menu button
سبد خرید شما
داستان ناگفته‌ی قتل‌های دودلر
موفقیت  |  1404/01/09  | 

داستان ناگفته‌ی قتل‌های دودلر

ماجرای یکی از بدنام‌ترین پرونده‌های حل‌نشده‌ی قاتلین زنجیره‌ای

در سال 1970، پلیس در جریان بررسی‌های جدید درباره‌ی پرونده‌ای مربوط به قاتل زنجیره‌ای – هنوز شناسایی و دستگیر نشده – که جامعه‌ی همجنس‌گرایان در سان‌فرانسیسکو را هدف گرفته بود، روز پنجشنبه اعلامیه‌ای مبنی بر پاداش دویست هزار دلاری برای پیداکردن این قاتل زنجیره‌ای به نام «دودلر» را منتشر کرد. این بیانیه 48 سال پس از روزی که اولین قربانی در 27 ژانویه 1974 در کنار ساحل اقیانوس افتاده بود، اعلام شد.


پنج قتل دیگر در منطقه‌ی پارک گلدن گیت سان‌فرانسیسکو رخ داد که به دودلر مرتبط است. همچنین انتظار می‌رود که اداره‌ی پلیس سان‌فرانسیسکو تایید کند که ششمین قربانی احتمالی به فهرست مردان همجنس‌گرایی که اجسادشان در کنار سواحل و پارک‌ها و در حاشیه‌ی غربی شهر در سال‌های 1974 و 1975 پیدا شده است، اضافه شود.

پنج قربانی شناخته‌شده با ضربات چاقو کشته شده بودند، اما قربانی تازه‌شناسایی‌شده یک وکیل 52 ساله به نام «وارن اندروز» بود که با سنگ و شاخه‌ی درخت مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته بود.

اندروز در 27 آوریل 1975، درحالی‌که زیر پل آویزان و معلق بود، در «لندز اند»، یکی از تفرجگاه‌های انگلستان، به قتل رسید. او 7 هفته پس از حمله بر اثر جراحات جان خود را از دست داد و تا سال 2021، بازرسان پلیس و خبرنگاران «کرونیکل» پرونده‌ی او را بررسی کردند، اما او به‌عنوان یکی از قربانیان بالقوه‌ی دودلر در نظر گرفته نمی‌شد. سرانجام پس از تحقیقات فراوان، مشخص شد شباهت‌های کافی و سرنخ‌هایی درمورد قتل اندروز با دیگر قربانیان مرتبط با دودلر وجود دارد که ارتباط او با این پرونده را تایید می‌کند.

خواهر اندروز، «نانسی لوبکه» 85 ساله گفت بسیار خوشحال است از اینکه قتل برادرش دوباره مورد توجه قرار گرفته، زیرا تا سال گذشته فکر می‌کرد که این پرونده به‌عنوان یک پاورقی فراموش‌شده در تاریخ قتل‌های سان‌فرانسیسکو باقی خواهد ماند. در سال 1975، او به سان‌فرانسیسکو پرواز کرد و برادرش را که به‌شدت مجروح شده بود، به بیمارستانی در نزدیکی خانه‌اش در سیاتل بازگرداند؛ جایی که وارن جان خود را از دست داد.

نانسی حتی نام دودلر را نشنیده بود تا اینکه در سال 2021، یکی از خبرنگار کرونیکل با او تماس گرفت. او پس از دریافت خبر بررسی مجدد پرونده‌ی برادرش در محل زندگی فعلی‌اش در ایالت واشنگتن، گفت: «سال‌های زیادی از این موضوع گذشته است. به‌نوعی آن را فراموش کرده بودم، اما وقتی همه‌چیز دوباره مطرح شد، باعث شد دو شب بی‌خوابی بکشم و دوباره به این موضوع فکر کنم. هرگز تصور نمی‌کردم که باز هم پرونده‌ی قتل برادرم بررسی شود. نمی‌خواهم امیدم را از دست بدهم، اما مطمئنا خیلی عالی می‌شود اگر دودلر دستگیر شود.»

چند هفته بعد، قربانی دیگری در مکانی که محل تجمع همجنس‌بازان در خارج از شهر بود، پیدا شد. خانواده و دوستان مقتول گفتند که قربانی همجنس‌گرا بوده و گرایش جنسی خود را از دیگران پنهان می‌کرده است.

