menu button
سبد خرید شما
تحلیل روان‌شناختی فیلم «لاتاری»
موفقیت  |  1403/12/09  | 

تحلیل روان‌شناختی فیلم «لاتاری»


فیلم «لاتاری» داستان پسر و دختری بیست‌و‌یکی‌دوساله را روایت می‌کند که به یکدیگر علاقه‌مندند و قصد ازدواج دارند؛ اما خانواده‌هایشان چندان موافق نیستند و آن‌ها صبر پیشه کرده‌اند تا به مرور زمان رضایت خانواده‌هایشان را جلب کنند.


در فیلم «لاتاری» «امیرعلی» (ساعد سهیلی) و «نوشین» (زیبا کرمعلی) آرزوی برنده‌شدن در لاتاری و رفتن به آمریکا را در سر دارند، اما خانواده نوشین دچار یک ورشکستگی سنگین شده‌اند، برادرش در زندان گرفتار است و 300 میلیون بدهی بالا دارد. در این شرایط، نوشین مجبور می‌شود به پیشنهاد پدر و یکی از دوستان پدرش برای کار (بعدا می‌فهمیم مدلینگ) به دبی برود؛ پس رویاهای این دو جوان از بین رفته و مدتی بعد خبر خودکشی او می‌رسد و جسد دختر جوان به ایران باز می‌گردد. اما امیرعلی مصرانه به دنبال حقیقت می‌رود؛

البته او تنها نیست؛ «حاج موسی» (هادي حجازي‌فر)، رزمنده سال‌های دور و مربی فوتبال امروز او همراهش است. در ماجرای خودکشی نوشین آن‌ها متوجه جریان‌های مربوط به قاچاق دختران ایرانی به دبی و سوء‌استفاده از آن‌ها به بهانه مدلینگ، می‌شوند و تصمیم می‌گیرند دست به کار شوند و انتقام بگیرند.

امیرعلی که نقش اصلی فیلم را برعهده دارد، قهرمان این داستان است؛ پسری جوان، پر شور، بی‌پروا و عاشق‌پیشه که جدا از خانواده‌اش زندگی می‌کند، مستقل است و شرایط اقتصادی خوبی هم ندارد.




تعصب، وفاداري، توجه و عشق شدید او به نوشین در همان ابتدای فیلم مخاطب را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، اما همه تلاش‌هایش برای راضی‌کردن پدر نوشین بی‌ثمر می‌ماند. نوشین دختری زیبا و پر‌انرژی است که در یک آژانس هواپیمانی مشغول به کار است. در سكانسي كه نوشين و اميرعلي در حال ثبت‌نام براي لاتاري هستند، هر دو از رويا‌هايشان مي‌گويند. هر چند روياي مشترك آن‌ها برنده‌شدن در لاتاري است، اما آرمان‌شهر آن دو با هم متفاوت است .نوشين روياي خود را مركز توجه‌بودن، شهرت و مشغول‌بودن به حرفه مدلينگ توصيف مي‌كند، اما امیرعلی سرزمین رویایی خود را جایی که کسی به کسی کاری نداشته باشد و بتوان در آن با آرامش زندگي كرد، می‌داند.

نوشين با وجود علاقه زيادي كه به امیرعلی دارد، بيشتر دغدغه‌ها و نگراني‌هايش مربوط به مشكلات خانواده‌اش است. به‌طور‌كلي مي‌توان گفت اولویت اول نوشين، خانواده‌اش است، اما براي اميرعلي، اولويت اول نوشين است و حتي به‌ندرت به خانواده‌اش سر مي‌زند و با آن‌ها وقت صرف مي‌كند. پدر نوشین که دست‌فروشی ورشکسته و بدهکار است، فردي عصبي و سرزنشگر است كه در هر برخورد با امير علي او را بسیار تخریب و تحقیر می‌کند. براي مثال در سكانسي كه اميرعلي مي‌خواهد به پدر نوشين كمك كند، او با لحني تحقير‌آميز به او مي‌گويد:«تو كمكم كني!؟ ده نفر فقط بايد بيان به تو كمك كنن! كمك تو اينه كه از زندگي ما بري بيرون.»

