menu button
سبد خرید شما
الگوی روابط یک‌طرفه و ناکام‌کننده چگونه است؟
شهرزاد هودین شاد  |  1403/11/30  | 
داستان گسست‌ها

الگوی روابط یک‌طرفه و ناکام‌کننده چگونه است؟


آنچه از کودکی همیشه به ما یاد داده‌اند معمولا این بوده که «کاری نکن دوستت ازت برنجه، اگر خوراکی می‌خوری حتما از خوراکیت به دوستت هم بده» یا «اگر دوستت کمک خواست در هر شرایطی که بودی حتما باید بهش کمک کنی، اصلا دوستی مال همین وقت‌هاست دیگه». تمام این موارد آشنا نشان می‌دهد که ما از کودکی یاد گرفته‌ایم که همواره حواسمان بیشتر از هر چیز دیگر به رضایت دیگران باشد.


این واقعیت انکارناپذیر است که ما به دیگران احتیاج داریم؛ به طور کلی انسان موجودی اجتماعی است؛ مجبوریم برای بقا به نیازهای هم احترام بگذاریم اما فراموش نکنیم که گاهی در بین ما کسانی هم پیدا می‌شوند که اصلا توانایی درک دیگران و نیازهایشان را ندارند. اغلب به این افراد لقب بی‌ملاحظه، خودخواه و خودرأی را می‌دهیم. اگر ما آدمی باشیم که رضایت‌مندی دیگران از رضایت درونی خود اهمیت بیشتری داشته باشد؛ آنچنان سخت در دام راضی کردن این افراد می‌افتیم که هیچ پایانی برای تلاش کردن و ناکام شدن نمی‌توان متصور بود، این الگوی یک رابطه‌ی یک‌طرفه‌ی ناکام‌کننده است.


ریشه‌ی مشکل

اگر یک پیوستار برای خودشفقتی و مهربانی با خود در نظر بگیریم درابتدای آن، آدمی را می‌بینیم که با خودش چندان مهربان نیست، به خودش و انتظاراتش احترامی نمی‌گذارد و به حد کافی احساس ارزشمندی و کفایت ندارد. این فرد گرفتار طرح‌واره‌های نقص، شرم، طرد و بی‌ثباتی می‌شود؛ عملا رابطه‌هایی را انتخاب می‌کند که فرد مقابل هم احساس خیلی خوبی نسبت به خودش دارد اما نسبت به درک نیازهایش کاملا بی‌توجه است. این همان ارتباطی‌ست که فرد با والدین خودش در دوران کودکی داشته است. چون وابسته تایید آن‌ها بوده و ناکام می‌شده بعدها وارد روابطی می‌شود که وابسته به تایید دیگری باشد. اما در حقیقت درک و تائیدی در آن وجود ندارد و به اصطلاح تخصصی‌تر، فرد دچار دلبستگی ناایمن به دنبال عدم احساس امنیت با انتخاب افراد ناایمن در محبت‌، با احساس ناامنی بیشتری  روبرو می‌شود.


در میانه‌ی این پیوستار فردی را می‌بینیم که احساس خوبی نسبت به خودش دارد نیازهای خودش را می‌شناسد و به نیازهای خود و دیگری همسو با هم احترام می‌گذارد، این فرد با تجربه‌ی دلبستگی ایمن در دوران کودکی معمولا به دنبال روابطی می‌رود که طرف مقابل مشتاق و تاییدکننده‌ی اوست.

در انتهای این طیف، فردی را می‌بینیم که تنها به خود و نیازهایش توجه دارد و خود را آدمی به‌شدت ارزشمند و با کفایت می‌داند؛ این افراد در دوران کودکی معمولا بچه‌هایی لوس بوده‌اند که والدین‌شان بیش از حد ممکن به نیاز‌های‌شان توجه کردند. آن‌ها با حالتی خودشیفته‌وار روابطی را انتخاب می‌کنند که به دیگران احساس ناکافی بودن بدهند، البته پشت چهره‌ی یک فرد خودشیفته همیشه یک آدم مسموم از توجه و محبت دیگران نیست، گاهی افرادی که مدام در دوران کودکی تحقیر و طرد می‌شدند وقتی به قدرت می‌رسند دچار جبران افراطی می‌شوند و به همین دلیل است که دوست دارند دیگران را به طور کل نادیده بگیرند یا استثمار کنند؛ مثل شخصیت «بزرگ‌آقا دیوان سالار» در فیلم شهرزاد که نماد بارز طرحواره‌ی نقص و شرم است، اما با جبران افراطی همین طرحواره احساسات بزرگ‌منشانه نسبت به خود پیدا کرده است.

تمام این توضیح‌ها را دادم تا بگویم خاک حاصل‌خیز برای روابط یک‌طرفه، معمولا نیازهای هیجانی است که در دوران کودکی به اندازه‌ی کافی پاسخ داده نشدند و افراد را در تله‌ی جبران یا تسلیم قرار  می‌دهند.



راهبردهای مدارا و تغییر موضع رابطه 

این قسمت مخصوص کسانی است که در یک رابطه‌ی یک‌طرفه، یعنی در مواجهه با یک فرد خودشیفته قرار گرفتند. در نظر بگیرید که چرایی جذب شما به این فرد خودش می‌تواند به شما درک و شناختی بدهد که از خود سوال کنید آیا شما هم درگیر طرحواره‌ی پذیرش‌جویی هستید یا نه؟ آیا وقتی فرد مورد علاقه‌ی شما نیازهایتان را نادیده می‌گیرد باز هم در جهت توجیه کردن خودتان تلاش می‌کنید اما همچنان از او خشمگین می‌مانید؟ اگر جواب شما بله است، بهتر است بدانید ما توانایی تغییردیگران را نداریم و فقط می‌توانیم با شناخت خود آمادگی‌هایی را ایجاد کنیم تا روابط ما از یک‌طرفه بودن خارج شود. در چنین روابطی اگر تغییر موضع فرد مورد پذیرش طرف مقابل قرار نگیرد،  ضرورت دارد از آن رابطه خارج شوید. دراغلب اوقات فرد خودشیفته اصلا متوجه نمی‌شود که  خودمحورانه رفتار می‌کند.

