menu button
سبد خرید شما
چرا باید ورزش کنیم؟
موفقیت  |  1403/11/14  | 

چرا باید ورزش کنیم؟

حرف‌های خودمونی

امروزه ورزش یکی از اموری است که به عناوین مختلف در جهان مطرح شده و گروه زیادی به اشکال گوناگون با آن سرو کار دارند. عده ای از مردم، ورزشکار حرفه ای اند و گروهی ورزشکار آماتور . گروهی طرفدار و علاقه مند به ورزش و دیدن برنامه ها، مسابقات و نمایش های‌ ورزشی بوده، و عده ای نیز از راه ورزش امور زندگی خویش را می گذرانند. ورزش بر روی جسم و روحیه فرد بسیار تاثیر گذار است پس ورزش را همیشه در برنامه خود قرار دهیم . انجام ورزش صبحگاهی برای افراد زیادی کابوس است، زیرا برای آنها بیدار شدن در صبح زود و رفتن به باشگاه بسیار سخت است. با این وجود ورزش فواید زیادی دارد که به شما کمک می کند تا اهداف خود را در رسیدن به آمادگی جسمانی به دست آورید. وقتی هوا خوب می‌شود و روزها هم بلندتر می‌شوند، بحث ورزش‌کردن هم بین ما داغ‌تر می‌شود! اینکه چه ورزشی بکنیم و چه زمانی این کار را انجام بدهیم، سوال همیشگی ماست؛ اما قبل از همه‌ی این‌ها ما به قدرت اراده‌ای احتیاج داریم که از زمین بلندمان کند و تا دم باشگاه برساندمان!


چه ورزشی بکنیم؟

وقتی بچه بودیم، می‌گفتند هر کس کلاس ژیمناستیک برود، قدش کوتاه می‌ماند. بزرگ‌تر که شدیم، گفتند والیبال بازی نکنید، چون دستتان پهن می‌شود! بسکتبال هم مناسب نبود، چون اگر توپش توی دماغ کسی می‌خورد، دیگر دماغش، دماغ نمی‌شد. شنا هم بیشتر از اینکه فایده داشته باشد، ضرر داشت، بس که چیزهای ناجور توی آب استخرها پیدا می‌شد! می‌ماند پینگ‌پونگ که میز و دم‌ودستگاه می‌خواست و بدمینتون که مدام توپ‌هایش این‌ور و آن‌ور سربه‌نیست می‌شد. اوضاع اصلا مثل حالا نبود که بچه‌ها را به ورزش‌کردن تشویق کنند.

اول و آخر هفته، دو ساعت تربیت‌ بدنی داشتیم که آن‌ هم اگر باران می‌آمد، توی کلاس می‌ماندیم و نقاشی می‌کشیدیم و به بچه‌های رشت و انزلی که مدام باران داشتند، حسودی می‌کردیم. این شد که وقتی سال دوم لیسانس، سر کلاس تربیت بدنی گفتند که باید یکی از رشته‌های ورزشی را انتخاب کنیم، رفتیم و پشت میز شطرنج نشستیم!

خدا را شکر این روزها همه‌چیز فرق کرده است؛ حتی ما که تنها ورزشمان این بود که موقع درس‌خواندن راه برویم و بلندبلند کتاب‌ها را برای خودمان بخوانیم تا حفظ بشویم هم فهمیده‌ایم که ورزش چیز که نه، کار خیلی مهمی است! اما از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان هنوز هم نمی‌دانیم که کدام ورزش بهتر است و زودتر جواب می‌دهد؛ 

به‌‎خصوص اینکه تازگی‌ها ورزش‌ها هم مثل خیلی چیزهای دیگر مد می‌شوند. برای چند سال، اسم یک ورزش سر زبان‌ها می‌افتد و همه سراغش می‌روند و بعد یک ورزش دیگر توی بازار گل می‌کند و دوباره همان آش و همان کاسه. ظاهرا تنها چیزی که هیچ‌وقت از مد نمی‌افتد، پیاده‌روی است. برای پیاده‌روی هم فقط باید مسیر مناسبی را پیدا کرد که خیلی خوش‌منظره نباشد. به‌هرحال بهار نزدیک است و آدم بیشتر دلش می‌خواهد در این فصل زیر سایه‌ی درخت‌ها لم بدهد و گل و بلبل تماشا کند


چه زمانی ورزش کنیم؟

شما هر ساعتی را که برای ورزش‌کردن انتخاب کنید، بهانه‌ای برای ورزش‌نکردن توی همان ساعت هم پیدا می‌شود. می‌گویید نه؟ پس نگاه کنید! کله‌ی سحر که اصلا نمی‌شود و آدم خوابش می‌آید. از قدیم هم گفته‌اند که هر پنج دقیقه خواب اضافه‌ی سرصبح به اندازه‌ی 6 ساعت خواب شبانه می‌چسبد!

طرف‌های هشت صبح هم که کلی کار روی سر همه ریخته است. یک نفر باید بدود برود بانک، یک نفر باید بچه‌ها را بگذارد مدرسه، چند نفری هم باید خودشان را سر کار برسانند و کارت بزنند. کسی وقت سرخاراندن ندارد، چه برسد به ورزش‌کردن!

ساعت 12 تا یک هم که اسمش رویش است: وقت نهار و با شکم پر هم که ورزش‌کردن اصلا کار درستی نیست. می‌ماند ساعت 5 به بعد که آدم خسته و کوفته تازه برگشته و باید دستی به سر و روی خانه بکشد و شامی بار بگذارد و کارهای فردا را راست‌وریست کند.

