menu button
سبد خرید شما
با تغییر دنیا چه کنیم؟
موفقیت  |  1403/12/12  | 

با تغییر دنیا چه کنیم؟


در، هیچ‌وقت روی یک‌ پاشنه نمی‌چرخد یا به‌قول حضرت شاعر، «دائما یکسان نباشد حال دوران، غم مخور». به همین‌خاطر است که می‌گویند نباید به دنیا تکیه کرد، چون دنیا یک‌دفعه جاخالی می‌دهد و آدم را پخش زمین می‌کند. به عبارت دیگر، دنیا یک بی‌وفای جاخالی‌دهنده است. بگذریم!


امر لاجرم

تغییر به‌هر‌حال اتفاق می‌افتد، اما چیزی که برای ما اهمیت دارد، این است که بتوانیم محاسبه کنیم که آیا این تغییر به‌نفع ماست یا به‌ضرر ما. اگر چه انجام این محاسبه‌ در زمان کوتاه، کار چندان آسانی نیست، اما بسیار لازم است. گاهی در زندگی ما اتفاقاتی می‌افتد که نیازمند واکنش فوری است؛ لحظاتی که باید همه‌ی حواسمان را جمع کنیم و عقلمان را به‌کار بگیریم تا بتوانیم شرایط را بسنجیم و در برابر آن، واکنش مناسب نشان بدهیم. با‌این‌حال باید یادمان باشد که سرعت نمی‌تواند جای دقت را بگیرد و کمبود وقت نمی‌تواند باعث شود که ما تصمیم‌های نسنجیده بگیریم.

افراد بسیاری در رشته‌های مختلف هستند که برای گرفتن این نوع از تصمیم‌ها و نشان‌دادن واکنش سریع آموزش می‌بینند. یک‌دسته از این افراد، پزشکان هستند. ازآنجایی‌که وضعیت بدن همیشه یکسان نیست و بعضی از تغییرات آن، زندگی ما را به خطر می‌اندازد، پزشکان برای مواجهه با این تغییرات تعلیم می‌بینند و درباره‌ی وضعیت بدن در شرایط گوناگون مطالعه کرده و روی راه‌حل‌هایی که می‌توانند ما را از خطر نجات بدهد، تحقیق می‌کنند. به‌همین‌خاطر است که تغییرات بدن ما، آن‌ها را دستپاچه نمی‌کند؛ چراکه آن‌ها به تغییرات، قبل از اینکه به وقوع بپیوندند، فکر می‌کنند و آمادگی مواجهه با شرایطی را دارند که ما را می‌ترساند.


تغییرات ناخواسته

اما همه‌ی تغییرات به خواست ما رخ نمی‌دهند. اتفاق‌های زیادی در زندگی ‌ما می‌افتد که خودمان هیچ نقشی در به‌‌وقوع‌پیوستن آن‌ها نداریم، اما این اتفاقات به شکل مستقیم روی زندگی ما تاثیر می‌گذارند و در بسیاری از مواقع، این تغییراتِ ناخواسته و غیرمنتظره ما را حسابی غافلگیر می‌کنند؛ چون ما نه راهی برای اطلاع از زمان وقوع آن‌ها داریم و نه راهی برای جلوگیری از وقوعشان؛ درست مثل زلزله.

در واقع اتفاق‌ها رخ می‌دهند و روی زندگی ما اثر می‌گذارند و ما باید با تبعاتشان کنار بیاییم و تاثیراتشان را نیز کنترل کنیم. همه‌ی این‌ها در مورد تغییراتی که ما خودمان آن‌ها را ایجاد می‌کنیم هم صدق می‌کند. درواقع هر‌ قدر بر روی نحوه‌ی ایجاد یک تغییر فکر کرده‌ و زوایای آن را سنجیده باشیم، باز هم دست‌زدن به اقدامی جدید، پیامدهایی دارد که از عهده‌ی ما خارج بوده و ما نمی‌توانستیم آن‌ها را پیش‌بینی کنیم و برایشان برنامه بریزیم.

برای مثال به کسی فکر کنید که قصد دارد در کنکور انتخاب رشته کند. او تقریبا می‌تواند آینده‌اش را در دانشگاهی پیش‌بینی کند که قصد رفتن به آن را دارد، اما قطعا نمی‌داند که قرار است با چه کسانی هم‌کلاس شود و این آدم‌ها قرار است چه تاثیری روی زندگی‌اش بگذارند؛ حتی ممکن است شرایط زندگی‌اش به قدری تغییر کند که یک یا دو سال بعد، اگر قرار بود به گذشته برگردد و دوباره انتخاب رشته کند، دیگر هرگز آن رشته یا آن شهر را انتخاب نمی‌کرد!

مهم این است که ما در زمان وقوع تغییرات ناخواسته در زندگی‌مان یا حتی مواجهه با پیامدهای پیش‌بینی‌نشده‌ی تصمیمات خودمان، کنترلمان را از دست ندهیم و با یک اقدام نسنجیده، همه‌چیز را به‌هم نریزیم. ما در لحظات بحرانی به همه‌ی انرژی و توان ذهنی‌مان نیاز داریم و با وحشت‌زدگی، قیل‌و‌قال‌کردن و متهم‌کردن بقیه نمی‌توانیم چیزی را درست کنیم. اصولا آدمی که به‌هم‌ریخته و در آستانه‌ی فروپاشی عصبی است، از پس خودش هم برنمی‌آید، چه برسد به رتق‌وفتق‌کردن شرایط غیرطبیعی!



