menu button
سبد خرید شما
دلائل حفظ یا ترک رابطه  با دیگری چیست؟
مرتضی رجب نیا  |  1402/07/01  | 

رابطه‌هایت را هرس کن!

دلائل حفظ یا ترک رابطه با دیگری چیست؟

اگر در کار و زندگی شخصی، به بعضی از روابط خود پایان ندهید، دوست امروز میتواند دشمن فردای شما باشد و ممکن است فردایی که آرزویش را دارید هرگز از راه نرسد.

لحظه پایان رابطه

لحظه‌هایی در زندگی هست که با تمام وجود حس می‌کنیم دیگر نمی‌خواهیم به‌کار فعلی خود ادامه دهیم یا دیگر دوستی با فردی خاص برای ما تمام شده ا‌ست. یا حتی به آخر خط در زندگی مشترک با همسر خود می‌رسیم. این‌ها لحظه‌های بسیار حساس زندگی ا‌ست که همه با آن روبه‌رو هستیم. تصمیم‌های و نحوه‌ی برخورد ما با چالش‌هایی از این دست، بر روند زندگی‌ ما تاثیر می‌گذارد.

دوست داشته باشیم یا نه، به پایان‌ رسیدن‌ها جزئی از زندگی هستند‌. اگر به دیده‌ی درست بنگریم، تمام شدن یک مرحله و موقعیت، یعنی رسیدن به سطحی جدید و به مرحله‌ای جدید. این برای رشد ما الزامی ا‌ست، وگرنه درجا خواهیم زد. البته گاه این مسئله به‌درون ما نیز باز می‌گردد و درجایی باید به الگوهای مخرب و زیانبار خودمان پایان دهیم.


این کار مانند «هرس‌کردن» گل و گیاهان ا‌ست. یک بوته‌ی گل رز را در‌نظر بگیرید که بدون هرس کردن منظم نمی‌تواند به نهایت رشد خود برسد. یک باغبان در هنگام هرس‌کردن چه چیزهایی را هرس می‌کند؟
1- شاخه‌ها و جوانه‌هایی که بهترین نیستند
2- شاخه‌های بیماری که مطمئنا خوب رشد نخواهند کرد
3- شاخه‌های خشک و مرده‌ای که فضا را بیهوده اشغال می‌کنند و مانع رشد گیاه می‌شوند
همین سه شکل هرس‌کردن را می‌توانیم در زندگی و روابط خود هم به‌کار ببندیم.


روش‌های هرس‌کردن روابط
1- اگر رابطه‌ای منابع زمان و انرژی شما را تحلیل می‌برد و آن منابع می‌توانند در جای بهتری صرف شوند، آن روابط را قطع کنید.
2- اگر رابطه‌ای ناسالم و بیمار ا‌ست و مشخص ا‌ست به سرانجام خوبی نخواهد رسید آن رابطه کنار بگذارید.
3- اگر رابطه‌ای کاملا پایان یافته و موقعیتی مرده ا‌ست که دیگر ارزشش را از دست داده، آن رابطه را هرس کنید و به کل از فکر و تمرکز خود کنار بگذارید.

رابطه

همان‌گونه که گیاه بدون هرس‌کردن رشد نسبتا متوسطی خواهد داشت، ما نیز بدون هرس‌کردن ارتباطاتمان، روابط و زندگی آن‌چنان موفقی را نخواهیم داشت.
البته موضوع هرس‌کردن و پایان‌دادن آن‌قدرها که در نوشتار آسان ا‌ست در زندگی واقعی آسان نیست!

دلایل طفره رفتن ازپایان دادن به رابطه

دلایل زیادی وجود دارد که اغلب از انجام به‌موقع این کار طفره می‌رویم و یا به‌درستی آن را به انجام نمی‌رسانیم. مثلا:
- در لحظه‌ی تصمیم‌گیری خیلی این پا و آن پا می‌کنیم و زمان را تلف می‌کنیم
- گاهی اصلا نمی‌دانیم که آیا پایان‌دادن به یک ارتباط درست و ضروری هست یا نه!
- از این‌که با شرایط و دنیایی جدید و ناشناخته مواجه شویم می‌ترسیم
- نمی‌دانیم شکل درست پایان دادن به یک ارتباط چگونه ا‌ست
- از رنجاندن و ناراحت‌کردن دیگران می‌ترسیم یا دلمان می‌سوزد
- به‌خاطر اشتباهاتمان در پایان‌دادن‌های قبلی، از این‌که مبادا دوباره اشتباه کنیم، می‌ترسیم
- از اشتباهات قبلی‌مان درس لازم را نمی‌گیریم و در‌نتیجه بارها همان اشتباهات را تکرار می‌کنیم
- فکر می‌کنیم پایان دادن یعنی شکست
- درک درستی از معنا و مفهوم وفاداری نداریم
- و...