يا در تمام سكانس‌هايي كه امير علي را مي‌بيند، مشاهده مي‌كنيم كه بدون توجه و گوش‌دادن به حرف‌هاي او مدام توهين كند.




از نظر روان‌شناسی، اغلب افرادی که دیگران را تخریب و تحقیر کرده و همواره نقطه‌ضعف‌های دیگران را بیان مي‌كنند، دچار عقده‌ حقارت هستند. هر چه عزت‌نفس ما بيشتر باشد، به دیگران احترام بیشتری می‌گذاریم و با آن‌ها برخورد بهتر و منصفانه‌تری می‌کنیم؛ زیرا آن‌ها را تهدیدی علیه خود در نظر نمی‌گیریم. عزت‌نفس حالتی است که در آن فرد خود را ارزشمند می‌داند. کمبود عزت‌نفس ریشه‌ بسیاری از مشکلات رفتاری و ذهنی ماست و بدون عزت‌نفس، رشد روان‌شناختی ما متوقف می‌شود. درواقع عزت‌نفس مانند دستگاه ایمنی روان عمل می‌کند و مقاومت، قدرت و ظرفیت رشد و بهبود دوباره را فراهم می‌آورد. اگر شما به ارزش خودتان باور داشته باشید، از درون احساس امنیت مي‌کنید و برای مواجهه درست با چالش‌ها و مسائل زندگی خود، آمادگی بیشتری می‌یابید. تجربه‌هاي ناموفق مثل ورشكستگي هم عزت‌نفس را بسيار كاهش مي‌دهد. عزت‌نفس يك مرد به عواملي مثل داشتن يك خانواده موفق، شرايط اقتصادي مناسب و موقعيت اجتماعي قابل‌قبول وابسته است.

پدر نوشين مردي است كه همسرش را از دست داده، پسر بزرگش در زندان گرفتار است، خودش بعد از سال‌ها كار و كاسبي ورشكست شده و بدهكار است و براي ادامه زندگي مجبور به دست‌فروشي شده است.




نبود يك خانواده موفق، مشكلات اقتصادي و از‌دست‌دادن جايگاه اجتماعي قبلي، عزت نفس او را به‌شدت كاهش داده و اين موضوع باعث شده است که او سلامت روان خود را از دست بدهد و حقارت و خشم درون خود را با تخريب ديگران نشان دهد. پدر نوشين مي‌داند كه اميرعلي هم توانايي مالي لازم را براي فراهم‌كردن يك زندگي مناسب ندارد و از اين رو سخت مخالف ازدواج او با دخترش است. از طرفی ديگر، در اين شرايط فردی ثروتمند به نام «سامی» پيشنهاد کار مدلينگ و ترانسفر نوشين به دبي را مطرح مي‌كند؛ پدر نوشين هم فريب مي‌خورد و بدون تحقيق و بررسي موافقت مي‌كند. او وعده‌هاي سامی را باور کرده و نوشين را هم راضي مي‌كند.

پيشنهاد سامي به ظاهر مي‌توانست كمك بزرگي براي كم‌شدن فشار اقتصادي روي خانواده آن‌ها باشد و پرداخت بدهي سنگينشان را ممكن کند؛ اما اوضاع به‌گونه‌ای دیگر پیش می‌رود و در‌نهايت نوشین که به امید مدل‌شدن به دبی رفته بود، در آنجا می‌فهمد که اسیر یک باند فساد شده است که برای پیشرفت، راه‌های خلاف اخلاق و بی‌شرمانه‌ای را پیش پای او می‌گذارند که نپذیرفتن این خواسته‌ها از سوی نوشین اتفاقاتی را رقم می‌زند که در نهایت به مرگ نوشين منجر می‌شود.

زمانی که هیچ‌کس، هیچ کاری انجام نمی‌دهد، امیر علی در جست‌و‌جوي حقيقت به دبی مي‌رود و حاج موسي که سری پر از سودا و دلی پر از درد دارد، در اين مسير همراهش مي‌شود. كار حاج موسي در انتهاي فيلم (چه درست و چه نادرست) در واقع چیزی فراتر از يك انتقام شخصی است.


نویسنده : زینب شرع الاسلام

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background