آيا به نوجوانها توجه داريد؟
پرتنشترين دوره تربيت فرزندانمان در هر دو جنس دختر و پسر دوره نوجواني است. دورهاي كه ميتوان آن را برزخ ناميد. يك دوره تبآلود و بحراني. دوره گذر از كودكي و ورود به جواني. دوره بلوغ جنسي و هزاران سوال بيجواب، دوره غرور و سركشي، حساسيت و لجاجت و ابراز وجود و پويش براي هويت خويش.
نوجوان در اين دوره ساز مخالفت ميزند. مثل بمب ساعتي آماده انفجار است، بيقرار و بيثبات است. گاهي خيره به جايي مينگرد و گاهي مثل توپ تنيس دايم به اين طرف و آن طرف ميپرد. به قول خودش "اصلا اعصاب ندارم اينقدر گير نديد." يكي بگويي ده تا ميشنوي. از مدرسه ناراضي است. با اغلب معلمها سازش ندارد. خيليها را دشمن خود ميداند. از نصيحت خوشش نميآيد. با پدر و مادر تنشي بحث ميكند. در عين حال كه عاشق آنهاست متنفر هم هست. از حمايتهاي مادر در اكثر موارد بيزار است و از نصيحتهاي پدر چيزي نميفهمد. بزرگ شمرده شدن برايش خيلي ارزش دارد. از اصطلاحات بزرگترها استفاده ميكند. به سر و وضع خود خيلي ميرسد. به لباس مورد علاقهاش و مدلهاي آرايشي خيلي بها ميدهد. از همه چيز انتقاد ميكند و با دنيايي از تعارضات خانوادگي و اجتماعي روبهرو ميشود. خود را گم ميكند. عاشق ميشود و نميداند عاشق كيست. اعتراض دارد ولي غيرمنطقي. تمام منطق او احساسات و هيجانات تند اوست. هزار نقش عوض ميكند و در قالبهاي مختلف وارد ميشود، خلاصه سردرگم است.
از طرفي والدين او را نميشناسند. البته فكر ميكنند كه او را ميشناسند ولي از رفتار او سر درنميآورند. دچار اضطراب ميشوند. نگران آينده او هستند. نميدانند با او چگونه رفتار كنند. بعضي از والدين دايم اين سوال را از خود ميپرسند مگر ما در تربيت او چه قصوري داشتيم كه اين قدر بيادب و بينزاكت شده؟ چرا حرف گوش نميدهد؟ چرا اينقدر پرخاشگر شده؟ او اينطور نبود. آنها تمام تقصيرها را به گردن دوستان يا اولياي مدرسه مياندازند.
اجازه دهيد اول به گفته روانشناس بزرگ معاصر يعني آنا فرويد در اين رابطه اشارهاي كنيم: ناسازگاري نوجوان و رفتار غيرقابل پيشبيني او طبيعي است. اگر با انگيزههايش ميجنگد و آن را قبول ميكند، اگر در عين حال هم پدر و مادرش را ميپرستد و هم از آنها متنفر است، اگر در برابر ديگران به هيچوجه حاضر به تصديق حرف مادر خود نيست و با اين حال به طور غيرمنتظره با او درددل ميكند، اگر از ديگران تقليد ميكند و در عين حال بيوقفه در جستوجوي هويت خويش ميگردد، اگر بيش از هر زماني در زندگي آرمانگرايي ميكند و در قالب هنرمندان ميرود و سخاوت به خرج ميدهد و از خود گذشته ميشود، و اگر برعكس، خودمحوري و نفسپرستي و حسابگري را انتخاب ميكند، كاري طبيعي كرده است. اگر اين رفتارهاي ضد و نقيض در هر سن و سال ديگري غيرطبيعي قلمداد شود، در دوران بلوغ طبيعي است. شخصيتي در حال شكل گرفتن است و اين شكلگيري به گذشت زمان احتياج دارد. از تجربه و راهنمايي ديگران هم كاري ساخته نيست. دوراني است كه بايد مسير طبيعي خود را پشت سر گذارد. "برگرفته از كتاب نوجوان نوشته آنافرويد"
بنابراين همانطوريكه آنافرويد نوشته، نوجواني دوراني است كه بايد مسير طبيعي خود را پشت سرگذارد.
