داستان افرادی که اضطراب بیماری رهایشان نمیکند
موردکاوی خودبیمارانگاری
کاملا طبیعی است که انسان نسبت به سلامت جسمش حساس باشد و به محض بروز کوچکترین مشکلی، به فکر برطرفکردن آن بیفتد. کمتر کسی است که تابهحال سرش درد نگرفته یا دچار دل درد نشده باشد؛ ولی این نگرانی با مراجعه به پزشک یا کسب اطلاعات برطرف میشود. اما گاهی این نگرانی، مزمن و گستردهتر از حد طبیعی میشود که به آن اختلال «خودبیمارانگاری» یا «هیپوکندریازیس» میگویند. برای آشنایی با این اختلال، موردهای متفاوتی را از افرادی که از این اختلال رنج میبرند، انتخاب و تحلیل کردهایم.
ویروسها مانند فرد مسلح هستند!
محسن.ر.ق / 22 ساله / دانشجو
همه چیز از زمانی شروع شد که من دانشجوی رشته میکروبیولوژی شدم و تقریبا دوسال است که من با این وسواس زندگی میکنم و نمیدانم واقعا اسم این مشکل من چیست ؟ مشکلی همراه با اضطراب یا شدت یافتن وسواسی که از دوران نوجوانی داشتم! گاهی برخورد دیگران و برخوردهایی که با من دارند، حس روانپریشبودن را به من میدهد. من وسواس بیماری میکروبی یا ویروسی دارم؛ البته بیشتر از ویروسهای خطرناک، از بیماریهای هپاتیت و ایدز وHPV میترسم. من عذاب میکشم، ولی اطرافیانم مرا درک نمیکنند و با نصیحت و مسخرهکردن، نهتنها به من کمکی نمیکنند، بلکه مرا بیشتر عصبانی میکنند. احساس میکنم شاید اگر اطرافیانم هم به اندازه من از این ویروسها و میکروبها اطلاعات داشتند، مثل من نگران و مضطرب میشدند. آنها نمیدانند ویروسها مخفی و قابلانتقال هستند و همین هم وسواس و هراس مرا بیشتر میکند!
من ساعتها در اینترنت و کتابهایم مشغول سرچ و مطالعه هستم تا نشانههای این بیماریها و چگونگی انتقال این ویروسها را بدانم. گاهی با دوستان و آشنایان پزشکم تماس میگیرم و از آنها میخواهم اطلاعات دقیقتری را به من بدهند یا در مورد علائم بیماریهای ویروسی و میکروبی برایم توضیح دهند. با اینحال، من بهمحض مشاهده کوچکترین نشانه یا شکی، آزمایشهای مربوط را میدهم. در این دو سال، من هر سه ماه یکبار، تمام آزمایشهای لازم را دادهام.
از نظر من، ترس از این ویروسها و میکروبها مثل ترس ورود یک فرد مسلح است که در نزدیکی ما تیراندازی میکند. امیدوارم با این مثال عمق نگاه و ترس مرا متوجه شده باشید. از نظر من ترس از باکتری و میکروب و بیماری از هر چیز دیگری خطرناکتر است؛ مخصوصا وقتی علائم این بیماریها را در خود میبینم، وحشتناکترین لحظات عمرم را طی میکنم تا جواب آزمایشاتم را ببینم. من میدانم که ویروسهای خطرناکی وجود دارند و حتی یک ویروس عفونت چشمی میتواند ما را کور کند؛ اما مشغله و وسواسم واقعا زندگی مرا و خانوادهام را مختل کرده است.
تحلیل روانشناسی
بیماری خودبیمارانگاری یک اختلال روانی مزمن است که افراد از داشتن یک بیماری جدی نامشخص یا تهدیدکننده زندگی هراس دارند. بعضی از متخصصان عقیده دارند که این، نوعی اختلال وسواس فکری است. در این مورد با توجه به اشاره فرد به داشتن وسواس از نوجوانی و مدت دو سال در این شرایط بودن، میتوان تشخیص اختلال خودبیمارانگاری داد. در این نمونه، فرد بر روی بیماری ویروسی و میکروبی وسواس دارد که البته در بین دانشجویان پزشکی کمی شایع است و اغلب دانشجویان پزشکی، با دیدن و مطالعه نشانگان بیماری مشغله ذهنی پیدا میکنند و به آن سندرم «دانشجویان پزشکی» میگویند. آنها با مطالعه و آشنایی با علائم بیماری نسبت به آن حساس میشوند و این امر باعث تشدید وسواس و اضطراب آنها میشود که در این فرد از حالت گذرا به مزمن تبدیل شده است. او با اطلاعات و نشانههای بیماریهای ویروسی سروکار داشته و ترس افراطی و داشتن اطلاعات درست همراه با بزرگنمایی و اشتغال ذهنی در این خصوص باعث ابتلای او به این اختلال شده است.
نکته مهم برای تشخیص و درمان این اختلال آن است که پزشکان و نیز خود بیماران و خانوادهها این اختلال را بشناسند و از نصیحتکردن و مسخرهکردن بپرهیزند و به جای سردرگمماندن در بیمارستانها و مطبهای مختلف، برای درمان آن به متخصصان سلامت روان مراجعه کنند.
پزشکان هنوز بیماری مرا شناسایی نکردهاند!
سمانه. پ / 34ساله / دیپلم
سمانه مادر دو فرزند است که بهخاطر اشتغال ذهنی افراطی و خودبیمارانگاری شدید به مشاور مراجعه کرده است و مشاور هم او را به روانپزشک ارجاع داده است.
