
چگونه با کودکان دربارهی پول حرف بزنیم؟
چگونه والدین میتوانند به فرزندان کمک کنند تا رابطهی سالمی با پول داشته باشند؟ این کار با غلبه بر کمرویی و ناراحتی درمورد مسائل مالی شروع میشود.
همهی پدر و مادرها دوست دارند فرزندانشان مهارتهای لازم برای پیشرفت زندگی را فراگیرند. با وجود اینکه اکثر والدین با صحبت درمورد اهمیت امنیت، سلامتی، تکالیف مدرسه و روابط راحت هستد، اما وقتی صحبت از اهمیت پول به میان میآید، بسیاری از والدین سکوت میکنند. جالب اینجاست که بیشتر والدین هنگام صحبت دربارهی رابطهی جنسی با فرزند خود احساس راحتی بیشتری میکنند تا هنگام حرفزدن درمورد میزان درآمدشان.
این رفتار شاید به این دلیل است که پول میتواند احساساتی بسیار قوی و متناقضی را برانگیزد. اینکه چقدر پول داریم یا نداریم، و مقایسهی درآمدمان با دیگران، میتواند مایهی شرمساری باشد چه خودمان را خیلی بالا یا خیلی پایین ببینیم. والدین اغلب بر سر مسائل مالی با هم مشاجره میکنند و با این رفتار، در ذهن فرزندانشان این تصور را ایجاد میکنند که پول عامل درگیری و تنش است. هیچکس نسبت به پول بیتفاوت نیست و والدین نیز وقتی پای فرزندانشان در میان باشد، اغلب نمیتوانند آرام و منطقی برخورد کنند. همین دو عامل قدرتمند باعث میشود صحبت صریح و صادقانه دربارهی پول برای بسیاری از والدین دشوار شود.
بهعنوان نویسندهای در حوزهی امور مالی شخصی در نیویورک تایمز، اغلب والدین از من راهنمایی میخواهند. اغلب برای افرادی که حقوقبگیر هستند، نسبت به آنهایی که مشاغل آزاد دارند، صحبتکردن درمورد پول یک ضرورت است. با وجود این، کسانی که بیشترین درآمد را دارند نیز گاهی با بیشترین چالشها در این زمینه مواجه میشوند. آنها نمیدانند چگونه به فرزندان خود توضیح دهند که چرا امکاناتی بیشتری نسبت به دیگران دارند، یا چرا میخواهند محدودیتهای خاصی را در هزینهکردنهای فرزندانشان اعمال کنند.
من بهعنوان یک والد میدانم که مسائل مالی میتوانند حساس و چالشبرانگیز باشند. اگر میخواهیم فرزندانمان رابطهای سالم با پول داشته باشند و درعینحال از لوسشدن، وابستگی افراطی، مادیگرایی یا بیتوجهی کامل به مسائل مالی دور بمانند، باید بر کمرویی و احساس ناراحتی خود غلبه کنیم و به سوالات متعدد آنها با صداقت و شفافیت پاسخ دهیم.
در کتاب جدیدم با عنوان «علیه تخریب: تربیت کودکانی که در برابر پول متعادل، سخاوتمند، و باهوش هستند»، به بررسی چالشهایی که والدین در این مسیر با آنها مواجه میشوند و روشهایی که میتوانند برای آموزش مفاهیم مالی به فرزندانشان بهکار بگیرند، پرداختهام.
چند نکتهی کلیدی از کتابم را برای والدینی که بهدنبال راهنمایی هستند، ذکر میکنم.
1. درمورد پول و ارزشهای خود صحبت کنید
کودکان درمورد پول کنجکاو هستند و میخواهند بیشتر درمورد آن بدانند. آنها ممکن است سوالاتی بپرسند که شاید پاسخدادن به آنها دشوار باشد. بااینحال، فرار از موضوع یا بیان پاسخهای نادرست راهحل مناسبی نیست. اگر بهعنوان والدین میخواهیم فرزندانمان مفهوم و کارکرد پول را درک کنند، باید با صداقت و صراحت در این مورد صحبت کنیم... اما نه لزوما به شیوهای که خودمان تصور میکنیم.