كودك را با بازي ميشناسيم، جوان را با كسب علم و تجربه تعريف ميكنيم، ميانسالي را با پرداختن به زندگي و كار و پيشه شناختهايم و پيري و كهنسالي را با آرامش و معنويت طبيعي ميدانيم و نوجواني را با سركشي و بيثباتي بايد به رسميت بشناسيم.
سركشي نوجوانان از روي تكبر ذاتي آنها و ارتكاب گناه عمدي نيست، يك جرم يا فساد تلقي نميشود. عدم تغيير رفتار به نسبت رشد سني يا تقويتي يك نقصان و عيب محسوب ميشود. مثلا اگر كودكي ساعتها با اسباببازي خود بازي كند رفتار وي غيرطبيعي محسوب نميشود بلكه كاملا سالم و طبيعي به نظر ميرسد.
اما اگر يك نوجوان همان نوع و شيوه بازي را داشته باشد ميتوان به رفتار وي شك كرد. همينطور در هر دورهاي از رشد، اگر رفتارهاي دوره قبل تغيير نكند، آن رفتار نابهنجار تلقي ميشود.
بعضي از والدين به سركوب رفتارهاي به ظاهر نابهنجار نوجوانان خويش اقدام ميكنند. حاصل اين سركوبها شايد به خاموشي رفتارهاي آنها منجر شود ولي آتشي خواهد شد زير خاكستر كه در سنين بالاتر وقتي كه وي قدرت استقلال بيشتري در خود يافت سر از خاكستر برميآورد و دود آن به چشم همه انسانها خواهد رفت.
چند توصیه
زياد ايراد نگيريم: آدم ايرادگير در دام ايرادها اسير خواهد شد.
مسخره نكنيم: هر چه را كه كاشتيد درو خواهيد كرد، پس تخم اعتماد بپاشيد.
توهين نكنيم: قبول داريد توهينها و واژههايي را كه به كار ميبريد زماني آنها را ميشنيديد.
به آنها به چشم فرزند بد و ناسپاس نگاه نكنيد: هنوز خيلي بچه هستند و خيلي پاك، منصفانه قضاوت كنيد.
به خلوت و حيطه شخصي آنها وارد نشويد: به آنها اعتماد كنيد تا در دوستي يك قدم بيشتر برداشته باشيد.
چند توصيه ضروري ديگر
1- صبور باشيد و مراقب:
با بياحتياطي و ناشكيبايي اوضاع را خرابتر نكنيد. خيلي از حرفها را نشنيده بگيريد چون اساسا واقعي و جدي نيستند. اوقات آنها را با ورزش، تفريحات سالم، سفرهاي كوتاه، بازديدها، كتاب و مطالعه پر كنيد.
محيط خانه را غيرقابل تحمل نكنيد بگذاريد در اتاق خود راحت باشد، در بزنيد و وارد شويد. به طور منظم با مدرسه و معلمهاي وي در ارتباط باشيد و به پيشرفتهاي كوچك بها بدهيد.
با كساني كه با فرزند شما در ارتباطند، ارتباط برقرار كنيد. با دبيران مدرسه طرح دوستي بريزيد. با دوستان صميمي وي دوستي كنيد. بگذاريد آنها جزو حاميان شما در قبال فرزندتان باشند.
2- از سليقه وي انتقاد نكنيد نظر خودتان را توصيف كنيد:
انتقاد از سليقه يك توهين غيرمستقيم است. جملاتي از قبيل: "تو هنوز خيلي چيزها را نميفهمي، حق نداري اينجور قضاوت كني، اين لباس مناسب تو نيست"، اينها قضاوتهاي شخصي شماست. بايد به صورت "به نظر من..." گفته شود و به عقايد و سلايق وي توهين نشود. وقتي شما نظر و احساس خود را به طور شخصي بيان ميكنيد دو حالت پيش ميآيد. يكي اينكه او با طرز فكر شما آشنا ميشود و درباره آن فكر ميكند. شايد تصميم بگيرد به خاطر رابطه خوبي كه با شما دارد، نظر شما را بپسندد. دوم اينكه اگر هم نظر شما برايش جالب نبود اين حرمت و استقلال را در خودش حس ميكند كه پدر يا مادر براي سليقه وي احترام قايل شدند و باز به خاطر اين آزادي عمل كه آنها به وي دادند سعي ميكند در بهبود سليقه خود بكوشد.
