خشونت چیست ؟ قسمت دوم
عوامل زمينهساز رفتارهاي خشونتآميز و راهكارهاي در جهت مبارزه با آن
گاهي ميبينيم يا ميشنويم فردي عادي كه در شرايط معمول، بهقولي، آزارش به مورچهاي هم نميرسد، دست به خشونتي باورنكردني ميزند. چه تضميني براي ما وجود دارد كه از چنين عارضههايي مصون بمانيم و در كشاكش پستي و بلنديهاي روزگار، عنان از كف ندهيم و مرتكب رفتاري نشويم كه برايمان يك عمر پشيماني به بار آورد؟ نشانههاي خشونت را، هرقدر هم كوچك باشند، در وجودمان انكار نكنيم؛ شايد همين نشانهها راهي باشند به سوي شناخت و اصلاح خود.
هرگاه صحبت از خشونت به ميان ميآيد، معمولا بيدرنگ به ياد خشونت جسماني یا فيزيكي ميافتيم، اما همانگونه كه در بخش پيشين با ذكر نمونههايي اشاره كرديم، خشونت، شامل هرگونه رفتار يا گفتاري است كه سبب
آزار، آسيب، يا رنجش جسماني يا عاطفي- احساسي ديگران شود؛ پس میتوان برای خشونت انواع مختلفی را درنظر گرفت:
- جسماني (فيزيكي): كتك، مشت، سيلي، شكستن یا تخريب اشياء، ...
- كلامي: تهديد كلامي، سرزنش، توهين، تحقير، تمسخر، دشنام، طعنه، زخم زبان، شوخيهاي ناپسند، بازگوكردن راز ديگران و ...
- رفتاري/ رواني: تندخويي، عربدهجويي، رفتار و حركات تهديدآميز، ايجاد مزاحمت (تلفني، پيامكي، نامهاي،...)، سوءاستفاده يا آزار عاطفي- احساسي، شوخي و تمسخر ناپسند رفتاري، ..
هرگونه تعرض به حريم آسايش، آرامش، امنيت، سلامت فكري، ذهني، جسمي، رواني، و روحي افراد، ميتواند نمودي از خشونت باشد.
به اين ترتيب، يك كنجكاوي ساده در قالب پرسوجويي معمولي، براي سردرآوردن از كار ديگران، از قيمت كفش و لباسشان گرفته تا رابطهشان با خانواده همسر و ...، ميتواند تعرض به حريم شخصي ديگران و درنتيجه، به نوعي، خشونت باشد.
شايد در نگاه اول به نظر برسد كساني كه بر اينگونه رفتارهاي ساده، اسمِ خشونت ميگذارند، بسيار حساس هستند و زودرنج و ظرفيت تعامل با ديگران را ندارند. در اينجا قصد نداريم ميزان حساسيت و زودرنجي ديگران را به بحث بگذاريم بلكه خودمان را معيار قرار ميدهيم؛
آيا رفتار يا گفتار يا كرداري از ديگران را به خاطر ميآوريم كه درعين سادگي، باعث كدورت و رنجيدگيمان شده است؟
آيا الزاما آن رفتارِ آزارنده، بهصورت واكنشي فيزيكي بوده است؟
آيا تابهحال نشده است كسي فقط با كلامش، بي هيچگونه تعرض جسماني، ما را بسيار رنجيدهخاطر كرده باشد؟
يك زخمزبان، يك تحقير، يك سخن نيشدار ... اگر چنين مواردي باعث رنجيدنمان شدهاند، لزوما به اين معنا نيست كه ما حساس و زودرنج هستيم، بلكه اين موارد، به معناي واقعي كلمه، براي همه آزاردهنده هستند؛ ميتوانند حريم و حرمتها را بشكنند، آسايش و آرامش ذهني و رواني را مختل كنند و ...؛ پس اگر امكانش هست كه خود ما «به همين سادگي» رنجيدهخاطر بشويم، به ديگران هم چنين حقي را بدهيم؛ خشونت، هرگونه تعرض است به حريم ديگران، چنانكه باعث آزارشان شود؛ حتي اگر از ديد برخي، بسيار ساده و سطحي و ناچيز بوده باشد.
رفتارهاي خشونتآميز، گاهي بدون تمهيد مقدمه بروز ميكنند؛ مثلا هنگام رانندگي در بزرگراه، خودرويي ناگهان جلوي خودروي ما ميپيچد. ديگ خشممان ناگهان به جوش ميآيد. شروع ميكنيم به ناسزاگفتن به راننده (در اينجا: خشونت كلامي). اما نوع ديگري از خشونت، با زمينهسازي يا مقدمهچيني قبلي به اجرا در ميآيد و معمولا مقصود از بروزدادن آن، دستيافتن به هدفي ديگر است. مثلا شخصي قصد ربودن كيفِ كسي را دارد و براي اينكه مطمئن شود به هدفش ميرسد، علاوهبر ربودن كيف، خود شخص صاحب كيف را هم مورد ضربوشتم قرار ميدهد. اين نوع خشونت، الزاما بهصورت برانگيختهشدن ديگ خشم نيست، بلكه ابزاري است براي سركوبكردن هر عاملي كه ممكن است مانع دستيابي فرد به هدف مدنظرش بشود.