لازم است از خود بپرسیم که آیا آماده‌ایم به تغییر فکر کنیم؟ آیا فرد مقابل من ظرفیت برآورده کردن نیازهای یک رابطه را دارد؟ آیا من برای شروع چنین چالشی، حاضرم در ابتدا به برآورده شدن حداقلی نیازهایم فکر کنم و به تغییرات مثبت اندک قانع باشم؟ و در نهایت آیا این رابطه ارزش چنین چالشی را دارد؟ (به پیشینه‌ی رابطه دقت کنید)


مهم‌ترین ابزارهای تغییر


پذیرش؛ 

اولین ابزار تغییر، اعلام پذیرش ارزشمندی این رابطه برای شما با وجود برخی مشکلات مربوط به خودمحوری شریک عاطفی شماست، با او به توافق برسید  که چه چیزهایی در رابطه تغییر خواهد کرد؟ توجه داشته باشید که  لزوما در ابتدا تغییرهای مد نظر ایده‌آل نیستند؛ اما با توجه و تمرکز حداکثری روی تغییرات مدنظر در رابطه می‌توانید به پایداری و فراگیری آن‌ها کمک کنید. افراد با نگرش خودشیفته‌وار، معمولا مدت زمان زیادی را با عادت‌های ذهنی‌شان سپری کردند، بیرون آمدن و متفاوت فکر و رفتار کردن براساس ارزش‌های رابطه و نیازهای شما می‌تواند برای آن‌ها سخت باشد پس به منظور انرژی‌بخشی به مسیر تغییرها، به اندک تغییرها هم توجه  مثبت نشان دهید.


مشخص کردن رفتارهای خودمحورانه؛ 

با نوشتن سیاهه‌ای از رفتارهای خودمحورانه موجود در رابطه با شریک عاطفی (پارتنر) خود صحبت کنید. او را درجریان احساس ناخوشایند خود از رفتارهای خودمحورانه قرار دهید. مثال‌های رفتاری خودمحورانه به این شرح است؛ پرخاش‌های کلامی، نوسان خلقی، یک‌طرفه کردن گفت‌وگو، تلاش برای کنترل کردن شما و قشقرش و سرزنش و داد و بیداد و ...


مشخص کردن رفتارهای خوشایند؛ 

رفتارهای خوشایند پارتنر  خویش را فهرست کنید، درباره آن‌ها با او صحبت کنید و بگویید نسبت رفتارها و ویژگی‌های خوشایندش تمایل بیشتری دارید. به طور مثال بگویید: «خوشحال می‌شوم وقتی در زمان استراحت هستم به من زنگ می‌زنی!» شما با این کار به جنبه‌های مثبت رابطه توجه نشان می‌دهید و مانع از شکل‌گیری حس طرد و عدم پذیرش در فرد مقابل می‌شود.


پرهیز از پرخاشگری در زمان بحث؛ 

تکنیک‌های گوش دادن فعال و توجه کردن به طرز فکر طرف مقابل همراه همدلی با احساسات ناخوشایند او می‌تواند به شما کمک کند تا در زمان بحث و مجادله پرخاشگری نکنید. بتوانید با آرامش و بدون تهدید حرف بزنید و او را به چالش نکشید. توضیح و استدلال منطقی در چنین شرایطی معمولا اثری روی خشم طرف مقابل ندارد و بهتر است زمانی را مشخص کنید تا با هم به یک توافق برد- برد برسید.


فهرست کارها و فراغت شخصی؛ 

موارد و مصادیق تفاوت‌های خویش با شریک عاطفی‌ را مشخص و تعیین کنید و کارهایی را فهرست کنید که قرار است به تنهایی انجام دهید. کارهایی را هم که تجربه‌ی مشترک شما در رابطه هستند را مشخص کنید و برای تک تکشان وقت مشخص بگذارید.


استفاده از جمله‌های توافقی؛ 

درخواست طرف مقابل را به رسمیت بشناسید و از او بخواهید برای داشتن یک برنامه‌ی دو نفره زمان‌هایی را اختصاص دهد. مثلا از او بپرسید «نظرت چیه بعد از اینکه کارت تموم شد باهم به کافه بریم؟»


کمک‌گرفتن از یک متخصص؛ 

کارتان راحت‌تر می‌شود اگر برای عملی کردن تمام این توافق‌ها از یک متخصص کمک بگیرید که نگاهی بدون جهت‌گیری به عملکرد هر دوی شما خواهد داشت و شما را تا رسیدن به تغییرات مورد نظر، یاری خواهد کرد.

تمام این‌ها مواردی است که تا حد ممکن برای تغییر موضع رابطه‌ی یک‌طرفه می‌توان انجام داد؛ البته اگر طرف مقابل دارای اختلال شخصیت خودشیفته نباشد که در آن صورت احتمالا نسبت به هیچ‌کدام از این توافق‌ها تمایلی نشان نخواهد داد و بهتر است شما هم به ترک این رابطه بیشتر از مدارا با آن فکر کنید. بهتر است پیش ازگرفتن تصمیم قطعی در این زمینه هم با یک متخصص مشورت کنید.


سمینارارتباطات و محبوبیت اجتماعی از دکتر احمد حلت را از این قسمت گوش کنید.

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background