طی سالها تحقیق، متوجه شدم که بهترین راه برای پاسخ به سوالات کودکان دربارهی پول این است که ابتدا از آنها بپرسیم: «چرا این سوال را میپرسی؟» پاسخ کودک به این پرسش، به ما کمک میکند تا به نگرانی یا مسئلهی اصلی او پی ببریم. برای مثال،
اگر کودکی میپرسد: «آیا ما ثروتمندیم؟» لزوما نمیخواهد سطح درآمد شما را بداند. شاید شنیده باشد که خانوادهی دیگری ماشین جدید خریده است و میخواهد بداند آیا شما هم میتوانید ماشینی بخرید؛ یا ممکن است بیخانمانی را دیده باشد و این فکر به ذهنش خطور کرده باشد که آیا خانوادهی شما هم ممکن است روزی در خیابان زندگی کند. درک نگرانیهای واقعی کودک و اینکه از کجا نشئت گرفته است، به والدین فرصت میدهد تا پاسخی درست ارائه دهند.
همزمان با رشد کودکان، سوالاتشان دربارهی پول دقیقتر و پیچیدهتر خواهد شد و ما بهعنوان والدین باید همیشه آمادهی پاسخگویی باشیم. مهم است که اطلاعاتی را دربارهی امور مالی خانواده و اینکه خانواده واقعا برای چه چیزهایی هزینه میکند، به اشتراک بگذاریم. سعی کنید به دنبال فرصتهایی باشید که مکالمات عمیقتری درباره پول و ارزشهای مالی خانواده شکل دهید. برای مثال، میتوانید بپرسید: «چقدر کافی است؟ چقدر باید برای مایحتاجمان هزینه کنیم و چقدر برای چیزهایی که الان (یا بعدا) میخواهیم که خوشحالیمان را تامین کند؟»
صحبتکردن درمورد نحوهی برخورد خانواده با تصمیمات مالی، به کودکان کمک میکند تا کارکرد پول و ارزشهای شما را درمورد پسانداز و خرجکردن درک کنند. این کار آنها را تشویق میکند تا در آینده به افرادی تبدیل شوند که دیدگاهی برای خود دارند؛ افرادی با تعریف سالم از «بهاندازهی کافی» که مخصوص خود آنهاست و براساس آنچه که دیگران دارند یا انجام میدهند، نیست.
2. به کودکان مدیریت پول را آموزش دهید
خرجی دادن به فرزندان کمک میکند تا مهارت خرجکردن و پسانداز کردن را بیاموزند؛ مهارتی که در هیچ موقعیتی به این شکل تمرین نمیکنند. ازآنجاییکه کودکان در مرحلهی کمخطر زندگیشان هستند، اشتباهات اجتناب ناپذیر چندان اهمیتی ندارند. ضمن اینکه یکی از مزیتهای خرجی دادن به کودکان این است که به آنها کمک میکند صبرکردن و منتظر خواستهی خود ماندن و ارزش کنترل خود (خویشتنداری) را بیاموزند.
مطالعهی دیگری در نیوزلند، در سال 2011 انجام شد که هزار کودک را از بدو تولد تا سن 32 سالگی بررسی کرده بود. نتایج این مطالعه نشان میداد که در بزرگسالی، کودکانی که نسبت به بقیه خویشتنداری کمتری داشتند، درنهایت پسانداز، حساب بازنشستگی و مالکیت خانه یا سهام کمتری هم داشتند. فقدان خویشتنداری حتی بیشتر از طبقهی اجتماعی آنها در دوران کودکی، یا ضریب هوشیشان، باعث مشکلات مالی آنها شده بود.
