menu button
سبد خرید شما
عشق دوران نوجواني
یکتا فرهانی  |  1403/12/21  | 

عشق دوران نوجواني

وقتي نوجوانمان عاشق مي‌شود...

از رنگ‌وروي پريده و چشم‌هاي منتظري كه به افق دوري خيره شده بودند و همین‌طور از تپش قلبش كه گاهي می‌توانستی حدس بزني با چه سرعتي در سينه‌اش بوم‌بوم می‌كند، می‌فهميدي كه دلش درگير ياري است كه حالا او را چشم‌انتظار گذاشته و شايد هم تنها منتظر رسيدن يك پيغام از اوست!


نوجواني، فصلي از زندگي است كه اغلب با دوست‌داشتن‌هاي خاص و هيجانات شديدي كه گاه‌وبيگاه نام عشق را بر آن می‌گذارند، همراه است. بسياري از نوجوانان چنان دل در گروي يار می‌نهند كه والدينشان نگران و مستاصل می‌شوند که نکند اين بلا‌ي عشقي كه به جان فرزندشان افتاده است، او را از درس، مشق، مدرسه و بقيه فعاليت‌هاي مهم زندگي‌اش دور كند و اجازه ندهد آب خوش از گلوی افراد خانواده پايين برود. درست است که والدین باید در هر مرحله‌اي از زندگي نوجوان او را حمايت كنند، اما این را هم باید بدانند اين‌گونه عاشقي‌ها و هيجانات دوام زيادي ندارند و شايد بتوان گفت می‌توان در این دوران بابتشان خیلی هم نگران نبود. اما اصولا چرا نوجوانان دچار چنين حالاتي می‌شوند و اصلا دربرابر اين هيجانات و دوست‌داشتن‌هاي دوران نوجواني، چطور بايد با نوجوان رفتار كرد. دراين‌خصوص با دكتر مصطفي فروتن، روان‌شناس و مشاور گفت‌و‌گو كرده‌ايم.


روان‌شناسي سن

موضوعي به نام «روان‌شناسي سن» در ميان روان‌شناسان بسيار موردتوجه است. يكي از دسته‌بندي‌هایی که مورد اشتراك همه روان‌شناسان است، مقطع سني «سيزده تا نوزده» سال است كه با كمی‌ بالا و پايين، در محدوده سني «نوجواني» قرار گرفته؛ البته هركدام از روان‌شناسان با توجه به گرايش رفتاري و شناختي كه نسبت به اين دوره سني دارند، به‌گونه‌اي خاص به اين موضوع نگاه می‌كنند. ولي معروف‌ترين نظريه، مر‌بوط به موضوعي است که می‌گوید شخص در اين مقطع سني به‌دنبال به‌دست‌آوردن هويت خود است.

نظريه‌پرداز معروفي به نام «اريكسون» می‌گويد: «فرد در اين سنين به‌دنبال كسب هويت است؛ چون درواقع بي‌هويت است.» 

يعني تا قبل و بعد از اين دوران فرد ثباتي دارد كه می‌تواند به آن اتكا كند. درواقع پارادوكسي كه از لحاظ سني براي نوجوان به وجود می‌آيد، باعث مي‌شود كه او تصميم بگيرد بالاخره كاري براي خودش بكند ؛ بنابراین مایل است با برقرای ارتباط با جنس مخالف، خود را صاحب هويتي مستقل از ديگران بداند.


تفاوت الگوي رفتاري دختران و پسران

الگوي رفتاري دختران و پسران در دوره نوجواني متفاوت است؛ مثلا پسرها بيشتر به‌دنبال اين هستند كه  به ديگران ثابت كنند می‌توانند از فرد ديگري، البته جنس مخالف، حمايت كنند و براي خود خانواده‌اي تشكيل دهند. اما دخترها بيشتر به‌دنبال كسب عشق ديگر‌ي و محبت‌كردن به وی هستند. البته نوجوانان بيشتر به‌دنبال يافتن رابطه‌هاي معناداري هستند كه اگر به دليلي آن را از دست بدهند، اثرش در رفتار آن‌ها كاملا محسوس خواهد بود؛ به‌علاوه آن‌ها دوست دارند بر پايه اين‌گونه روابط، در زندگی‌شان تصميمات مهمی بگيرند.