تمام قتل‌ها به‌صورت وحشیانه و با بی‌رحمی تمام صورت می‌گرفت؛ به‌طوری‌که بازرسان آن را «قتل خشمگین» نامیدند. تمام حملات در نقاطی دور از دید عموم و در نزدیکی رودخانه اتفاق می‌افتاد، که این یکی دیگر از نشانه‌های بارز از قتل‌های دودلر بود.

اصلی‌ترین موضوعی که پلیس را به خود مشغول کرده بود، سلاح قتل بود. کارآگاهان بر این باور بودند که قاتل احتمالا در حین درگیری با اندروز چاقوی خود را در نزدیکی صخره‌ای گم کرده و سپس با استفاده از شاخه‌ی درخت و سنگ، جنایت را به اتمام رسانده است.

محققی به نام «دن کانینگهام» درباره‌ی این پرونده اظهار داشت: «زمان و مکان وقوع قتل و شناسایی مقتولین، همه باعث می‌شود باور کنم که قتل اندروز می‌تواند مرتبط با قتل‌های دودلر باشد و من احمقم اگر او را قربانی دودلر ندانم.»

پلیس امیدوار است که انتشار نام اندروز و افزایش مبلغ جایزه برای یافتن دودلر بتواند خاطرات را زنده کند و انگیزه‌ای برای افرادی باشد که پیش‌تر تمایلی به همکاری برای یافتن قاتل نداشتند.

کانینگهام در مصاحبه‌ای تلفنی اظهار داشت: «ما در این تحقیق پیشرفت‌های بسیار خوبی داشته‌ایم و احساس می‌کنم که به حل این پرونده نزدیک‌تر از همیشه شده‌ایم. تنها چیزی که نیاز داریم، اطلاعات بیشتری است.»

سایت رویدادنگار در فصل بهار یک پادکست هشت‌قسمتی و یک مجموعه داستان هفت‌قسمتی اجرا کرد که به بررسی معمای دودلر پرداخت و با این کار باعث شد توجه بین‌المللی را به خود جلب کند و ده‌ها نکته‌ی امیدوارکننده ارائه داد. این مجموعه همچنین سرنخ‌هایی از قتل اندروز و شاهدان جدیدی را شناسایی کرد؛ ازجمله هویت احتمالی یک روانپزشک که در دهه ۱۹۷۰ با یک مظنون اصلی مصاحبه کرده بود. به گفته‌ی این روانپزشک، مظنون در یکی از جلسات درمانی اعتراف کرده بود که مرتکب این قتل‌های وحشیانه شده است.

کانینگهام در سال ۲۰۱۷ پرونده‌ی دودلر را از آرشیو پرونده‌های حل‌نشده بیرون کشید و در فوریه ۲۰۱۹، اداره‌ی پلیس جایزه‌ای ۱۰۰ هزار دلاری برای ارائه‌ی اطلاعاتی درباره‌ی این قاتل تعیین کرد. در آن زمان، شرح مختصری از پرونده منتشر شد که به سن مظنون در دهه ۱۹۷۰ اشاره داشت.




چهار سال بعد، پس از بررسی شواهد قدیمی و کشف سرنخ‌های جدید، کانینگهام این تحقیقات را به بازی فوتبالی تشبیه کرد که در آن توپ از «خط ۱ یا ۲ متری» شروع شده و به خط میانی منتقل می‌شود. او گفت: «گاهی اوقات، این سخت‌ترین مرحله است؛ باید برای عبور از ۵۰ متر باقی‌مانده با تمام توان پیشروی کنی.»

از تابستان گذشته، کانینگهام شواهد جدیدی از صحنه‌ی جنایت اندروز پیدا کرده است که تحت آزمایش دی‌ان‌ای قرار دارد، همچنین، سرنخ‌های جدید از بخش‌های شرقی و جنوبی ایالات متحده به دست آمده است که ممکن است نشان‌دهنده‌ی ارتکاب قتل‌های دیگری توسط دودلر در آن مناطق باشد.

