menu button
سبد خرید شما
داستان های شیوانا
موفقیت  |  1404/02/03  | 

نفع‌گرایی!



شخص حسودی از شیوانا و مردمی که برای شنیدن حرف‌هایش دور او جمع می‌شدند، دل خوشی نداشت. به همین دلیل روزی وارد مدرسه شیوانا شد و در جمع شاگردان با صدای بلند گفت: "من فردا به تو و همه شاگردانت ثابت می‌کنم که مردمی که برای شنیدن صحبت‌های تو می‌آیند وقتی با منفعتی بیشتر روبه‌رو شوند دیگر توجهی به تو نخواهند کرد و به سمتی که سودش بیشتر باشد متوجه خواهند شد."

آشپز مدرسه که به حرف‌های مرد گوش می‌کرد با ناراحتی گفت: "این‌که می‌گویی توهینی نه به شیوانا بلکه به اهالی این دهکده است و من این اهانت را بی‌جواب نخواهم گذاشت!"

شخص حسود از دهکده خارج شد و کالسکه‌ای بزرگ از مواد خوراکی و هدایای ارزشمند پر کرد و درست وقتی شیوانا در وسط میدان دهکده برای مردم صحبت می‌کرد وارد ده شد و در گوشه‌اي از میدان با صدای بلند به مردم گفت که درون کالسکه‌اش صدها بسته و هدیه رایگان و مجانی دارد و هر که می‌خواهد در صف بایستد و این بسته‌های رایگان را بگیرد.

دیری نپايید که جمعیت، اطراف شیوانا را خالی کردند و به سمت کالسکه هجوم بردند و برای گرفتن هدایای مجانی بالا و پايين پریدند.

در این هنگام آشپز مدرسه از راه رسید و با صدای بلند گفت: "مردم بدانید که هدیه‌های این مرد آلوده به بیماری خطرناکی است که در دهکده بالا جان چندصد نفر را گرفته است. برای نجات جان خود و فرزندان‌تان از این هدیه‌ها دوری کنید. اگر این بسته‌ها مشکلی ندارند چرا مجانی به شما داده می‌شوند؟"

جمعیت به محض این‌که این سخن را شنید با سروصدا و وحشت از کالسکه فاصله گرفتند و تعدادی از جوانان ده نیز با چیدن هیزم‌های آتش اطراف کالسکه اقدام به سوزاندن و آتش زدن هدیه‌ها کردند. مرد حسود مات و متحیر به مردمي که دوباره گرد شیوانا جمع شده بودند، نگاه کرد و به شیوانا گفت: "نفهمیدم چه اتفاقی افتاد!؟"

شیوانا با لبخند گفت: "حق با تو بود دوست من! به انسان‌ها حق بده که به دنبال نفع خودشان باشند. این مردم گرد تو جمع شدند نه به خاطر خود تو بلکه برای این‌که هدیه‌ای به ‌دست آورند و نفعی ببرند. چون مطمئن شدند که هدیه‌های تو مشکل دارند دوباره گرد من جمع شدند تا به آن‌ها بگویم چگونه می‌توانند با انتخاب آگاهی و معرفت زندگی آرام و سالمی داشته باشند. آن‌ها باز هم برای نفع روح و روان خود گرد من جمع می‌شوند و به خاطر خود من چنین نمی‌کنند. چرا که اگر به فرض من هم به ضررشان صحبت کنم آن‌ها مرا نیز طرد خواهند کرد.

به تو پیشنهاد می‌کنم هر چه زودتر این دهکده را ترک کنی و تا می‌توانی از آن فاصله بگیری، چون آشپز مدرسه در مورد احتمال بیمار بودن و خطرناک بودن بیماری تو دارد با جوانان دهکده صحبت می‌کند. به هر حال حتما درک می‌کنی که طبق نظریه نفع‌گرایی تو، برای جوانان این دهکده سلامتی خود و خانواده‌شان بسیار مهم‌تر از هدیه است. باید این حق را به آن‌ها هم بدهی که به منافع خود و خانواده‌شان فکر کنند!! پس تو هم به فکر منفعت خود باش و جان خود را نجات بده!"





آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background