
انتخاب زبان بدون خشونت با نوجوان
همه ما خاطراتي از گذشته خود داريم و بعضي از آنها چنان در خاطرمان نقش بستهاند كه فكر ميكنيم هيچگاه فراموششان نميكنيم. اغلب اين خاطرات شيرين هم مربوط به زماني است كه والدين يا مربيانمان با نگاه، كلام، هديه يا حتي فقط با محبت، ما را تشويق کرده و با ما گفتوگو يا رفتار كردهاند. درواقع نوع زباني كه ما براي رفتارمان به كار ميبريم، تعیینکننده ميزان تاثيرگذاري آن براي ما خواهد بود؛ یعنی هنگاميكه باعصبانیت و خشم با فرزندمان صحبت کنیم، هم او را میرنجانیم و هم تاثیر مخربی بر شخصیت وی خواهیم گذاشت. یادمان باشد استفاده از «زبان خشونت» یکی ازموانع برقراری ارتباط دوستانه با نوجوان است، گرچه راه برقراری ارتباط دوستانه و صحیح با نوجوانان هم چندان آسان نیست؛ البته گاهی هم نوجوانان به گونهای رفتار میکنند که والدین چارهای جز استفاده از ابراز خشونت ندارند. پس چهکار باید کرد؟ دراینخصوص با دکتر ژاله افشار، روانشناس و مشاور، گفتوگو کردهایم.
باور نوجوان
والدين گاهي نميتوانند نوجوان را باور کنند، بنابراین ترجیح میدهند مدام وی را تحتکنترل داشته باشند تا از آنان اشتباهی سر نزند؛ درصورتيكه لازم است گاهی نوجوان در زندگی خود ریسککردن را تجربه کند که البته اين حرف، به معناي اجازهداشتن وی براي امتحان راههاي اشتباه و خطرناك نيست، بلكه بايد اجازه داد نوجوان هيجانات خود را بهنوعي نشان دهد و ما هم نبايد مانع بروز آنها شويم. گاهي نوجوان فقط دوست دارد خودش را بيشتر نشان دهد. بنابراين بايد او را درك كنيم؛ درغيراينصورت او پافشاري بيشتري بر خواستههاي خود خواهد کرد.
هراسهاي بيهوده والدين
بعضياوقات والدين به دليل ترسهاي بيشازحد خود، مدام نوجوان را از چیزهایی که دوست دارد تجربه کند، محروم میکنند؛ مثلا هرجايي بخواهد برود، از وی توضیح میخواهند و درنهایت هم مکالماتشان تبدیل به جنجال و رفتارهاي خشونتآميزي ميشود كه نهتنها فاصله زيادي میان آنان به وجود ميآورد، بلکه نوجوان ديگر نميتواند به والدينش اطمينان كند و آنان را محرم راز بداند.
متاسفانه گاهي پدر و مادر وقتي حس كنند فرزندشان ميخواهد استقلال داشته باشد و ديگر مایل نیست مانند كودكي به آنها وابسته باشد، نگران ميشوند و تصمیم میگیرند در مقابل آنان ايستادگي و مقاومت كنند.
نوجوانان نمايندگان ما نيستند!
گاهي والدين فكر ميكنند فرزندانشان بايد هر كاري که آنها ميخواهند، انجام دهند، وگرنه آبرویشان خواهد رفت؛ درحالیکه باید بدانیم فرزندان ما افرادي كاملا مستقل و جدا از ما هستند و دليلي ندارد كه هميشه مطابق ميل و سليقه ما رفتار كنند. گاهي هم والدين ميخواهند نوجوان، ناكاميهاي زمان خودشان را براي آنها جبران كند و به همين دليل دائم با او اختلاف سليقه دارند و از او ايراد ميگيرند، گرچه در مواردی دیده میشود علایق و خواستههای نوجوان برخلاف نظر والدینش است. گاهی حتی والدین میگویند: «اصلا تو با من بيرون نيا! با اين سرووضعي كه ب-اي خودت درست كردي، مردم درمورد من چی فکر میکنن!»
اين نوع برداشتهاي والدين از ارتباط با نوجوان تاثير بسيار مخربی در ذهن او باقي ميگذارد و كاري ميكند كه نوجوان ديگر نتواند محيط خانواده را محيط امني براي خود بداند و در آن احساس راحتي و آسايش بكند.
یادمان باشد فرزندان ما نمایندگان ما نیستند که حتما برطبق میل و علاقه ما رفتار کنند؛ بنابراين اگركاري هم ميكنند كه مخالف سليقه ماست، نباید انتظار داشته باشیم برای اینکه ما احساس خوبی داشته باشیم، حتما آنان خواست خودشان را نادیده بگیرند.
به دوران نوجواني خودمان برگرديم