اولین قربانی دودلر، «جرالد کاوانا»، کارگر پنجاه‌ساله‌ی کارخانه‌ی تشک‌سازی بود که در 27 ژانویه 1974 در ساحل اقیانوس پیدا شد. او با هفده ضربه‌ی چاقو به جلو و پشت بدنش به قتل رسیده بود که باعث شد کارآگاهان باور کنند قاتل به‌نوعی جنون داشته است. دست چپ او زخمی و در حالت دفاعی قرار گرفته بود. به گفته‌ی پزشکی قانونی، جسد او در وضعیت خوابیده به پشت قرار داشت و نشانه‌هایی از سفتی ماهیچه‌ها در بدنش دیده می‌شد. کاوانا لباس زیر، کفش، جوراب، شلوار، پیراهن و ژاکت پوشیده بود و در جیب لباسش 21 دلار داشت و روی مچ دستش یک ساعت برند تایمکس بود. اطلاعات کمی درمورد کاوانا وجود دارد. او در 2 مارس 1923 در کانادا به دنیا آمد و در سان‌فرانسیسکو زندگی می‌کرد. عکسی که پس از مرگ او در روزنامه‌های سان‌فرانسیسکو منتشر شد، نشان می‌دهد که قد او 175 سانتی‌متر بوده، 99 کیلوگرم وزن داشته و همچنین طاس بوده است.

«روتئا گیلفورد» و «ارل سندرز»، کارآگاهان امور جنایی در سان‌فرانسیسکو، در اواسط دهه‌ی 1970 به حل این معما پرداختند و به این نتیجه رسیدند که دودلر، کاوانا و چهار قربانی بعدی را با فریب‌دادن آن‌ها و صحبت‌کردن درمورد مسائل همجنس‌گرایی انتخاب کرده است.

شاهدان دودلر را به‌عنوان یک هنرمند خوب توصیف می‌کنند؛ او همیشه علامتی را انتخاب کرده و چهره‌ی قربانیان خود را ترسیم می‌کرد، به‌طوری‌که قربانیان بعد از دیدن نقاشی چهره‌ی خود خیلی سریع به او اعتماد می‌کردند و با او دوست می‌شدند. این افراد با قاتل خود با چاپلوسی سرگرم می‌شدند؛ شاید با توجه به این موضوع، بار را ترک می‌کردند و به مکانی خلوت‌تر و صمیمی‌تر می‌رفتند. سپس وقتی که با هم تنها می‌شدند، قربانیان مورد ضربات چاقو قرار می‌گرفتند و اجساد آن‌ها در اسکله‌ها و پارک‌ها رها می‌شد.

این زمانی بود که قوانین لواط هنوز رواج داشت و مردان همجنس‌گرا به‌دنبال اجتماع و ارتباط با همجنسان خود در ده‌ها کافه‌ی همجنس‌گرایانه شهر بودند. سواحل و پارک‌ها مکان‌های محبوبی برای افراد همجنس‌گرا بود و این مکان‌ها همان جایی بود که دودلر قتل‌های خود را انجام می‌داد. درمورد این پرونده نوشته شده است که چهارده قربانی به دودلر نسبت داده شده، اما به احتمال زیاد، در واقع پنج یا شش نفر بوده‌اند.

برخلاف قاتل‌های زنجیره‌ای دیگر مثل «زودیاک» و یا «دیوید برکوویتز» که به‌سرعت فراموش شدند، دودلر فراموش نشد و حتی بعد از سال‌های متمادی باز هم پرونده‌ی او مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت.

تنها یک سال پس از اینکه هیئت امنای انجمن روانپزشکی آمریکا همجنس‌گرایی را به‌عنوان یک اختلال اعلام و آن را منع کرد، این کشتارها شروع شد. اکثر رسانه‌ها، شاید فقط به این دلیل که مردان همجنس‌گرا را به‌اندازه‌ی کافی مهربان نمی‌دانستند، موضوع قتل آن‌ها را در خبرهای خود پوشش نمی‌دادند.




«جوزف استیونز»، با نام مستعار «جائه» سه بار مورد ضربات چاقو قرار گرفته بود. در دهان و بینی‌اش پر از خون بود. او آخرین بار شب قبل از به قتل رسیدنش، درحالی‌که کلوپ کاباره در خیابان مونتگومری در محله‌ی ساحل شمالی را ترک می‌کرد، دیده شده بود. پلیس این نظریه را مطرح کرد که خود استیونز قاتل را به پارک برده است. این جوان 27 ساله دومین قربانی دودلر بود. استیونز متولد تگزاس، یک مدل مبدل‌پوش بود که لباس‌های زنانه می‌پوشید و بسیار محبوب و معروف بود و در فشن مد انتخاب شده بود. «فینوکیو» یک باشگاه قدیمی بود که از اوایل دهه‌ی سی میلادی وجود داشت. «جیمز اسمیت» اعلام کرد: «این مکان زمانی یک پاتوق برای ارتش و افراد مشهور بود، اما در دهه‌ی هفتاد حضور زیاد گردشگران و قوانین دست‌آزاری، جمعیت همجنس‌گرایان را دلسرد کرد و آن‌ها عمدتا به جاهای دیگر رفتند.»

