فرسوده و ازپا افتادهام
موردکاوی استرس
استرس کار در عملکرد شغلی و زندگی فردی مداخله میکند و تاثیرات نامطلوبی بر سلامتی میگذارد. وقتی نیازهای افراد برآورده شوند، قویتر و انعطافپذیرتر خواهند شد، اما فرد بر اثر قرارگرفتن طولانيمدت در معرض فشار رواني در ارتباط با کار و مردم، با فروپاشي هيجاني، جسمي و ذهني درگیر میشود.
سالهای دور از آرامش
نوشین. ب / 29 ساله / مهندس نقشهکش
«با صدای زنگ ساعت لعنتی، باز هم صبح شد و من باز هم تشنه خواب هستم. شبها، با وجود خستگی، خوابم نمیبرد و صبح هم هنوز هوا روشن نشده، باید بیدار شوم. شب هوا تاریک است که به خانه برمیگردم و سالهاست که روشنایی روز را خیلی نمیبینم و طعم آرامش را فراموش کردهام. من از 18 سالگی در یک شرکت ساختمانی کار کردهام و همسرم همکار من است. کار ما سخت و خشک است و رئیسی بسیار سختگیر داریم. گاهی با خودم میگویم کاش راهی بود و این همه قسط و هزینه نداشتیم و یک زندگی راحت و بدون لزوم کارکردن در بیرون از خانه داشتم.
سردرد و خستگی راه و ترافیک، توقعات و سفارشات محل کار و مسئولیتهایم در خانه هم پایان ندارند. اوایل فقط کمی خسته میشدم و با استراحت دوباره انرژی میگرفتم؛ اما کمکم استرسها شروع شد و مسئولیتها هم سنگینتر. حالا حس میکنم هر چقدر استراحت کنم، نه جسمم آرام میشود و نه روحم. من از مهمانی و مسافرت دوری کردهام تا شاید روزهای تعطیل بتوانم کمی استراحت کنم، اما هیچ تاثیری ندارد. من با یک مشت قرص ویتامین و مسکن و خوابآور زندهام و از این روزهای سخت و پرتنش و تمامنشدنی خستهام.
من از مرخصیهایم برای رفتن به آزمایشگاه و دکتر استفاده میکنم. زخم معده و میگرن و کمردرد و گردندرد با یک مشت هزینه و نگرانی، حاصل زندگی و تلاش ماست. اما همسرم مثل من نیست و از کارش لذت میبرد. او از وقت استراحتش استفاده میکند و تنها ناراحتی او ترافیک است، اما من قانونمند و منظم هستم. صبحها یک ساعت زودتر بیدار میشوم تا همهچیز را مرتب کنم و سر کار هم با حساسیت بالا کار میکنم. من روزهای تکراری و سختی را میگذرانم و تا بازنشستگی هم سالها فاصله دارم؛ ولی انگار سالهاست که کار کردهام و بیرمق و ازپاافتادهام. زندگی نباید اینطور باشد؛ گرچه این زندگی را خودم ساختهام.
تحلیل روانشناسی
نوشین دچار پدیدهای به نام «فرسودگی شغلی» شده است. وقتي انگيزه کاری کم شود و خستگی در اثر کارهاي يکنواخت و طولاني و سخت به صورت مزمن درآيد، پس از مدتي عوارض و ناراحتيهاي فرسودگي عاطفي و بدنی در فرد ظاهر میشود. درصورتیکه فرد در اين مرحله درمان نشود، تمام اعمال جسمي و ذهني او مختل خواهد شد.
اولین مرحله با نارضایتی شغلی و احساس كمبود انرژي و علائم فشار بدني نظیر سردرد، تهوع، كمخوابي و تغييراتي در عادات غذايي شروع ميشود و مرحله دوم ناامیدی و بروز ذهنيت فرار از مشكلات است. افراد درگیر با این مسئله احساس میکنند هیچگونه پیشرفت و ترقی در زندگی حرفهای و شخصی خود ندارند و در مرحله آخر فشارهای عاطفی شدیدتری را تجربه میکنند؛ از قبیل افسردگی، احساس درماندگي، احساس عدم كارايي در شغل، نگرشهاي منفي نسبت به خود و تواناییهای خود و حس بهبنبست رسیدن و از کار دستکشیدن.
فرسودگي شغلي اصولا احساس کمبود انرژي و خستگي بيشازحد است که در نتيجه استرس شدید به وجود میآید. ویژگیهای شخصیتی و میزان آستانه تحمل فرد نیز اهمیت دارد. در این مورد دیدیم که همسر نوشین با همان شرایط کاری توانسته بود مقاومتر و راحتتر برخورد کند، اما او بهخاطر ویژگیهای شخصیت کمالگرایی و سختگیرتر بودن، از آستانه تحمل استرس پایینتری برخوردار بوده که دچار فرسودگی شده است.
راهکارهای پیشنهادی به این افراد
شناخت و قبول تواناييها و ناتوانایيهاي خود، پذيرش واقعيتها و رهاكردن آرمان و آرزوهاي ناممكن که همان کمالپرستی است، ورزش و استراحت، توجه درست به جسم و روان،کمکردن استرسهاي محيط كار، داشتن حس شوخطبعي و خنديدن، تغيير طرز فكر نسبت به كار و زندگي، تغيير شرايط كاري سخت، استفاده از روش مديريت زمان و انعطافپذيري در پذيرش ديدگاههاي ديگران میتواند به این افراد کمک کند. این افراد باید محدوديتهای خود را شناسایی کنند و از کارهای سختی که خارج از توانشان است، بپرهیزند.
باید از حضور در طبیعت لذت ببرند، ارتباطات اجتماعی و صميمانهای را با ديگران برقرار کنند، روشهاي كارآمد براي انجام كارها را بیاموزند و از روشهاي خاص آرامش مانند آرميدگي يا ريلكسيشن، مراقبه، خودگوييهاي مثبت نسبت به خود و ديگران و کمکگرفتن از خانواده، دوستان و همكاران در کارها برای فائقآمدن بر موقعیتهای استرسزا استفاده کنند.