3- براي نوجوان خود در نقش دادستان هستيد يا وكيل مدافع؟
سينا با وضعي آشفته و خشمگين از مدرسه به خانه ميآید. كيفش را به گوشهاي پرت ميكند و خود را روي صندلي مياندازد.
مادر: چي شده سينا چرا اينقدر گرفتهاي؟
سينا: هيچي از دست اين ناظممون...
سينا: همه بچهها كوچكترين امتيازي كه ميگيرن سر صف تشويق ميشن ولي من...
بعد سريع بلند ميشود و از داخل كيفش يك لوح تقدير بيرون ميآورد و محكم روي ميز ميكوبد. مادر لوح را نگاه ميکند و ميگويد، اينكه فوقالعاده است! تو در مسابقه دوميداني آموزشگاهها دوم شدي. حالا فهميدم چرا ناراحتي حتما ميخواستي اول بشي نه؟
سينا: نخير به خاطر اينكه منو آدم حساب نكردند. فقط منو صدا زدند تو دفتر و بهم گفتند بيا اينو بگير مال توست و ديگه هيچي نگفتند.
خلاصه ماجرا از اين قرار بود كه چون سينا داراي موارد انضباطي ديگري بود و ناظم مدرسه از دستش راضي نبود، حكم قهرماني سينا را سر صف و جلوي بچهها به او نداد.
شما اگر جاي مادر سينا بوديد چه ميكرديد. دادستان ميشديد يا وكيل مدافع؟ نقش دادستاني يعني مادر در اينجا حق را كاملا به ناظم مدرسه ميدهد. در نقش وكيل مدافع حق را به فرزندش میدهد.
آيا به نوجوانها توجه داريد؟
شاعري گفته: "كودكي مرد را نشان ميدهد، همانطور كه صبح نشانه روز است." اين واقعيتي است كه بچهها شخصيتهايي را كه بعدا خواهند داشت به نمايش ميگذارند. اما متاسفانه اغلب والدين به قدري گرفتار زندگي هستند كه به اعمال و رفتار كودكانشان توجه ندارند. آيا ما هنوز به نوجوانها مانند گذشته نگاه ميكنيم؟
آزمون
تا چه اندازه ميتوانيد نگرشهاي نوجوانها را ارزيابي كنيد؟ آيا ميدانيد آنها چگونه در جهت خاصي رشد ميكنند؟ پرسشنامه زير نشان ميدهد كه تا چه اندازه از حال و روز نوجوانها باخبريد.
با دو گزينه درست و غلط پاسخ دهيد.
1- اغلب نوجوانها ميخواهند پدر و مادرشان سختگيري كمتري بكنند.
2- اگر در زمينههاي سياسي نقطهنظرهاي قدرتمند داشته باشيد، فرزندانتان عليه باورهاي شما رفتار خواهند كرد.
3- در اين عصر آزادي، جوانها عقايدي تا حدودي زياد مستقل از پدر و مادر خود پيدا ميكنند.
4- بچهها با اين ظرفيت كه پدر و مادرشان را دوست بدارند، متولد ميشوند.
5- شغل شما روي رفتارتان با فرزندانتان تاثير ميگذارد.
6- اگر پدر شخصيتي قوي داشته باشد، پسرش در زمينههاي اجتماعي موفق ميشود.
7- فرزندان مديران برجسته وقتي بزرگ شوند، فرصت خوبي براي موفقيتهاي شغلي دارند.
8- هر چه يك جوان بيشتر با پدر و مادرش همراه باشد تا با دوستانش، در آينده نردبان ترقي را بهتر طي ميكند.
9- فرزندان خانوادههاي پرجمعيت نسبت به فرزنداني كه در خانوادههاي كمجمعيت بزرگ ميشوند اجتماعيتر، مهربانتر، و با اعتماد به نفستر هستند.