عوامل زمينهساز رفتارهاي خشونتآميز را به چند دسته ميتوان تقسيم كرد:
1 - عوامل روحي/ اخلاقي: غرور، كه باعث ميشود شخص، فقط به خواستههاي خود توجه كند، بدون درنظرآوردن شرايط و نيازهاي ديگران. خشم هنگاميكه از حيطه و محدوده دفاع از عِرض و شخصيت و حرمت خويش، فراتر برود و به حريم ديگران تعرض كند. نداشتن صبر كه موجب ميشود شخص بخواهد در كوتاهترين زمانِ ممكن، به آنچه هيجاناتش (و نه عقل سليمش)، تحكم كردهاند، دست بيابد، ولو به هر قيمتي كه باشد، ...
2 - عوامل رواني/ جسمي: از جمله انواع عوامل تنشزاي جسمي/ رواني مانند بيخوابي، تغييرات هورموني، بيماري، دوران نقاهت، تغذيه نامناسب و نامتناسب، نداشتن فعاليت ورزشي مداوم و ...
3 - عوامل محيطي: شرايط خانوادگي، معاشران، محيط كار يا تحصيل، عوامل اقتصادي، وضعيت اجتماع پيرامون، آب و هوا و تغييرات فصلي،...
اگر چندين عامل، همزمان شوند و فشار و تنش زيادي را بر ما تحميل كنند و اگر خود را به مهاركردن واكنشهاي خشونتآميزِ گاهوبيگاهمان، عادت نداده باشيم، ميتوانيم به ناگهان، از فردي آرام و بيآزار، به فردي تندخو و پرخاشگر تبديل شويم و آتشي به پا كنيم كه شعلههايش دامان ديگران و خودمان را بگيرد. از جمله پيامدهاي خشونت، ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
- مشكل در برقراري تعامل با ديگران در محيط كار يا تحصيل و در هرگونه فعاليت جمعي يا اجتماعي.
- مخدوششدن روابط شخص با اطرافيانش (خانواده، دوستان، همكاران، ...)
- ازدستدادن امكان تحصيل و آموزش (به سبب عدم تعامل با ديگران، در محيطهاي آموزشي؛ يا حتي اخراجشدن از محل تحصيل، به سبب اِعمال خشونت)
- بیكاري (ازدستدادن شغل، ناشي از برخوردهاي خشونتآميز در محيط كار؛ يا نيافتن شغل، به سبب داشتن برخورد تند به هنگام كاريابي يا مصاحبههاي شغلي)
- ازدستدادن فرصتهاي مناسب شغلي، اجتماعي، اقتصادي و ...؛ زيرا ديگران ترجيح ميدهند چنين فرصتهايي را با افرادي به اشتراك بگذارند كه دست و زبانشان، به ديگران گزندي نميرسانَد.
- خطر آسيبرساني به خود و ديگران، حين واكنشهاي تند و پرخاشجويانه
- گرفتارشدن در چرخه اعمال خشونتبار (از جمله قانونشكني، ارتكاب به جرم، سوءمصرف مواد،...)
بههرحال گرچه خشونت، تنها علتِ شكستها و عدمموفقيتهاي ما نيست، اما بخش چشمگيري از مشكلاتي كه به دست خود، براي خودمان ايجاد ميكنيم، ريشه در واكنشهاي خشونتآميزمان دارند. در اين راستا، بايسته است هركس بهجاي ذرهبينگرفتن بر رفتارهاي ديگران و متهمكردنشان به داشتن رفتار و كردار و گفتار تند و خشن، صادقانه نگاه را بر خود بيندازد، عيب خود را در آينه قلب خود ببيند و در زدودن اين صفت منفي، از وجود خود، تلاش كند.
چه راهكارهاي در جهت مبارزه با «خشونت خود»، به كار ببنديم:
1- مبارزه با غرور و مصاديق گوناگون آن:
به اين ترتيب، شرايط و رويدادها را نه فقط از ديد خود، بلكه از ديد ديگران هم خواهيم ديد؛ روزي دست كم در سه مورد، خود را بهجاي ديگران بگذاريم؛ با ديگران چنان رفتار نكنيم كه دوست نداريم با خودمان رفتار شود. خشونت، براي همه آزارنده است.
2-توجه به تأثير عميق و غيرقابل انكارِ تلقين، تمرين، و تكرار:
علاج واقعه را قبل از وقوع آن بايد كرد. براي مثال، مطلبي با اين مفهوم كه: «تا هستم هميشه منشا اثر خير باشم و هميشه نفع و خيرم به همه برسد و شر و ضرر و زحمتم به هيچكس نرسد و با همه دوست و مهربان و خيرخواه باشم» را اگر در روز، دستكم سهبار نزد خود تكرار كنيم، بدون شك بر نگرشمان و رفتار و گفتار و كردارمان تاثيري مثبت خواهد گذاشت.
3- توجه به تأثير محيط:
پرهيز از معاشرت با افراد خشن و تندخو؛ پرهيز از تماشا و دنبالكردن مطالب خشونتبار (از جمله بازيهاي رايانهاي خشن). روزي دستكم سه مورد.
4- توجه به سلامت و تعادل جسم و روان:
با تغذيه مناسب، ورزش، و تفريحات سالم؛ روزي دستكم سه مورد. با خودمان كه در صلح باشيم، با ديگران هم در صلح خواهيم بود.
5-تمرين صبر:
دستكم روزي سهبار، از تصميمگيري و واكنش عجولانه بپرهيزيم تا پشيماني به بار نيايد.