طرفداران استیونز گفتند که هنگامی که او برای اولین بار روی صحنه ظاهر شد، در سان‌فرانسیسکو به‌عنوان یک شخصیت حیرت‌انگیز، جنجال زیادی به‌پا کرد. بااین‌حال، با گذشت سال‌ها، او از نقش‌آفرینی زنان زیبا فاصله گرفت و بیشتر روی نمایش کمدی درباره‌ی همجنس‌گرایان تمرکز کرد.

تا سال 1974، کاسترو برای مردان همجنس‌گرا پناهگاهی زیباتر از هر جای دیگری بود. «ران هوبرمن»، اولین بازپرس که خود نیز همجنس‌گرا بود و در سال 1975 به دفتر دادستان منطقه‌ی سان‌فرانسیسکو وارد شد، گفت: «در فراخوان زیرزمینی شنیده است که سان‌فرانسیسکو مکان مناسبی برای همجنس‌گرایان است.»

این مکان پیش از شیوع بیماری ایدز، به‌نوعی سرزمین عجایب محسوب می‌شد. اداره‌ی پلیس سان‌فرانسیسکو به‌تنهایی نمی‌توانست جلوی این فاجعه را بگیرد.

سومی قربانی دودلر یک شهروند آلمانی به نام «کریستمن»، 31 ساله و کارمند یک شرکت تایرسازی بود. جسد او در 7 ژوئیه 1974 در کنار ساحل لنکاوی پیدا شد. گلوی کریستمن از سه ناحیه بریده شده و حداقل پانزده ضربه چاقو خورده بود. کریستمن در هنگام مرگش یک ژاکت چرمی قهوه‌ای مایل به زرد، چکمه‌های زیپی مشکی با پاشنه‌ی کوبایی قهوه‌ای، یک پیراهن سفید ایتالیایی، شورت بیکینی نارنجی، یک انگشتر با سنگ آبی و انگشتر عقیق قیمتی و یک حلقه‌ی طلای ازدواج در دست داشت. کریستمن یک زن و دو فرزند داشت.

زمانی که روزنامه‌ی سنتینل اولین داستان خود را درمورد قتل‌ها منتشر کرد، کریستمن شناسایی نشده بود. این روزنامه عکسی را منتشر کرد که به نظر می‌رسد در سردخانه گرفته شده است. براساس یک گزارش خبریِ اطلاعات بخش جنایی، در جیب لباس کریستمن لوازم آرایش پیدا شده بود که نشان می‌دهد میل به همجنس‌گرایی داشته است. جسد او برای خاکسپاری به بامبرگ آلمان بازگردانده شد. (تلاش‌های یک روزنامه‌نگار برای تماس با خانواده‌ی او و خانواده‌ی سایر قربانیان ناموفق بود.)

پلیس اکنون بر این باور است که این سه قتل با هم مرتبط بوده‌اند. ظاهرا قربانیان با شخصی ملاقات می‌کنند که به آن‌ها پیشنهاد رانندگی به منطقه‌ای دورافتاده به‌عنوان پارک ساحلی یا گلدن گیت می‌دهد. هر سه از جلو و پشت بدنشان به‌طرز وحشتناکی مورد ضربات چاقو قرار گرفته بودند و هر سه قربانی از هویت و دارایی محروم شدند.

گیلفورد و سندرز در تابستان 1975 از سه قربانی که از حملات دودلر جان سالم به‌در برده بودند، سرنخ‌هایی را دریافت کردند و یکی از آن‌ها که به‌عنوان «دیپلمات» شناخته می‌شد، به پلیس کمک کرد تا یک نقاشی از چهره‌ی مظنون تهیه کند. با تشدید مهاجرت همجنس‌گرا به شهر، میزان قتل افزایش یافته بود. اعلامیه‌ای که پلیس منتشر کرد منجر به تماس یک روانپزشک از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا شد. این روانپزشک ادعا کرد با مردی مصاحبه کرده که فکر می‌کند همان دودلر است؛ به این دلیل که مظنون در جلسه‌ای اعتراف کرده که این قتل‌های وحشیانه را انجام داده است. اما با وجود این سرنخ امیدوارکننده، گیلفورد و سندرز نتوانستند پرونده‌ای علیه دودلر تشکیل دهند و او را محکوم کنند.

