ماندن یا رفتن
مهاجرت انتخاب اختیاری یا توفیق اجباری ست؟
آدمی به امید زنده است؛ حتما این جمله را بارها شنیدهایم، اما زمانی فرامیرسد که امید در آدمی رنگ میبازد. او به هر دری زده، اما درنهایت به این نتیجه میرسد که در جامعه جایی برایش نیست. پس ناگزیر تن به مهاجرت میدهد. او از رنج غربت و دوری از عزیزان شنیده و از دلکندن از خانواده و دوستان هم هراسان است، اما بااینحال چارهای جز رفتن نمیبیند. تا پیش از این، به هر دستاویزی چنگ زده بود و تجارب تلخ و شیرین زیادی داشت، اما تلخیها زورشان بیشتر است و نهایت رفتن را به ماندن ترجیح میدهد.
سمانه کوهستانی/ دانشجوی دکترای جامعهشناسی فرهنگی
ماندن دلیل میخواهد
او هرچه میگردد، دیگر دلیلی نمییابد... ایران در ادوار مختلف تاریخی با مهاجرت نخبگان روبهرو بوده است. از سال 1338 تا انقلاب 1357، از وقوع انقلاب اسلامی تا انقلاب فرهنگی سال 1359 و از سال 1366 تاکنون. امروزه مهاجرت شتاب بیشتری گرفته و رصدخانهی مهاجرت ایران هم در سال ۱۴۰۰، از دو برابر شدن میزان مهاجرت ایرانیها در طول ۳۰ سال گذشته خبر داده بود.
طی هفتههای گذشته ویدئویی از مراسم تقدیر از رتبههای برتر کنکور در فضای مجازی وایرال شد. در این ویدئو، گزارشگر سوالی تکراری را از آنها میپرسد که «آیا قصد مهاجرت دارید؟» و تمامی مصاحبهشوندگان جوابشان یکسان است: «بله». آنها حتی مقاصد سفرشان را نیز مشخص کرده بودند: آمریکا، کانادا و چند کشور اروپایی. اما چرا؟ دلیلش روشن است؛ ترس از بیآیندگی و در جستوجوی آیندهای روشن بودن.
دلایل اصلی میل به مهاجرت
یکی از دلایل اصلی میل به مهاجرت، ترس از آیندهی نامعلوم است. علاوه بر این، نکتهای که در این ویدئو غمانگیز و قابلتأمل است تصمیم به رفتن، حتی بدون اندیشیدن به آن است. این مسئله بدین معناست که این روزها آدمها حتی دیگر به مهاجرت بهعنوان گزینهای در بین گزینههای مختلف زندگیشان فکر نمیکنند، بلکه آن را تنها راه رهایی از مشکلات و رسیدن به آرزوهایشان میدانند.
در شرایط عادی، مهاجرت یک گزینه است و زمانی رخ میدهد که فرد بهدلایل شغلی، تحصیلی و ... تصمیم به مهاجرت کوتاهمدت یا بلندمدت میگیرد، اما با حس رهایی و با وضعیت فرار، از کشور خارج نمیشود. ولی زمانی نیز فرامیرسد که مهاجرت به فرار میمانَد و آدمها حتی به مقصد فکر هم نمیکنند و فقط عزم رفتن دارند. متاسفانه و با کمال تاسف، به قول برخی از آنها، «فقط میخوایم بریم...»؛ اینجاست که مهاجرت بار معنایی خود را از دست میدهد؛ مهاجرتی که خودِ فرار است و از سر اجبار، نه انتخاب.
فرار از ایران
به دیگر سخن، بهجای اینکه این روزها جاذبههای کشور مقصد دلیل مهاجرت افراد باشد، بیشتر فرار از دافعهی مبدأ (جامعه) باعث افزایش میل به مهاجرت شده است. وجود مشکلات متعدد افراد را به مهاجرت سوق میدهد تا ماندن و ساختن.
یکی از نظریاتی که درخصوص مهاجرت به آن استناد زیادی میشود، «نظریهی جاذبه و دافعه» است. با توجه به شرایط امروز ایران، وجود مشکلات مختلف در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره، نارضایتی از وضعیت زندگی، نبود آزادیهای فردی و مشکلاتی از این قبیل را میتوان از جمله عوامل دافعهی مبدأ دانست و وجود شرایط اقتصادی و رفاهی بهتر، آزادیهای مدنی بیشتر و فرصتهای شغلی متعدد از جمله عوامل اصلی جاذبهی کشورهای مقصد هستند.
رایجترین دلایل مهاجرت
البته درحال حاضر، مشکلات متعدد مالی و عدم ثبات اقتصادی در جامعه از رایجترین دلایل ترک وطن است. در وضعیتی که افراد در جامعه احساس امنیت اقتصادی نکنند و نتوانند آرزوها و اهداف خود را برنامهریزیشده پیش ببرند، فکر مهاجرت به سراغشان میآید و در جستوجوی زندگیای که از آنها دریغ شده و برای تحقق رویاها و آرزوهای ناکامشان عزم رفتن میکنند.
از جمله دلایل مهم دیگر میل به مهاجرت را میتوان در کاهش آزادیهای فردی و اجتماعی یافت که با شیوهی حکمرانی کشور ارتباط مستقیمی دارد. طبق گزارش رصدخانهی مهاجرت ایران، این موضوع بهعنوان یکی از دلایل اصلی میل به مهاجرت افراد ذکر شده است (رصدخانهی مهاجرت ایران، 1401). درمجموع، میل به مهاجرت پدیدهای تکساحتی نیست. با این وجود، آنچه این مسئله را مهم جلوه میدهد غلبهی شرایط بیرونی بر درونی است. امروزه شرایط ساختاری و اجتماعی بر دلایل و انگیزههای فردی و خرد در مسئلهی مهاجرت برتری دارد.
راهحل مشکل مهاجرت کجاست؟
راهحل مشکل مهاجرت در یک یا دو عامل آشکار نمیشود و در ایجاد محدودیتها و شعار دادنها هم نیست. مجموعهای از شرایط ساختاری در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیاز به بازنگری اساسی و اصلاحات ژرف دارد تا اندکی از میل مهاجرت کاسته شود. فردی که امیدی به ساختن آیندهای روشن در جامعه ندارد و خود را در جامعه همچون بازندهای میبیند که از قطار پیشرفت جا مانده، دور از انتظار نیست که یکی از راهحلهای احتمالی او برای رهایی از این وضعیت، مهاجرت باشد.