به شرایط و موقعیت‌های اشاره شده فکر کنید. آیا در زندگی شما تا‌کنون شده که به یکی از این دلایل، موفق به پایان دادن درست و به‌موقع یک ارتباط نشده باشید؟ در هر صورت، عمل هرس کردن روابط، میزانی از آشفتگی و سختی را به‌همراه دارد. ولی خیلی وقت‌ها روابط مثبت شروع نمی‌شود، مگر آن‌که به روابط منفی پایان دهیم.

رابطه
هدف رابطه


هر چقدر درباره‌ی زندگی و ارتباطات خود هدف‌مندتر باشید، دید بلند‌مدت‌تری داشته باشید و معیارها و خطوط قرمز خود را بهتر بشناسید، بینش عمیق‌تری از لزوم هرس‌کردن‌ها و زمان آن خواهید داشت. برعکس، هرقدر بی‌هدف‌تر و باری‌به‌هر‌جهت‌تر باشید، احتمالا به هرس‌کردن نخواهید پرداخت و لزومش را درک نخواهید کرد. بنابراین پایه و پیش‌نیاز عمل هرس‌کردن این ا‌ست که برای خودتان مشخص کنید چه‌کسی هستید، می‌خواهید چه‌کسی باشید و موفقیت در روابط را چگونه تعریف می‌کنید و می‌سنجید.


اگر ندانید در ارتباطات خود دنبال چه هستید و چه می‌خواهید، نمی‌دانید که باید برای ساختن چه تصویری دست به اصلاح روابطتان بزنید.
یادتان باشد برای دستیابی به موفقیت‌های بزرگ، منابع ارزشمند شما مانند زمان، انرژی، پول و... باید فقط صرف بهترین ارتباطات شوند. در غیر‌این‌صورت به نتیجه‌ی چشمگیری نخواهید رسید.

پایان دادن، اصل طبیعی رابطه


تفاوت در نگرش و عملکرد انسان‌ها در هرس‌کردن روابطشان، باعث ایجاد تفاوت در نوع ارتباطات و حتی زندگی‌شان می‌شود. برای یکی، پایان‌دادن راحت و برای د‌یگری دشوار ا‌ست. بعضی‌ها سخت تشخیص می‌دهند و چشمان خود را روی واقعیات می‌بندند. همین که پایان دادن را به‌جای یک عمل نابهنجار، به‌عنوان یک اصل طبیعی بپذیرید و در جهان‌بینی خود درباره‌ی آن فکر و برنامه داشته باشید، می‌توانید در لحظات حساس اقدام درست را انجام دهید.


احتمالا در فیلم‌ها صحنه‌هایی این چنین دیده‌اید که یک پزشک بالای سر بیماری ا‌ست که می‌میرد و دکتر با نگاه‌کردن به ساعت، لحظه‌ی مرگ را یادداشت می‌کند، دستکش‌هایش را در می‌آورد و به بیرون می‌رود. او تمام تلاشش را کرده ا‌ست، ولی وقتی آن خطوط روی مانیتور صاف می‌شوند، واقعیت را هر چند نامطلوب می‌پذیرد و به حرفه‌اش ادامه می‌دهد تا بتواند زندگی فرد د‌یگری را نجات دهد. در زندگی هم این چنین لحظاتی هست که بایستی واقعیت را قبول کنیم.

کتاب «از خوب به عالی»


«جیم کالینز» در کتاب «از خوب به عالی» مدیران را به پنج سطح تقسیم‌بندی می‌کند و سپس بهترین مدیران، یعنی مدیران سطح پنج را این‌گونه توصیف می‌کند: «فردی که «اراده‌ی حرفه‌ای» و «تواضع شخصی» را با هم دارد؛ یعنی فردی متواضع و نترس؛ توصیفی که شاید متناقض به‌نظر برسد و در بررسی بیشتر نهایتا به این نکته می‌رسد که تمام مدیران (و افراد) موفق واقعیت را لمس می‌کنند و واقعیت را آن‌طور که هست می‌بینند. اگر چیزی کار نمی‌کند با معجزه شروع به‌کارکردن نخواهد کرد.»

ناامیدی از رابطه


«فینکل اشتاین» نویسنده‌ی کتاب «چرا مدیران باهوش شکست می‌خورند» پژوهش 6 ساله‌ای انجام داده و دو دلیل عمده برای شکست مدیران پیدا کرده که هر‌دو به ناتوانی در روبه‌رو‌شدن با واقعیت مربوط می‌شوند.
آگاهی از بیهوده بودن تلاش و نا‌امیدی، ما را با لحظه‌ی حساس و مهم هرس و اصلاح روبه‌رو می‌کند؛ موقعی که از خواب بیدار می‌شویم و می‌فهمیم که باید به چیزی پایان دهیم. بنابراین نگرش خود را عوض کنید؛ به این‌صورت که وقتی در لحظه به نا‌امیدی می‌رسید، آن دم می‌تواند بهترین لحظه برای آینده‌ی شما باشد. نا‌امیدی در مواقعی سلامت و نشاط را به قلب بیمار ما بازمی‌گرداند.

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background