در 12 مه ‌1975، حدود یک سال پس از قتل کلاوس کریستمن، دودلر جسد دیگری را به جا گذاشت. «فردریک کاپین» 32 ساله یک شخصی در پشت تپه‌ی شنی بین خیابان‌های ویسنته و یولوا پیدا شد. قد او 182 سانتی‌متر و وزنش 67 کیلوگرم که لاغراندام بود. او یک ژاکت مخملی آبی، پیراهن رنگی طرح پیکاسو، شلوار جین آبی، جوراب قهوه‌ای، کفش قهوه‌ای و لباس زیر آبی پوشیده بود. ژاکت و پیراهنش غرق خون بود. پزشکی قانونی علت مرگ را ـجراحات چاقو در آئورت و قلب» اعلام کرد. آثار جنایت حاکی از آن بود که کاپین حدود 6 متر روی شن‌ها کشیده شده بود.

کاپین یک خواهر داشت که در پورت آنجلس، واشینگتن زندگی می‌کرد. روزنامه‌ی محلی پورت آنجلس دیلی نیوز برای درگذشت او تسلیت گفت. او یک پزشک سرباز در نیروی دریایی بود و مدال تقدیر برای نجات چهار مرد در جنگ ویتنام دریافت کرده بود. شناسایی کاپین بسیار آسان بود، زیرا اثرانگشت او توسط دولت به‌عنوان پرستار ثبت شده بود. او در حین تحصیل با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کرد.




«هارالد گولبرگ» آخرین قربانی در سن 66 سالگی، مسن‌ترین قربانی دودلر بود. «جان دو»، 81 ساله در 4 ژوئن 1975، توسط یک عابر در زمین گلف لینکلن پارک، ده متر دورتر از مسیر پیدا شد. چندین بریدگی روی گردنش بود. زیپ شلوارش باز شده بود، درحالی‌که لباس زیر نداشت. سان‌فرانسیسکو کرونیکل گزارش داد که او تقریبا دو هفته است که مرده. حشرات و مگس صورتش را اشغال کرده بودند.

لازم به ذکر است که گولبرگ بیمار بوده و طبق گزارش پاتولوژیست، از سیروز کبدی رنج می‌برده است. گولبرگ اهل سوئد و یک دریانورد حرفه‌ای بود که روی هر دو دستش خالکوبی شده بود. طبق سوابق مهاجرت، بین ژوئن 1930 و ژوئیه 1940، او در بندرهای متعددی توقف کرده است.

پنج ماه بعد، اداره‌ی پلیس یک نقاشی ترکیبی از مظنون منتشر کرد. به گفته‌ی پلیس، دودلر بارها در رستوران‌های محلی بازار و مناطق معروف کاسترو دیده شده بود. او فردی سیاه‌پوست با سن تقریبی بین 19 تا 22 سال، قد بین 155 تا 160 سانتی‌متر و لاغر اندام بود و اغلب کلاه می‌گذاشت و ساعت مچی از نوع نیروی دریایی در دست داشت. پلیس بر این باور بود که قاتل شخصیتی آرام، جدی، با تحصیلات متوسط رو به بالا و هوش بالاتر از حد معمول داشته و احتمالا دانشجوی هنر بوده است. او به شاهدی گفته بود که یک هنرمند تجاری است!

نمی‌توان کیفیت کار دودلر را قضاوت کرد؛ نقاشی‌های او هرگز در مطبوعات نشان داده نشد. همچنین پلیس بر این باور بود که مظنون سابقه‌ی «مشکلات روانی مرتبط با رابطه‌ی جنسی» داشته است. در واقع، طبق یک مقاله، او «اختلال هویت جنسی» داشته و تحت مراقبت‌های روانپزشکی به‌صورت سرپایی بوده است. براساس گفته‌ی کرونیکل، او به هریک از قربانیان گفته است: «شما همه شبیه هم هستید». منظور او این بود که همه‌ی آن‌ها همجنس‌گرا هستند.