جهت تغییر

گفتیم که تغییرات به‌هرحال، خواسته یا ‌ناخواسته رخ می‌دهند و البته آنچه برای ما مهم است، جهت این تغییرات است. منظورم از جهت تغییر این است که آیا این تغییرات در‌نهایت به‌نفع ماست یا به‌ضرر ما. البته حدس‌زدن این موضوع کار راحتی نیست، چون گاهی نیاز به پیش‌بینی آینده دارد که این امر، برای خودش یک کار تخصصی است و همه‌ی فال‌بین‌ها، خواب‌گذارها و آینده‌‌بین‌های عالم ادعای همین کار را دارند. آن‌ها ستاره‌ها، خطوط کف دست و خواب‌های ما را بررسی می‌کنند تا ببینند دنیا قرار است به کدام سمت برود، اتفاق‌هایی که می‌افتد به سود ماست یا به ضرر ما و در آینده قرار است چه بلایی سرمان بیاید. البته دستشان درد نکند، چون آن‌ها کار پر‌زحمتی را گردن گرفته‌اند؛ فقط متشکر می‌شدیم اگر به زبان همه‌فهم‌تری برایمان پیش‌گویی می‌کردند. ما که به فال‌گیر و خواب‌گذار دسترسی نداریم و پیشگویی‌مان هم چنگی به دل نمی‌زند، پس برای پیش‌بینی آینده چه کاری باید انجام بدهیم؟

درست است که ما به آینده دسترسی نداریم، اما دستمان به گذشته که می‌رسد. یک اتفاق، هرگز با همه‌ی شرایطش دو بار تکرار نمی‌شود، اما اتفاقات مشابه زیادی در تاریخ بشر رخ می‌دهد که می‌شود آن‌ها را مطالعه کرد و از آن‌ها درس گرفت. فقط ما نیستیم که قرار است با چنین وضعی دست‌و‌پنجه نرم کنیم، چراکه قبل از ما هم آدم‌های زیادی بوده‌اند که از پس شرایطی مشابه ما برآمده‌اند. علاوه‌بر مطالعه‌ی گذشته و تاریخ، دقت‌کردن در جزئیات اتفاقی که برای ما افتاده هم می‌تواند کمک‌کننده باشد. دیدن همه‌ی ابعاد موضوع و مطالعه‌ی دقیق آن، اگرچه نمی‌تواند به ما توان پیشگویی دقیق آینده را بدهد، اما باعث می‌شود ما بتوانیم برای این آینده‌ی نامعلوم چند سناریو بنویسیم و خودمان را برای مواجهه با آن آماده کنیم.


اندازه‌ی تغییر

یک نفر چقدر می‌توان دنیای اطرافش را تغییر دهد؟ احتمالا جواب شما این است که تا آن یک نفر چه کسی باشد! قطعا میزان و نوع تغییری که یک کارمند می‌تواند ایجاد کند با یک نخست‌وزیر یکسان نیست. درحقیقت قرارگرفتن ما در یک نقش اجتماعی خاص است که می‌تواند دستمان را برای تغییر باز بگذارد؛

مثلا بین یک نویسنده با یک وکیل و یک نماینده‌ی مجلس برای ایجاد تغییر، تفاوت زیادی وجود دارد. شخص همان شخص است، اما نقش او تغییر می‌کند و نقش جدید هم فرصت‌هایی را برایش ایجاد می‌کند تا بتواند بر جهان اطرافش تاثیر بگذارد. اما نکته این است که نقش‌ها فقط ما را توانمند نمی‌کنند، بلکه ‌زمان ما را هم محدود می‌کنند. هر نقشی در جامعه با نقش‌های دیگری در پیوند است و این شبکه از نقش‌ها چنان بر هم اثر می‌گذارند که به ما اجازه نمی‌دهند تا بتوانیم هر کاری را انجام بدهیم.

برای مثال، یک معلم را فرض کنید. او نمی‌تواند بی‌دلیل یکی از دانش‌آموزانش را از کلاس اخراج کند، چون در‌این‌صورت باید به مدیر مدرسه پاسخ بدهد و اگر مدیر هم در این بی‌قانونی با او همراهی کند، باز مقام بالاتری در اداره‌ی آموزش‌وپرورش، قوه‌ی قضائیه، رسانه‌های عمومی و... هستند که می‌توانند این بی‌قانونی را به چالش بکشند. در یک مقیاس بزرگ‌تر، همین اتفاق در جهان اطراف ما هم می‌افتد. ما در جهان تنها نیستیم و با کسان دیگری زندگی می‌کنیم و زندگی ما به آن‌ها وابسته است. به‌همین‌خاطر، اگر قدرت بی‌حدوحصری هم در اختیارمان باشد، باز نمی‌توانیم بدون توجه به منافع بقیه، ارزش‌هایی که ما را کنار هم نگه داشته و قوانینی که به جامعه‌ی ما شکل داده است، هر کاری که دلمان می‌خواهد، بکنیم. آدم‌های قدرتمند می‌توانند باعث ایجاد تغییرات بزرگ بشوند، اما نه هر تغییری!

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background