براي اينكه بتوانيم نوجوان را بهخوبي درك كرده و ارتباط بهتري از هرلحاظ با او برقرار كنيم، بهتر است نگاهي به دوران نوجواني خودمان و خواستها و علايقمان در آن دوران بيندازيم. گاهي زبان گفتار ما به درون ما و تجربياتمان برميگردد. وقتي با خشونت و تلخي با ما ارتباط برقرار شود، ما هم ناخودآگاه آن را به فرزندانمان منتقل ميكنيم. درواقع والدين بايد ببينند در تاريخچه خود چه اندوختهاي دارند و از چه ادبياتي براي برقراري ارتباط با ديگران استفاده ميكردند. درواقع والدين بايد به اين نتيجه برسند كه آن فضایی که سالها پیش میان آنان و والدینشان حاکم بود، امروزه دیگر جو دلخواهی تلقی نمیشود؛ ضمن اينكه خود آنها هم معمولا رضايتي ازنوع ارتباط خود با والدينشان نداشتهاند؛ ولي بدون اينكه متوجه باشند، دارند مثل آنها رفتار ميكنند.
نوجوان سالاري
گاهی وقتی دیده میشود که ارتباطمان با نوجوان خوب نیست، نخستین کار این است که زبان مناسبی را برای گفتوگو انتخاب کنند؛ درواقع والدینی که اقتدار ندارند، از زبان «کرنشی» استفاده میکنند؛ یعنی انگار میخواهند با تملق نوجوان را بهسوی خود جذب کنند.
در بعضي خانوادهها هم نوجوانسالاري حاكم ميشود؛ چون والدين از ترس اينكه فرزندشان بهسمت دوستانش گرایش پیدا کند، بیشازحد به وی و نیازهایش توجه میکنند؛ درصورتیکه اين روش هم بهنفع نوجوان نيست و نميتواند نتيجهبخش باشد.
پس یادمان باشد برای اینکه درنهایت نوجوانسالاری در خانواده باب نشود، بهتر است حتما آموزش ببينيم و به«خودآگاهي» بيشتري برسیم و هر كار اشتباهي که انجام میدهیم، علت واقعي آن را از خودمان بپرسيم. مثلا وقتي با خشونت به نوجوان تحكم ميكنيم يا بر سر او داد ميزنيم، از خودمان سوال كنيم که ریشه این رفتار من با فرزندم از کجاست و چرا من چنین کاری کردم؟!» البته والدين برعكس اين سوالات را هم ميتوانند از خود بپرسند و ببينند چرا ميگذارند نوجوانان هر كاري که مایلند انجام بدهند.
انتخاب زبان مناسب بين والدين
مهمترين زبان و ارتباط در خانواده، زبان يا ارتباطي است كه والدين با یکديگر برقرار ميكنند. درواقع جايي كه نوجوان نخستين الگوي خود را انتخاب ميكند و از آن تاثير ميپذيرد، محيط خانواده و نوع ارتباطي است كه بين والدينش برقرار است.
همچنين ميزان هماهنگيای كه بین پدر و مادر در انتخاب نحوه برقراري ارتباط با فرزندشان وجود دارد، نقش مهمي در يادگيري نوجوان برای برقراري ارتباط با ديگران ایفا میکند. گاهي مادر از نوجوان حمايت ميكند؛ درحالیکه پدر، مخالف است و او را شماتت ميكند. یادمان باشد بدترين كار اين است كه والدين با راهانداختن جنگ قدرت بين خود، هرلحظه بخواهند نوجوان را بهسمت خود بكشانند؛ چون دراینصورت نهتنها مسائل بين خودشان را حل نميكند، بلكه مشكلات آنان با فرزندانشان بيشتر خواهد شد.
بنابراين اگر والدين مشكلي با يكديگر دارند، نبايد آن را به فرزندانشان منتقل كنند و يا بدتر از آن، بخواهند فرزندانشان را وسيلهاي براي تلافي مشكلاتشان کنند.
نوجوان فرزند ماست، نه فقط يك دانشآموز
فراموش نكنيم مورد مهم، كيفيت ارتباطي است كه ما با نوجوان برقرار ميكنيم، نه كميت آن. ما ميتوانيم ساعتها دركنار فرزندانمان باشيم و با گفتوگو به نتيجه درستي برسيم. وقتی هم نتوانیم زبان مناسبی را برای گفتوگو انتخاب کنیم، مدام به فرزندمان میگوییم: ««درسهات رو خوندي؟ نميخوايي بری سر درسهات؟ پس کی کارهات تموم میشن؟!»
درصورتیکه لازم است قبل از هر پرسشی درخصوص مدرسه و درس، احوال خودش را بپرسیم و نشان بدهیم که چقدر برای ما مهم است.
ولی والدين تا فرزندشان وارد مدرسه ميشود، او را یک دانشآموز میبینند و نقش ناظم را برایشان ایفا میکنند؛ مثلا گاهي نوجوان ميخواهد برنامه موردعلاقه اش راببيند؛ ولي پدر و مادر آن قدر او را سرزنش ميكنند كه چرا بهجاي درسخواندن، تلويزيون تماشا ميكند و باعث میشوند که فرزندشان نه از دیدن فیلم لذت ببرد و نه از درسخواندن. درواقع گاهي ما با رفتار اشتباه خود فقط مانع «لذتبردن» فرزندانمان از كاري كه ميكنند، ميشويم و بدين ترتيب عزتنفس او را هم نابود میکنیم.


ملایم باشید، اما از کودکتان نازپرورده نسازید!

دوستی مهمتر از عشق است!

انتخاب زبان بدون خشونت با نوجوان