هنگامی که تصمیم میگیرید به فرزندان خود خرجی بدهید و مقدارش را تعیین میکنید، به سیستمی برای ردیابی و ذخیرهی پول نیاز خواهید داشت. من در خانوادهی خودم، خرجی را به سه قسمت تقسیم کردم و در سه ظرف پلاستیکی شفاف قرار دادم: یکی برای مخارج خانواده، یکی برای بخشیدن و یکی هم برای پسانداز کردن. تقسیم پول، کودکان را با این ایده آشنا میکند که مقداری پول برای مخارجشان دارند، مقداری را بخشیدن به افرادی که احتمالا بیشتر از ما به آن نیاز دارند، و مقداری هم برای چیزهایی که بعدا میخواهند.
برخی از والدین به فرزندان خود بیشتر یا کمتر خرجی میدهند. برخی از والدین اقلام غیرضروری مانند آبنبات را ممنوع میکنند، حتی اگر پولش را هم داشته باشند. هرچند پاسخ درستی برای اینکه کدام روش درستتر است، وجود ندارد، بهطور کلی بهتر است قوانین منسجمی برای خرجی دادن داشته باشید و به آنها پایبند بمانید. وقتی قوانین تعیین شدند، دیگر نباید شکسته شوند. باید به فرزندانتان فرصت بدهید که از اشتباهات خود درس بگیرند.
3. به کودکان عاقلانه خرجکردن را بیاموزید
کلمهی صرفهجویی برای بسیاری از مردم مترادف با ارزانخری است، اما در اصل به معنای «سودمند بودن» یا «ارزش داشتن» است. بهعنوان والدین، هدف ما نباید تشویق به صرفهجویی خسیسانه یا پیروی از نسخهی سختگیرانهی صرفهجویی نسلهای گذشته در دوران قحطی یا جنگ باشد. در عوض، میتوانیم سه اصل کلیدی را برای صرفهجویی در نظر بگیریم: اول، تنظیم دستورالعملهایی برای خرج کردن؛ دوم، الگوبرداری از چند استراتژی معقول برای فرزندانمان؛ و سوم، درنظرگرفتن برخی عادات و رسوم خانوادگی که خرجکردن را برای چیزهایی که ارزش و معنای واقعی دارند، سرگرمکننده نماید.
هر نسل از والدین هنگام مواجهه با کالاها و تجربههای تازهای که برای فرزندانشان فراهم میشود، هم شگفتزده و هم نگران میشوند. در عصر حاضر، ماهیت زندگی هر نسل اساسا با نسل قبلی خود متفاوت است. فرهنگ مصرفگرایی میتواند چالشی بزرگ برای والدین باشد؛ اینکه چگونه کودکان خود را از مادیگرایی دور کنند، آنها را به سمت مخارج استراتژیک سوق دهند، یا به آنها بیاموزند که از آنچه درحالحاضر دارند، راضی باشند و از آنها استفادهی بهینه کنند.
بااینحال، مطالعات متعدد نشان دادهاند که مادیگرایی با سطوح بالاتری از افسردگی و اضطراب و همچنین طیف وسیعی از مشکلات جسمی، ازجمله کمردرد و حتی مصرف مواد مخدر، ارتباط دارد. بنابراین، ما باید از هر راهکاری برای جلوگیری از گرایش کودکان به مادیگرایی بهره ببریم. این راهکارها میتوانند شامل دور نگهداشتن آنها از تبلیغات تلویزیونی یا دیگر اشکال تبلیغاتی باشد که ما را احاطه کردهاند و همچنین ایستادگی در برابر خواستههای فرزندانمان وقتی که برای خرید خواستهشان صرفا بهدلیل اینکه «همه آن را دارند» ما را تحت فشار قرار میدهند.