سمانه 34 ساله، سالها دچار اضطراب بوده است. او میگوید: «یک زمان حتی با افتادن یک تار مو هم مضطرب میشدم تا اینکه دیدم موهای زیادتری میریزد. علائم را خواندم و به دکتر مراجعه کردم تا متوجه شدم تیروئید دارم. از آن به بعد بود که هر تغییری، حتی یک جوش برروی صورتم، مرا نگران میکرد. کمکم شدت استرس و اضطرابم بیشتر و سرطان و بیماریهای خطرناک هم مشغله ذهنی من شد. من بهشدت ازمرگ میترسم و همین که یک نشانه بیماری در من بهوجود بیاید، دچار وحشت میشوم و غزل خداحافظی را میخوانم. همسرم و خانوادهام به محض صحبتکردن از نگرانی در مورد یک نشانه از بیماری، با من بهصورت تهاجمی و گاردگرفته صحبت میکنند. اضطراب مرگ و تنهاماندن دو فرزندم بسیار آزاردهنده است و من با دیدن برنامههای پزشکی تلویزیونی یا رادیویی هم بسیار مضطربترمیشوم. من احساس میکنم بدنم مشکلی دارد یا بیماریای دارم که پزشکان هنوز آن را شناسایی نکردهاند. اخیرا نشانههای عجیبی با دردهای زودگذری را مشاهده میکنم؛ مثل درد کلیه و سرگیجه و مضطرب هستم که مبادا کارم به دیالیز کشیده شود. هر دفعه با وارسی بدنم، چیز جدیدی پیدا میکنم و به دکتر میروم و از او میخواهم زودتر برایم آزمایشی بنویسد؛ ولی بهنظرم پزشکان خیلی سطحی نظر میدهند. من همیشه بهدنبال بهترین متخصصها هستم تا این بیماری ناشناس مرا درمان کنند.
تحلیل روانشناسی
در اختلال خودبیمارانگاری فرد توهم یک بیماری جدی را در خود احساس میکند و خود را در معرض خطر مرگ میبیند. این فرد معمولا با ترس از مرگ، زندگی خود را میگذراند. افراد مبتلا به اختلال خودبیمارانگاری سطح اضطراب بالایی درباره سلامتی خود دارند و بهراحتی زنگ خطر بیماری را در خود احساس میکنند؛ البته با وجود اینکه درمان هیپوکندریا بسیار مشکل است، اما خبر خوش اینکه درمان موثر بسیار موفقیتآمیز خواهد بود. بعضی درمانها میتواند به بیماران مبتلا به هیپوکندریا کمک کند؛ مانند شناختدرمانی، رفتاردرمانی، درمان رفتارشناختی و کنترل استرس. درمانگرها به بیماران کمک میکنند که کمتر روی علائم خود تمرکز کنند و درعوض درمورد اینکه چطور استرس، اضطراب، افسردگی و ناراحتی روانیشان را بیشتر میکند، حرف بزنند. آنها توضیح میدهند که اعمالی که بیماران برای ازبینبردن اضطرابشان انجام میدهند، معمولا همه چیز را بدتر میکند (حس کردن توده در بدن، تحقیقکردن درمورد بیماری و ...). آنها همچنین به بیماران تکنیکهای پرتکردن حواس و ریلکسیشن را آموزش میدهند.
ترس؛ یک بیماری جدی
راحله. ص / 52 ساله/ دیپلم
خانمی با اصرار دخترش به روانشناس مراجعه کرده است. این خانم مدت هفت ماه است که با عضویت در کانالهای تلگرامی و آشنایی با گوگل، دچار هراس بیماری شده است و با انجام آزمون افسردگی و اضطراب هم درصد بالایی از این دو اختلال را دارا بود. بعد از شوک مرگ همسر بر اثر تومور مغزی، این خانم دچار افسردگی و اضطراب بیشتری شده و ترس از داشتن یک بیماری جدی، او را مضطربتر کرده است. او با خواندن علائم بیماریها و دچارشدن به کمخوابی و سردردهای گاه و بیگاه، فکر میکند او هم تومور مغزی دارد و با وجود انجام آزمایش و امآرآی سالم، باز هم از اضطرابش پایین نیامده است. او حتی با یک دلدرد ساده و حالت تهوع بعد از خوردن غذا، دچار وحشت میشود. در کل اغلب هر نشانه سطحی را در اینترنت جستوجو میکند تا یک بیماری را پیدا کند که این نشانگان را داشته باشد. او حتی با احساس گرما یا سرما هم مضطرب میشود و خود را بیمار میپندارد. این نگرانی، زندگی اطرافیان او را نیز دچار تشویش کرده است.
تحلیل روانشناسی
این مورد یک نمونه شایع از «سایبر کندریا» یا «خودبیمارانگاری آنلاین» است که با دیدن نشانگان بیماری در اینترنت و فضای مجازی، افراد علائم بیماری را در خود میبینند؛ البته این مورد شامل دستهای دیگر هم میشود؛ دستهای از کسانی که بعد از یک شوک و دیدن بیماری جدی عزیزی که منجر به مرگ شده است، دچار این اختلال میشوند. مثل شرایط این خانم میانسال که میزان بالای افسردگی و اضطراب در او، شدت این اختلال را بیشتر کرده است. انواع موقتي هيپوکندريا معمولا با مشاوره و گاه با مصرف داروهاي ضداضطراب قابلدرمان است. هر چند که احتمال طولانيشدن دوره درمان وجود دارد و تمايل به داشتن نگراني مفرط از سلامتي ممکن است کاملا از بين نرود. بههرحال بيمار مبتلا به این اختلال ميتواند به این نتیجه برسد که دچار اضطراب است و يک بيماري جسمي ندارد و بهتدريج از اضطراب خود بهوسیله یک از انواع رواندرمانیها کم کند.