menu button
سبد خرید شما
پیامدهای روانی مهاجرت
موفقیت  |  1404/02/07  | 

کوچ اندیشه‌ها


مهاجرت از کشوری به کشور دیگر، موجب فقدان عمیقی می‌شود. نگرانی های جدید سیاسی، غرق شدن در اصطلاحات ظریف زبان جدید، سازگاری با فرهنگ جدید یا چگونگی استفاده از سیستم‌های مراقبتی بهداشتی و آموزشی از چالش‌های فردی است که تصمیم به مهاجرت می‌گیرد.


در سال 1917 «زیگموند فروید» مکانیسمی را شرح داد که در آن شخص گذشته‌ی خود را آرمانی‌سازی می‌کند؛ مانند ماه که نور خود را از خورشید می‌گیرد، همه‌ی درخشش فرد از آن دوران گذشته است. این آرمانی‌سازی بیشتر در حوالی خاطرات مکان‌هاست تا آدم‌هایی که در گذشته فرد زندگی‌اش را با آن‌ها سپری کرده است.

ما گمان می‌کنیم مهاجرت عمدتا مربوط به از‌دست‌دادن روابط نزدیک با خانواده است؛ از‌دست‌دادن پدر و مادر، خواهرها و برادرها، همسایه‌ی مهربان و ... اما این‌گونه نبوده و شوک و رنجی که از مهاجرت می‌آید تنها به خاطر از دست دادن روابط انسانی نیست. این مسئله را این‌طور می‌توان توضیح داد که وقتی شما مهاجرت می‌کنید همچنان یک خواهر مهربان، پدر حمایتگر یا یک عموی بزرگ خاندان را در زندگی خود خواهید داشت. اما آنچه یگانه و بی‌همتاست آدمیان نیستند، بلکه نحوه‌ی پیچیدن در یک خیابان است که در خاطر ما مانده یا مدل کار‌کردن گرامافون قدیمی خانه‌ی مادربزرگ!

این جزئیات زندگی هستند که در هسته‌ی مرکزی مهاجرت قرار دارند. دانستن اینکه در زندگی لحظاتی را تجربه کرده‌ایم که دیگر برنمی‌گردند و شاید دفعه‌ی بعدی در کار نباشد، حسرتی است که همه‌ی مهاجرین آن را تجربه می‌کنند. تاثیری که مکان‌ها در خاطر و احساس ما می‌گذارند همین قدر عمیق است. پشت احساس ما به هر جایی، خاطراتی است که در آنجا ساخته‌ایم، افرادی که آنجا دیده‌ایم و اشک و لبخندهایی که در آنجا تجربه کرده‌ایم.

همه‌ی این‌هاست که یک مکان را برای انسان چنان منحصر‌به‌فرد می‌کند که دوری از آن به چنین رنج عظیمی می‌انجامد و همین‌گونه است که کشور تنها چند زمین و خانه و خیابان نیست؛ بلکه مکان‌هایی است که هر کدام بخشی از خاطرات و گذشته‌ی ما را می‌سازند و گویی هویت ما از آن‌هاست. با ترک آن هم تکه‌هایی از ما آنجا می‌ماند. بنابراین دانستن اثرات مهاجرت بسیار ضروری‌است، زیرا علاوه بر مرگ عزیزان، ازدواج، فرزند‌دار‌شدن و طلاق، مهاجرت یکی از پنج اتفاق سخت و آسیب‌زای زندگی محسوب می‌شود.


سلامت روان در مهاجرت به سه عامل بر می‌گردد:

1. مفاهیم قبل از مهاجرت: اینکه آیا فرد قبل از مهاجرت از سلامت روان برخوردار بوده و ثبات هیجانی، مهارت‌های ارتباطی، مهارت کنترل استرس‌ها و اضطراب‌ها و رفتارهای مقابله‌ای سالم را برای تطبیق خود در کشور خودش داشته است؟


2. مفاهیم حین مهاجرت: به میزانی که ساختار روان مهاجر در سرزمین خود تقویت شده باشد، او در زمان مهاجرت ثبات بیشتری دارد و به یک ساخت منسجم از خودش رسیده که چه کسی است، به کجا می‌رود و چرا می‌رود؟ بنابراین دلیل مهاجرت یکی از عوامل اصلی سلامت روان است.