فرض کنیم که یک نفر بخواهد ساعت 9 شب به بعد ورزش کند که آن هم عملا غیرممکن است. اولا که اگر ورجه‌ورجه کند، صدای همسایه‌ی پایینی درمی‌آید و اگر قصد باشگاه‌رفتن داشته باشد، با احتساب نیم‌ساعت رفت و نیم‌ساعت برگشت و یک ساعت ورزش و یک ربع دوش و خشک‌کردن موها عملا ساعت می‌شود یازده شب! 

خودمانیم، توی این زندگی شلوغ و فشرده‌ی شهری اصلا وقتی برای ورزش پیدا می‌شود؟ اصلا چرا راه دور برویم؛ اگر ورزش‌کردن و کارکردن یا ورزش‌کردن و درس‌خواندن با هم جور می‌شد که به یک عده ورزشکار حرفه‌ای نمی‌گفتند و بابت دویدن و پریدن بهشان حقوق نمی‌دادند. حالا دیدید همیشه بهانه‌ای برای ورزش‌نکردن پیدا می‌شود؛ اما هنر این است که بتوان بهانه‌ای برای ورزش‌کردن پیدا کرد.




با چه کسی ورزش کنیم؟

ورزش‌کردن تنهایی هم خوب است و گاهی خیلی می‌چسبد، اما بهتر است که آدم «پا» داشته باشد؛ یعنی یک نفر باشد که با آدم بدود، شنا کند و رکاب بزند. این‌طوری آدم انگیزه می‌گیرد و بیشتر ادامه می‌دهد. البته پا هم باید مناسب باشد؛ یعنی پای ورزشی آدم باید به خود آدم بخورد.

مثلا فرض کنید که پای شما خیلی قوی‌تر و سریع‌تر از شما باشد. موقع دویدن مدام از شما جلو بیفتد و هی پشت سرش را نگاه کند و داد بکشد که «دِ بدو! چرا این‌قدر شُلی؟!» خب آدم با این پا بعد از دو روز افسردگی می‌گیرد و کلا وامی‌دهد.

یا مثلا فرض کنید که پای آدم اساسا با اصل قضیه مشکل داشته باشد؛ مثلا شما با کسی که از آب می‌ترسد بروید کلاس شنا! به این ترتیب، وقتی شما جلسه‌ی پنجم هستید و دارید کرال پشت می‌روید، آن بنده خدا لب استخر نشسته و دارد گرمی و سردی آب را با انگشت شست پای چپش اندازه می‌گیرد و هر دو روز یک‌بار هم بهانه‌ای می‌آورد که رأی شما را بزند.

خلاصه پای آدم باید به خود آدم بخورد؛ نه خیلی از آدم جلو بیفتد و فقط صدای هوارکشیدنش بیاید و نه آن‌قدر عقب بیفتد که با چشم غیرمسلح قابل‌دیدن نباشد. بنابراین ورزش همان‌قدر که به کفش خوب احتیاج دارد، پای مناسب هم می‌خواهد. حالا یک پا و دوپا که خوب است، چهارپا هم عالی است، اما هزارپا که بشود واقعا محشر است.


چرا ورزش کنیم؟

من هم مثل شما فکر می‌کنم بهتر بود این آخرین بخش مطلب قبل از سه مورد قبلی آورده می‌شد؛ چون به‌هرحال آدم تا نداند چرا باید ورزش کند، اصلا سراغ نوع و زمان ورزش نمی‌رود. اما در واقع خیلی از ما می‌دانیم که چرا باید ورزش کنیم؛ آن‌قدر می‌دانیم که می‌توانیم درباره‌اش یک انشای پنج صفحه‌ای بنویسیم، اما بیشتر وقت‌ها دلایل ورزش‌کردنمان پشت یک خروار بهانه برای تکان‌نخوردن پنهان می‌شود.

شاید یک دلیلش این باشد که ما از همان بچگی عادت نکردیم تا بخشی از وقتمان را هم برای ورزش‌کردن کنار بگذاریم. ورزش برای ما یا یک سرگرمی لوکس بود یا وسیله‌ی ارزان‌قیمت پر‌کردن اوقات‌فراغت و تا روزی که دردهای مفصلی به سراغمان نیاید یا از وحشت اینکه چرا سوخت‌وساز بدنمان آن‌قدر پایین آمده که با خوردن یک لیوان آب هم چاق می‌شویم خوابمان نبرد، سراغ ورزش نمی‌رویم.

ما یک‌شبه می‌خواهیم عادت‌های یک عمر زندگی را تغییر بدهیم و کاری را شروع کنیم که همیشه یک‌جوری از زیرش درمی‌رفتیم و حالا به نقطه‌ای رسیده‌ایم که نه راه پس داریم و نه راه پیش. هر کس چرایی خودش را برای ورزش‌کردن دارد و البته بهانه‌های خودش را برای ورزش‌نکردن. آدم‌های مختلف، زمان‌های متفاوت و شکل‌های گوناگونی از فعالیت بدنی را دوست دارند، اما مهم این است که بدانیم بدن ما برای قوز‌کردن پشت لپ‌تاپ و تایپ‌کردن آفریده نشده است.

ما را درنهایت توازن و تقارن خلق نکرده‌اند تا فقط انگشت شستمان را روی صفحه گوشی تکان بدهیم و مدام جلوی تلویزیون دراز کشیده باشیم. بهتر است از همین امروز ورزشکار بشویم، قبل از اینکه روزگار ما را ورزشکار کند!


نویسنده : ندا شاهنوری

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background