=======شاهدان تمایلی به همکاری با پلیس نداشتند. چند سال بعد، بازرس روته آ گیلفورد اظهار داشت: «احساس من این است که آن‌ها نمی‌خواهند هویتشان به‌عنوان همجنس‌گرا افشا شود. من می‌خواهم با هرکسی که مورد حمله قرار گرفته، صحبت کنم. واقعا تاکید می‌کنم اطلاعاتی که ما دریافت می‌کنیم محرمانه خواهد بود.»

درمورد عدم دستگیری دودلر، شایعاتی وجود داشت. «چارلز لی موریس» فقید، مالک و ناشر سنتینال، درمورد مردی در لس‌آنجلس که با دودلر آشنا شده بود، به کرونیکل گفت: «می‌خواست با مرد جوان سیاه‌پوستی که شبیه عکسی بود که پلیس منتشر کرده، به رختخواب برود، اما وقتی چاقویی از کت آن مرد افتاد، نظرش تغییر کرد.»

مطبوعات گزارش‌های متعددی از سه شاهد زنده اعلام کردند. یکی از آن‌ها یک دیپلمات اروپایی بود که به ایالات متحده منصوب شده بود و در ماه مه 1975، مظنون را در رستورانی در بازار درحال خوردن عصرانه ملاقات کرده بود.

به گزارش کرونیکل، دودلر از دیپلمات پرسیده بود که آیا کوکائین دارد یا خیر. آن‌ها به آپارتمان دیپلمات رفتند؛ جایی که مظنون او را شش ضربه چاقو زد. این دیپلمات به‌نوبه‌خود، داشتن «رابطه‌ی جنسی» با مظنون را رد کرده بود.

یکی دیگر از شاهدان بازمانده، به‌نوعی بازیگر بود که به گفته‌ی پلیس، در سطح کشور شناخته شده بود. نفر سوم که توسط سنتینال به‌عنوان «یک شخصیت شناخته‌شده در سان‌فرانسیسکو» توصیف شده است، شهر را ترک کرد و طبق گزارش‌ها، به نامه‌ها یا تماس‌های تلفنی پاسخی نداد. اداره‌ی پلیس سان‌فرانسیسکو از اظهارنظر درباره‌ی این ماجرا خودداری کرد. هویت شخصیت معروف کشور یکی از اسرار ثانویه بزرگ پرونده است. در کمال تعجب، نام او هرگز در مطبوعات همجنس‌گرایان فاش نشد.

بیشتر از یک سال پس از شروع قتل‌های دودلر، پیشرفت کمی در مورد این پرونده حاصل شده بود. تصور می‌شد که وضعیت حل‌نشده قتل دودلر یک انحراف باشد، اما این‌طور نبود.

در 2 مه، جسدی در زیرزمین یک فروشگاه پیدا شد که جمجمه‌اش شکسته شده بود. او بیست‌ویکمین قتل از قتل‌های حل‌نشده‌ی همجنس‌گرایان سان‌فرانسیسکو در طول یک سال و نیم گذشته بود. بازرس گیلفورد که این پرونده را پیگیری می‌کرد، گفت که به نظر می‌رسد به دستگاه تناسلی این جوان 29 ساله ضربات محکمی وارد شده است.

شهر برای مردان همجنس‌گرا خطرناک شده بود؛ هفده تن از آن‌ها در سال گذشته به قتل رسیده بودند. شش مورد از این قتل‌ها به بارها و رستوران‌های مخصوص همجنس‌گرایان سادومازوخیست‌ها در منطقه‌ی فولسوم مرتبط بوده است.

سان‌فرانسیسکو کرونیکل کم‌وبیش قتل‌های دودلر را نادیده گرفت تا زمانی که این جنایات به پایان رسید. قاتل به راه‌رفتن در خیابان‌ها، کافه‌ها و به رستوران‌های همجنس‌بازان مورد علاقه‌اش ادامه می‌دهد... شاید قصد کشتن افراد بیشتری را دارد!

«رابرت روکا»، سخنگوی پلیس، اعلام کرد این اداره تصمیم دارد تا روز پنجشنبه اعلامیه‌ی جدیدی را منتشر کند؛ پیشرفت‌های قابل‌ملاحظه‌ای در تحقیقات جدید به‌دست آمده است که احتمال محکوم‌کردن دودلر وجود دارد: «چند مورد پرونده‌ی باز وجود دارد که بازرسان فکر می‌کنند با کمک مردم می‌توانند گام‌های بلندی در تحقیقات بردارند و پرونده‌ی دودلر نیز یکی از این موارد است.»