3. مسائل بعد از مهاجرت: شغل، موقعیت اجتماعی و یکپارچه‌شدن با محیط در ساخت هویت فرد نقش بنیادی دارند؛ بنابراین مسئله‌ جدی بعد از مهاجرت هویت در مهاجرت یا ساخت هویت جدید در مهاجرت و پاسخ به این سوال مهم است که «من کیستم و چه کاری انجام می‌دهم؟»


مهاجرت تجربه‌ای چند‌وجهی است که بر ابعاد هویتی و روانی افراد تاثیرگذار است. مهاجرت آمیزه‌ای از احساس فقدان و سوگ و فرصت‌های جدید رشد است و اینکه سرانجام و نتیجه‌ی این سوگ چگونه باشد به متغیرهای بسیاری بستگی دارد، از قبیل انگیزه و شرایط مهاجرت، دسترسی به سوخت‌گیری هیجانی در بافت جدید، سن مهاجرت، ویژگی‌های شخصیتی پیش از مهاجرت، وسعت تفاوت‌های فرهنگی که بین کشور مبدا و کشور میزبان وجود دارد، نحوه‌ی استقبال کشور میزبان و تجربیات در کشور جدید.




در ادامه دو مورد از مهم‌ترین متغیرها را بررسی می‌کنیم.

  • انگیزه‌ی مهاجرت

انگیزه‌ی مهاجرت و دلایل مرتبط با آن بر سلامت روان افراد موثر است؛ مانند اینکه مهاجرت اجباری‌است یا اختیاری، به دلیل فقر و مسائل اقتصادی باشد یا گریز از شرایط فرهنگی و اجتماعی آسیب‌زا. شاید هم به دلیل رشد و توسعه‌ی فردی تصمیم به مهاجرت گرفته شود. به لحاظ روان‌شناختی آیا فرد در حال فرار است یا در جست‌وجوی افق‌های وسیع‌تر؟

توجه به این عوامل به فرد کمک می‌کند که بداند که به کدام طبقه تعلق دارد، زیرا فرآیند مهاجرت هر طبقه با دیگری متفاوت است. فردی که سرزمین خود را دوست دارد، اما بنا به دلایل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی یا مذهبی چاره‌ای جز ترک آن را ندارد و امکان برگشت به سرزمین مادری‌اش هم دیگر برایش فراهم نیست با فردی که با اراد‌ه‌ی خود برای مهاجرت آماده می‌شود، زمان مناسب را انتخاب می‌کند و بعد از مهاجرت هم می‌تواند بازگردد و به وطنش سر بزند، دلایل و انگیزه‌های متفاوتی دارند.

بنابراین اولین و مهم‌ترین گام این است که فرد به این نکته توجه کند که به کدام طبقه تعلق دارد، زیرا در هر طبقه‌ای فرصت‌ها و تهدید‌های منحصر‌به‌فردی در زمان مهاجرت وجود دارد. اینکه ما از چه پیشینه‌ای می‌آییم و به‌عنوان یک مهاجر چقدر می‌توانیم از فرصت‌ها استفاده کنیم نقش بسیار مهمی در سلامت روان دارد. همه‌ی این‌ها در چگونگی فرآیند مهاجرت و پیامدهای آن و نحوه‌ی سازگاری با مکان جدید موثر است و این متغیرها «مهاجر» و «تبعیدی» را از هم متمایز می‌کند.


  • دسترسی به سوخت‌گیری مجدد

«سوخت‌گیری مجدد هیجانی» اصطلاحی در روان‌شناسی است که به رجوع‌های مکرر کودک به مادرش، بعد از ورود به دنیای بیرونی اشاره می‌کند. این پدیده که ارتباط درونیِ روانی کودک را با مادر حفظ می‌کند، در زندگی مهاجران نیز اهمیت دارد. مهاجری که از سرزمین مادری جدا شده است نیاز به تقویت بیرونی دارد تا ارتباط درونی روانی‌اش با وطن حفظ شود. دیدار از وطن، تماس‌های تلفنی و تصویری و ارتباط با دیگر هم‌وطنان مهاجر مولفه‌های دسترسی به سوخت‌گیری مجدد هستند که در صورت عدم دسترسی به دلیل مشکلات سیاسی یا نبود امکانات اقتصادی برای بازگشت، به روان فرد مهاجر لطمه می‌زنند.


***

در آخر، مهاجرت پیامدهای روانی بسیاری برای افراد، خانواده‌ها، کشور مبداء و مقصد به دنبال دارد، اما آنچه مهم بوده و ضروری است که به آن پرداخته شود این است که قبل از هر گونه اقدامی، در خصوص مهارت تصمیم‌گیری درست آموزش‌های لازم را کسب کنیم؛ اینکه بدانیم چرا تصمیم می‌گیریم و چگونه تصمیم می‌گیریم و توجه به این مسئله که ما در یک جهان نسبی زندگی می‌کنیم، یعنی آنچه برای یک فرد درست و منطقی است لزوما برای فرد دیگری درست نیست. در مورد نیازها، خواسته‌ها و تفاوت میان آن‌ها بیشتر بدانیم و در نهایت عواقب هر تصمیم را با پذیرش و شفقت نسبت به خودمان بپذیریم.


مریم سیاه‌پوش/ کارشناس ارشد مشاوره

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background