چرا رابطه عاطفي؟

اگر می‌خواهيم بدانيم چرا نوجوان تمایل به برقراری رابطه عاطفی دارد، بايد به مقوله‌ای به نام «غليان هيجان در دوران بلوغ» اشاره کنیم. درواقع در اين دوران، هيجان‌ها معمولا بيش‌ازحد طبيعي بروز کرده و فرد را مایل به برقراری ارتباط می‌کنند؛ همچنین يكي از آسيب‌هايي كه در دوستي‌هاي همسالان ديده می‌شود، كپي‌برداري بدون‌تفكر ا‌ز رفتارهاي مشابه است‌؛ يعني اگر پسر یا حتی دختري در محيط همسالانشان رفتاري را مشاهده كند، دوست دارد خودش هم آن را، بدون هيچ‌گونه آگاهي، تجربه كند؛ بنابراین وقتي از نوجوانان سوال می‌شود كه چرا وارد رابطه با جنس مخالف شده‌اند، معمولا می‌گويند چون دوستانشان چنين رابطه‌اي داشته‌اند، آن‌ها هم دوست داشتند چنین ارتباطی را تجربه كنند؛ درواقع بیشتر آنان درپی کنجکاوی برای كشف چيزهايي كه برايشان ناآشناست، دست به این کار می‌زنند.


اعتراض

بسياري از نوجوانان هم در اعتراض و واكنش آگاهانه يا ناآگاهانه به رفتار والدين، می‌خواهند اعلام كنند كه با سياست‌هاي والدين خود موافق نيستند؛ البته گاهي هم رفتار والدين واقعا اشتباه است و در بسياري از موارد‌ نياز فرزندانشان، مثل نياز به شناخت جنس مخالف و حمايت آن‌ها، را ناديده می‌گيرند؛ درحقیقت باید والدین بدانند گاهی توقع و انتظاري كه يك دختر از يك رابطه با جنس مخالف‌ دارد، دريافت حمايت و توجه از طرف اوست؛ پس اگر پدرش بتواند اين توجه و حمايت واقعي را به او بدهد، شايد دختر نيز به‌اشتباه براي دريافت حمايت و توجه وارد هر‌گونه ارتباط  اشتباهي نشود.


تاثير رسانه‌ها

با توجه به برنامه‌هايي كه در تمام رسانه‌ها و شبكه‌هاي مجازي پخش می‌شود و اغلب هم تاثير زيادي دارند، گاهي الگو‌هايي ارائه می‌شوند كه تاثيرات مهمی‌ بر نوجوانان می‌گذارند‌؛ تاثيراتي كه در بسياري موارد‌ هم هيچ سنخيتي با فرهنگ آن‌ها ندارد و به همين علت ناهنجاري‌هاي زيادي به بار می‌آورد.


تغيير شرايط

ما بايد بپذيريم درحال‌حاضر شرايط تغيير كرده است‌. درواقع اينكه‌ می‌گوییم نسل ما ديگر تكرار نخواهد شد، به اين معنا نيست كه ما آدم‌هاي بهتري بوده‌ايم‌؛ بلكه شرايط ما متفاوت بوده است.‌ مثل اين است كه فردي دارد راهي‌ را می‌پيمايد، ولي يك‌باره با يك تلفن، مسير او به‌كلي عوض می‌شود و مجبور می‌شود‌ تغيير مسير بدهد.‌ چيزي كه ما امروز شاهد آن هستيم، ریتم تغيير سريع مسير افراد است؛ به همین دلیل گاهی والدين نمی‌توانند متوجه اين تغييرات شوند و اغلب با تصميمات فرزندانشان مخالفت می‌کنند‌.


ميل به تشكيل خانواده

نوجوانان‌ به اين دليل كه دوست دارند ثابت كنند كه ديگر بزرگ شده‌اند، معمولا با برقراري ارتباط با جنس مخالف به‌نوعي تمايل خود را به تشكيل خانواده ابراز می‌كنند. نوجوان‌ از همان دوران كودكي هنگام بازي‌ می‌خواهد گروهی از دوستان خود را تشكيل دهد و مجموعه‌ای از افراد  قابل اطمينان و قابل اتكا برای خود داشته باشد؛ گرچه ممکن است زماني هم بعضي نوجوانان بگویند: «اصلا ما دوست داريم اين رابطه را داشته باشيم!»


