مکانیسمهای ژنتیکی و اپیژنتیکی تروما و مهاجرت به کشوری با دسترسی به امکانات رفاهی و تجهیزات پزشکی میتواند به ما کمک کند تا چرخهی تروما و بیماریهای متابولیک را بشکنیم، در جهت بهبود شرایط زندگی خود و نسلهای آینده قدم برداریم و با تصمیمهای آگاهانه، آیندهای بهتر را برای فرزندانمان بسازیم.
نظریههای تاریخی و تغییرات ژنتیکی
«ژان باپتیست لامارک» معتقد بود که تغییرات اکتسابی در طول زندگی میتوانند به فرزندان منتقل شوند، اما تحقیقات جدید نشان داده که نظریهی «چارلز داروین» که بر اساس انتخاب طبیعی تعریف میشود منطقیتر است. بر اساس این نظریه، صفات مفید از طریق انتخاب طبیعی به نسلهای بعدی منتقل میشوند. تغییرات اپیژنتیکی هم نشان میدهند که تجربیات محیطی والدین میتوانند اثراتی عمیق بر فرزندان و نسلهای بعد داشته باشند؛ بنابراین، زمستان گرسنگی هلندی به ما نشان میدهد که تجربیات اولیهی زندگی چقدر میتوانند قدرتمند باشند و سلامت و رفاه ما را در طول نسلها شکل دهند. این یک یادآوری قدرتمند است که چرا باید به سلامت مادر و محیطی که فرزندانمان در آن متولد میشوند توجه کنیم.
بخشی از دلایل مهاجرت ایرانیها
مهاجرت سفری است بهسوی فرصتهای جدید و بهتر. درک دقیق دلایل مهاجرت میتواند به ما کمک کند تا درک بهتری از وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور و نیازهای افرادی که تصمیم به ترک وطن گرفتهاند، پیدا کنیم. جدا از دلایل شخصی افراد، بخشی از دلایل شامل این موارد است:
نبود دارو و تجهیزات مدرن برای کنترل بیماریها
همهی داروها در سرتاسر دنیا باید تاییدیهی سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) را داشته باشند. این بدان معناست که سودمندی آن دارو بیشتر از عوارض آن است. درحالیکه راهکار مسئولین، خودکفایی و استفاده از داروهای ایرانی است که بسیاری از آنها تاییدیهی افدیای را ندارند. این خودکفایی مانند افزایش ظرفیتهای دانشگاهی برای جبران نیروی متخصص راهکاری مناسب برای درمان بیماری و جلوگیری از عوارض آن نخواهد بود.
عدم دسترسی به تجهیزات و مراکز تحقیقاتی پیشرفته، استفاده از افراد با رشتههای غیرمرتبط و نشستن افراد نالایق بر سکوی قدرت و مهاجرت نخبگان
دلیل دیگر مهاجرت در این شعر خلاصه میشود: رشتهای بر گردنم افکنده دوست/ میکشد هر جا که خاطرخواه اوست. هرچند تمامی افراد جامعه سرمایههای اجتماعی کشور هستند، اما مهاجرت نخبگان، کشور را بدون جنگ به نابودی خواهد کشید. تحریمها، اقتصاد ناپایدار، فقر، تبعیض و... تنها بخشی از دلایلی است که افراد را وادار به تصمیم برای مهاجرت میکند. بخشی از دلایل اصلی مهاجرت نخبگان نبود امکانات و شرایط مناسب برای تحقیقات علمی است. نبود امکانات و عدم نظارت جدی در مراکز تحقیقاتی هم منجر به ارائهی دادهها و اطلاعات نادرست در تحقیقات خواهد شد. تاریخ سرزمین ما بیانگر توجه به علم و دانش و حقوق انسانهاست، اما امروز عدم حمایت و نبود بودجه برای کارهای تحقیقاتی افراد را به مراکز تحقیقاتی خارج از کشور میکشاند؛ مراکزی که نهتنها برای انجام تحقیقات، بلکه برای وجود چنین افرادی ارزش بیشتری قائل هستند.