به کودکان ارزش پول و نحوهی بهترین استفاده از آن را آموزش دهید – چه در خرید اقلام خاص و چه در تجربههای جدید. تحقیقات نشان دادهاند که خرجکردن برای تجربههای جدید، بیشتر از خرید اجناس جدید، باعث شادی میشود. میتوانید با بچهها دربارهی امتحانکردن این ایده صحبت کنید. از آنها بخواهید یک ماه پس از خرید یک کالا، به شما گزارش دهند که چقدر از آن استفاده کردهاند و چقدر لذت بردهاند. این روش به آنها میآموزد که لذت خرید اغلب زودگذر است، درحالیکه شیرینی تجربهای لذتبخش، مدت بیشتری در خاطرشان باقی میماند.
4. وظایفی را برای کودکان تعریف کنید
همهی کودکان باید در خانه وظایفی داشته باشند؛ حتی بچههای کوچک؛ چراکه این کار به ایجاد اعتمادبهنفس در آنها کمک میکند. تلاش مشترک برای حفظ خانه به آنان یادآوری میکند که همهی ما در این خانواده با هم هستیم.
سپردن کارهای کوچک به فرزندان بسیار آسان است. با انجام این کار، پیامهای واضح و قدرتمندی را به آنان ارسال میکنیم: ما از شما انتظار کمی داریم و شما بیشتر برای خودتان زندگی میکنید. سپردن کارهای معقول به کودکان به آنها میآموزد که عضو مهمی از خانواده هستند و به آنها کمک میکند حس شایستگی و مسئولیتپذیری را در خود پرورش دهند.
من شخصاً موافق نیستم که برای انجام کارهای خانه به کودکان پول پرداخت شود، زیرا معتقدم آنها باید بدون چشمداشت مالی به خانواده کمک کنند. بااینحال، وقتی بچهها بزرگتر میشوند، تشویق آنها به کار در خارج از خانه برای کسب درآمد، میتواند تجربهای عالی باشد. آنچه که فرزندان از انجام کار در اِزای دستمزد میآموزند، یک اخلاق کاری است: توانایی گوشدادن، تلاشکردن، همکاری با دیگران، انجام کار به بهترین نحو و تعهد به کار تا زمانی که آن را به پایان نرساندهاند. آنها باید در دوران دبیرستان، حداقل یک تابستان را کار کنند. برخی از والدین از فرزندان خود میخواهند که بخشی از هزینههای سال اول تحصیل خود در کالج را بپردازند، حتی اگر والدین از نظر مالی توانایی پرداخت کامل آن را داشته باشند.
5. اهمیتِ بخشیدن را به کودکان بیاموزید
والدین نقشی اساسی در الگوی سخاوتمند بودن دارند. تحقیقات نشان دادهاند اگر والدین اهل کمککردن باشند، احتمالا فرزندان نیز این رفتار را از آنها یاد میگیرند. اگر تاکنون با فرزندانتان دربارهی کارهای خیر و سخاوت صحبت نکردهاید، تنها نیستید! بسیاری از خانوادهها چنین گفتوگوهایی ندارند. اما باید بدانید که بخشش، مانند هر اقدام دیگری که با پول انجام میشود، نباید بهسادگی و بدون توضیح اتفاق بیفتد.
حداقل سه راه برای توضیح مزایای بخشیدن پول به دیگران، وجود دارد. یکی از راهها توصیف آن بهعنوان نوعی وظیفه است: خانوادههایی که بیش از نیازشان پول دارند، باید بخشی از آن را به افرادی که کمتر دارند، ببخشند تا آنها نیز بتوانند نیازشان را تامین کنند. بااینحال، فرزندان بزرگتر ممکن است توضیح دوم را که منفعتخواهانه است، بپسندند: تحقیقات درمورد شادی نشان میدهد که مبلغی که میبخشیم، ارتباط مستقیمی با میزان خوشحالی ما دارد. در واقع اندازهی درآمد ما تعیینکنندهی شادی ماست. درنهایت، باید به این نکته اشاره کرد: جوامع زمانی قویتر میشوند که مردم بدانند میتوانند به یکدیگر تکیه کنند.