باورهاي غلط

بعضي باورهاي غلط، گاهي نوجوانان را به اشتباه می‌كشاند. اما اين باورهاي غلط معمولا از دو مسير می‌آيند‌؛ يكي از راه فرزند‌پروري‌ اشتباه و دوم، چيزي كه ما‌ در حكم والدين به فرزندان خود آموزش می‌دهيم؛ براي مثال گاهي بچه‌ها فكر می‌كنند با بقيه فرق می‌كنند و هيچ‌وقت دچار خطا و اشتباه نمی‌شوند؛ چون حواسشان هست ‌و همين مورد، باعث بروز مشكلات زيادي براي آن‌ها می‌شود. مورد دیگری که می‌تواند قابل‌توجه باشد، این است که گاهي والدين از زمان كودكي دائم كسي را براي ازدواج با فرزندشان انتخاب می‌كنند و مثلا می‌گويند‌: «فلاني عروس يا داماد‌ من است» که همين موضوع باعث می‌شود كودكان باورهاي غلطي پيدا كنند و هنگام بلوغ، مشكلاتي را براي آن‌ها به وجود بیاورد.‌


بلوغ

يكي ديگر از باورهاي غلط، درمورد مراحل رشد كودك‌ است كه تا به مرحله بلوغ می‌رسد،‌ همه فكر می‌كنند بلوغ به معناي تغييرات هورموني و جنسي است. درواقع این، یک مورد از قضیه است، ولي اينكه فقط ذهنمان به اين موضوع معطوف شود، درست نیست.

ما چند نوع بلوغ داريم؛ بلوغ «جسمي»، «جنسي» و «اجتماعي» كه فرد بعد از اين مراحل‌ كم‌كم می‌تواند وارد تعاملات اجتماعي شود؛ همچنين می‌توانيم‌ از بلوغ عاطفي يا هيجاني هم‌ نام ببريم كه نوجوان را دچار نوسانات شديد هيجاني و عاطفي می‌کند؛ البته یادمان باشد اين‌ مورد به توان فرد و نحوه برخوردش با هيجانات برمی‌گردد.‌

همچنین در بلوغ اخلاقي علاوه‌بر تمام اين موارد، بايد ببينيم‌ که فرد، اخلاق‌محور عمل می‌كند يا خير؛ يعني بعضي افراد نمی‌توانند به دیگران هم فكر کنند و هم توجه؛ درواقع آنان ترجيح می‌دهند بيشتر، رفتارهاي خودخواهانه و خودمحوري داشته باشند. بلوغ معنوي هم به ارتباط فرد با متافيزيك اشاره دارد؛ ضمن اینکه می‌توانيم به بلوغ اقتصادي هم اشاره كنيم كه فرد كم‌كم بايد بتواند هزينه‌كردن درست را ياد بگيرد‌ و به‌تدريج قادر به کسب درآمد شود که البته ناگفته نماند در تمام اين مراحل، نوجوان به برقراري ارتباط با جنس مخالف هم توجه دارد.


تكامل مولفه‌هاي بلوغ

ما وقتي درمورد انواع بلوغ سخن می‌گوييم، بايد بدانیم به تكامل رسيدن مولفه‌هاي بلوغ، وابسته به متغير‌هاي خاصي است كه ما آن را «متغير‌هاي رشد» می‌نامیم. اين متغير‌ها مولفه‌هايي دارند كه يكي  از آن‌ها خانواده و سبك زندگي خانوادگی است. به‌علاوه  محیط و نظام ارزشی فرد در چگونگي رفتار او بسيار مهم است؛ مثلا ممکن است فردي که در محيط خانوادگي خاصي شرد یافته، در پانزده‌سالگي به بلوغ برسد و خواهان برقراري ارتباط با جنس مخالف باشد؛ درصورتي‌كه د‌ر بعضي محيط‌هاي خانوادگي این مورد ‌خيلي ديرتر اتفاق می‌افتد.

بنابراين می‌توان نتيجه گرفت كه هر نوجوان باتوجه به عوامل زيادي مراحل نوجواني از جمله دوست‌داشتن‌هاي خاص اين دوران را تجربه خواهد كرد.

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background