آموزش و تحصیلات
دستیابی به تحصیلات عالی و دسترسی به دانشگاههای معتبر جهانی از جمله دلایل مهم دیگر برای مهاجرت است. بسیاری از دانشجویان و محققان به دنبال فرصتهایی برای تحصیل در دانشگاههای بینالمللی هستند که به آنها کمک کند تا در آینده شغل خود را دنبال کرده و موفقیتهای بیشتری کسب کنند.
ناامنی اقتصادی، اجتماعی و تهدید به جنگ
با توجه به مشکلات اقتصادی نظیر تورم بالا، نوسانات بازار کار و عدم ثبات اقتصادی، بسیاری از افراد به دنبال شرایطی هستند که امکان بهبود وضعیت مالی و شغلی آنها را فراهم آورد. وضعیت ناپایدار امنیتی مانند تحریمها که تنها مردم بهای آن را پرداخت میکنند به طور مستقیم بر اقتصاد و شرایط اجتماعی کشور تأثیر میگذارد. از طرفی هزینههای بالای نظامی و اقتصادی ناشی از درگیریها، منجر به کاهش کیفیت زندگی و افزایش مشکلات معیشتی برای شهروندان میشود.
تنشهای مرزی، تهدیدات تروریستی و بحرانهای منطقهای موجب احساس ناامنی و ترس در میان مردم میشود و بسیاری از آنها را برای یافتن محیطی امنتر و باثباتتر به تکاپو میاندازد. هر چند که هر جایی در این کرهی خاکی ممکن است مزایا و معایب خود را داشته باشد، اما عدم تبعیض و نابرابری جنسیتی، کیفیت زندگی، امکانات بهداشتی و آموزشی، سطح رفاه عمومی، مواد غذایی باکیفیت و سالم و زیرساختهای شهری در کشورهای دیگر میتواند جذابیت بیشتری نسبت به شرایط موجود داشته باشد.
و در انتها...
بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی میتواند نقش مهمی در کاهش اثرات منفی تروماهای نسلی داشته باشد. این اقدامات میتواند به نسلهای آینده کمک کند تا زندگی باکیفیت بالاتری را تجربه کنند و در برابر چالشهای زندگی مقاومتر باشند. تلاش برای ایجاد جامعهای عادلانه و بدون تبعیض، نهتنها برای نسل حاضر، بلکه برای نسلهای آینده نیز اهمیت دارد. زندگی در وطن، جایی که هر کوچهاش داستانهایی از گذشته و خاطرات را در خود نگه داشته است، گرانبها و امن به نظر میرسد و ما تنها دلایلی اپیژنتیکی را برای بقای خود و فرزندانمان بیان کردیم. این در حالی است که مهاجرت بیشتر از یک حرکت جغرافیایی است؛ این یک تصمیم عمیق و دلشکن است که باید بهدرستی مدیریت شود تا فرد مهاجر دچار بحرانهای جسمی و روحی بعدی نشود.
این سفر بهنوعی امتحان ایمان و عزم ما به سمت جایی است که فرهنگ، زبان و حتی آب و هوایش برایمان غریبه است. مهاجرت به معنای ترک خانه نیست، بلکه به معنای یافتن خانهای جدید است. این سفر به ما یادآوری میکند که ما با قدرت و شجاعت میتوانیم هر چالشی را به فرصتی برای رشد و پیشرفت تبدیل کنیم. شاید این سفر سخت و پر از ناملایمتها باشد، اما هر قدم به سوی آینده نشاندهندهی امید و عزم ما برای ساختن دنیایی بهتر است و ما مسئولیم تا برای آیندهی خود، فرزندان و کشوری که این آرامش را برای ما فراهم کرده است بکوشیم؛
زیرا یک جملهی معروف میگوید: «هر جا آرامش را یافتی، همان جا بمان که آنجا وطن توست.»
ملیکا سالاری/ دانشجوی دکترای روانشناسی سلامت


انتقال تروما از طریق نسلها

آنها که رفتند، آنها که ماندند

باورهای مرکزی چیست و چگونه شکل می گیرند؟