نیازی به گفتوگوهای طولانی در این زمینه با کودکان نیست. میتوانید از سنین پایین صحبت دربارهی بخشش و کارهای خیریه را با فرزندانتان آغاز کنید، چراکه کودکان برای تجربهی شادی ناشی از سخاوت آمادهاند. همچنین، بخشی از پولتوجیبی فرزندانتان را به بخشش اختصاص دهید و آنها را در تصمیمگیری دربارهی کمکهای خیریه مشارکت دهید. این روش، راهی عالی برای آموزش تفکر دربارهی مسائل مهم به کودکان است.
6. شکرگزاری را تمرین کنید
وقتی تمایلی به صحبت درمورد پول نداشته باشیم، تشخیص خوشبختی دشوار میشود. بسیاری از والدین از گفتوگو با فرزندانشان دربارهی وضعیت اجتماعی-اقتصادیشان طفره میروند، چون معتقدند که کودکان تا قبل از سن نوجوانی، متوجه تفاوتهای طبقاتی نمیشوند. اما باید بدانید که حتی کودکان بسیار کمسنوسال هم درک اساسی از معنای کلماتی مثل «پولدار» و «فقیر» دارند. درحالیکه ما درحال مرتبکردن احساسات پیچیدهمان درمورد تفاوتهای طبقاتی خود و اطرافیانمان هستیم، کودکان ما بهسرعت نتیجهگیری میکنند. اگر ما آنها را وارد صحبتهایمان دربارهی پول نکنیم، ممکن است به برداشتهای نادرستی برسند.
ضروری است که کودکان نهتنها مسائل اجتماعی-اقتصادی را درک کنند، بلکه یاد بگیرند قدر داشتههایشان را بدانند. تحقیقات دربارهی شادی نشان میدهد که ارتباط تنگاتنگی بین قدردانی و نمرات بالاتر، سطح رضایت از زندگی و یکپارچگی اجتماعی وجود دارد. همچنین، عدم قدردانی با حسادت و افسردگی همراه است.
چگونه میتوان فرهنگ قدردانی را در خانواده پرورش داد؟ یکی از روشها این است که شبها دور میز شام، مراسم شکرگزاری برگزار کنید. روش دیگر این است که بهطور هدفمند به دنیای بیرون بنگرید و ببینید که همهی مردم چیزهایی را که شما دارید، ندارند. مشارکت در امور خیریه یا صرفا شرکت در فعالیت بعد از مدرسه با بچههایی از طبقات مختلف اجتماعی، میتواند به کودکان کمک کند تا نسبت به آنچه که دارند، دیدگاهی بهتر پیدا کنند و قدردان داشتههایشان باشند.
مواردی که در بالا ذکر شد بینقص نیستند. والدینی که این اصول را رعایت کنند، شانس بیشتری برای تربیت فرزندانی دارند که رابطهای عاقلانه با پول برقرار میکنند. این به عملکرد ما بستگی دارد: اگر رفتار درستی داشته باشیم، فرزندانمان ارزشهای ما را درک کرده و میآموزند که چگونه بهشکلی همسو با این ارزشها پول خود را پسانداز و خرج کرده یا ببخشند. اگر با صداقت و صراحت بیشتری به موضوع پول نگاه کنیم، میتوانیم آیندهی مالی فرزندانمان را به دو شکل پیشبینی کنیم: آیندهای که در آن بهدلیل بدهی فلج میشوند یا آیندهای که همهچیز در ظرف نقرهای برایشان سرو میشود. من شخصا دنیای دوم را ترجیح میدهم.
نویسنده: رون لیبر
مترجم: ناهید مومن خانی


همین الان نشانش بده!

سرنوشت را باید در سر نوشت و از سر نوشت

ده راهکار دکتر احمد حلت برای داشتن آرامش در میانسالی