حدود پنجاه سال بعد، بازرس کانینگهام همان مردی را که با او مصاحبه کرده بود، «مظنون» نامید. اگر بازرسانی مانند دان کانینگهام که واقعا به حل این پرونده‌ کمک شایانی کرده است، نبودند، این پرونده‌های حل‌نشده در قفسه‌ها باقی می‌ماندند. او یکی از بهترین بازرسان امور جنایی است.




روزنامه‌نگار جوانی به نام «کوین فاگان» در سال‌های اخیر تصمیم گرفت تمام تلاش خود را صرف یافتن یک قاتل زنجیره‌ای در سان‌فرانسیسکو کند که در دهه‌ی هفتاد مردان همجنس‌گرای زیادی را به قتل رساند و تصاویر آن‌ها را نیز پیش از کشتنشان، به‌صورت ماهرانه روی کاغذ طراحی می‌کرد.

کوین فاگان، نامزد جایزه‌ی پولیتزر (معتبرترین جایزه‌ی روزنامه‌نگاری در آمریکا) در تلاش برای صحبت با خانواده‌های قربانیان و کمک به نیروهای پلیس برای پیدا کردن این قاتل زنجیره‌ای، در مصاحبه‌ای دراین‌باره خشم خود را ابراز کرد و گفت: «من چند سال پیش تصمیم گرفتم در خیابان‌های سان‌فرانسیسکو زندگی کنم و واقعیت آشکار زندگی غم‌انگیز افراد بی‌خانمان را به تصویر بکشم. من به مردم فراموش‌شده و حاشیه‌نشین این شهر اهمیت می‌دهم و هر کاری که در توانم باشد، برای آن‌ها انجام می‌دهم. تاکنون در حل پرونده‌های زیادی به نیروهای پلیس کمک کرده‌ام، اما هنوز هم یک معما و یک پرونده‌ی حل نشده وجود دارد که به‌شدت مرا عصبانی می‌کند.»

او همچنین در توصیف این قتل‌ها تاکید کرد که در بین سال‌های 1974 و 1975، شهر سان‌فرانسیسکو قربانی یکی از قاتلان زنجیره‌ای مردان همجنس‌گرا در تاریخ معاصر بوده است: «او قربانیان خود را از پیش تعیین می‌کرد و پیش از کشتن آن‌ها تصاویر کشیده‌شده از چهره‌شان را که با طراحی سیاه‌قلم روی یک کاغذ نقاشی می‌کرد را به آن‌ها نشان می‌داد، اعتمادشان را به خود جلب می‌کرد و سپس آن‌ها را به قتل می‌رساند. در واقع به‌دلیل کشیدن همین نقاشی‌های سیاه‌قلم به اسم «دودلر» شناخته شده است. می‌دانم اینکه در این مدت طولانی پلیس نتوانسته وی را شناسایی و دستگیر کند، بسیار عجیب به نظر می‌رسد، اما نیروهای پلیس در آن زمان از اطلاعات و فناوری‌های امروز برای شناسایی سریع قاتلان زنجیره‌ای برخوردار نبودند و واقعیت این است که در آن زمان قاتلان زیادی با نام‌های مستعاری همانند زودیاک، گورخر و بسیاری از نام‌های دیگر وجود داشتند.»

این روزنامه‌نگار همچنین در مصاحبه‌ی دیگری دراین‌باره اظهار کرد: «من احساس می‌کردم که دلیل بی‌توجهی به این قاتل زنجیره‌ای این بود که قربانیان وی تنها شامل مردان همجنس‌گرا می‌شدند، اما واقعیت این است که کشتار دودلر تنها به همان سال‌ها محدود نشد و او در سال‌های بعدی به‌سراغ کشتار مردم عادی می‌رفت و اگر بخواهم صادق باشم، باید بگویم که باز هم نیروهای پلیس کار چندانی برای پیداکردن وی انجام ندادند. اما من حالا قصد دارم این قاتل زنجیره‌ای که هنوز زنده است و آزادنه در خیابان‌ها می‌چرخد، شناسایی کنم و به همین دلیل تصمیم گرفتم با تمام خانواده‌های قربانیان صحبت کنم و پادکست‌هایی صوتی از صداهایشان در صفحات مجازی پخش کنم تا درنهایت این قاتل بی‌رحم نیز در جایی این صداها را بشنود و بالاخره چهره‌ی ننگین خود را نمایان کند.»


نوشته‌ی کوین فاگان

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background