10- از آنجايي كه نوجوانها از همديگر ميآموزند، جوانترين فرزند خانواده از بزرگترين فرزند خانواده باهوشتر و مستعدتر ميشود.
محاسبه امتيازات
با توجه به جوابهاي زير، به پاسخهاي مشابه خود يك امتياز بدهيد.
1- غلط 2- غلط 3- غلط 4- غلط 5- درست 6- غلط 7- غلط 8- درست 9- غلط 10- غلط
امتياز بالاي 4 نشان ميدهد كه شما به عوامل متعددي كه روي رفتار و رشد نوجوانها تاثير ميگذارند، توجه داريد.
توضيحات
به توضيحات مشروح درباره سوالات پرسشنامه توجه كنيد.
1- غلط. در يك همهپرسي از 27 هزار دانشآموز دبيرستاني، مشخص شد كه دو سوم دانشآموزان ترجيح ميدهند پدر و مادرشان با آنها جدي باشند. تنها يك سوم دانشآموزان ترجيح ميدادند به حال خود گذاشته شوند.
2- غلط. اين مطلب تنها در مورد درصد كمي از نوجوانها صدق ميكند. بررسي مفصل روي دانشجويان نشان داد كه جوانها ميخواهند از والدين خود يا محافظهكارتر يا آزادانديشتر باشند. اين امر به ويژه وقتي جوانها تحصيلكردهتر از والدين خود بودند بيشتر به چشم ميخورد. تنها معدودي از جوانها برداشت سياسي بسيار متفاوتي با والدينشان داشتند.
3- غلط. بخش اعظم نقطهنظرها، برداشتها، و باورهاي جوانان، از پدر و مادرشان به آنها ميرسد. مثلا سه چهارم جوانان به حزبي راي ميدهند كه پدر و مادرشان به آن راي ميدهند.
4- غلط. علاقه به پدر و مادر موضوعي ذاتي نيست. عشق اكتسابي و دريافت كردني است. جوانها ميآموزند به هر كس به آنها محبت كند، مهر بورزند.
5- درست. والدين ناخواسته و بيآنكه متوجه باشند، هر رفتاري را كه در محل كار به خاطرش پاداش گرفتهاند به فرزندانشان منتقل ميكنند. براي مثال، با توجه به بررسيهاي به عمل آمده، فردي كه به طور مستقل خلاق است، فرزندان خود را به مستقل بودن توصيه ميكند. اما اگر همين فرد در محل كار به خاطر اطاعت از ديگران پاداش گرفته باشد، فرزندان خود را تشويق ميكند تا در محيط كار مطابق ميل ديگران رفتار كنند.
6- غلط. جوزف كال، جامعهشناس، ميگوید شخصيت قوي مادران بيش از پدران اهميت دارد. اگر مادر از شخصيت قوياي برخوردار باشد، امكان موفقيت فرزندانش در جامعه افزايش مييابد.
7- غلط. دو روانشناس اهل بوستون با مطالعه مديران مرد به اين نتيجه رسيدند پدراني كه در محل كارشان مسلط بودند، اغلب اين عادت را در خانه هم به نمايش ميگذاشتند. در واقع شيوه تربيت فرزندان در آنها مستبدانه بود، كه باعث رنجش فرزندانشان ميگرديد. اين بچهها در جواني، در محل كار با روسايشان مشكل پيدا ميكردند.
8- درست. جوزف كال، جامعهشناس، به اين نتيجه رسيد كه در اغلب موارد، فرزنداني كه با والدين خود بيشتر وقت صرف ميكنند، بيش از دانشآموزاني كه بيشتر با دوستانشان وقت صرف ميكنند، موفق ميشوند.
9- غلط. با توجه به بررسيهاي انجام شده فرزندان خانوادههاي كمجمعيت به لحاظ احساسي و عاطفي سازگارتر از كساني هستند كه در خانوادههاي پرجمعيت بزرگ ميشوند.
10- غلط. رابرت زاجونك، روانشناس با بررسي روي 400 هزار نوجوان در دانشگاه ميشيگان به اين نتيجه رسيد كه به طور كلي بهرههوشي در فرزندان اول بيش از فرزندان بعدي است و اين روند به تدريج كاهش مييابد.
نویسنده : سعيد سالاركيا