menu button
سبد خرید شما
کودکی شما چه بر سر روابط بزرگسالی‌تان می‌آورد؟
زینب شاهدی  |  1403/09/06  | 
سبک دلبستگی شما می‌تواند شما را از مردم گریزان کرده یا به مردم بچسباند!

کودکی شما چه بر سر روابط بزرگسالی‌تان می‌آورد؟


با خواندن عنوان این مطلب چه به ذهنتان آمد؟ احتمالا این نبود که «همه بدبختی‌های من مال دوران کودکی‌ام و تقصیر پدر و مادرم است»! البته باید بگویم که قرار نیست با خواندن این مقاله مقصر اصلی مصائب زندگی‌تان را پیدا کنید و بعد هم راحت بنشینید و غر بزنید. چیزی که قرار است اتفاق بیفتد، این است که در پایان این متن، معجزه «آگاهی» برایتان رخ می‌دهد که بار مسئولیتی را که همین الان هم برای تعیین مسیر خوشبختی خود بر دوش دارید، سنگین‌تر می‌کند. پس اگر می‌خواهید به سمت خوشبختی گام بردارید، با ما همراه شوید.


شاید پیش از این درباره تاثیری که اتفاقات ناخوشایند دوران کودکی بر زندگی ما در بزرگسالی می‌گذارد، چیزهایی شنیده باشید. اتفاقات ناخوشایند دوران کودکی می‌تواند عوارضی را در زندگی ما ایجاد کند که حتی اگر اسمشان را ندانیم، آن‌ها را حس می‌کنیم. شاید بعضی از این اتفاقات (در صورتی که برایتان فاجعه‌آمیز بوده باشند)، باعث شده‌اند که همیشه حس قربانی‌بودن را با خودتان حمل کنید (اگرچه مدت‌ها از آن اتفاقات گذشته)، یا رفتاری افسرده و منفعل- مهاجم پیدا کرده باشید، برای همیشه از دیگران کناره‌گیری کنید یا با وجود غم درونی، وانمود کنید آدم شادی هستید. خلاصه اینکه اگر در کودکی صدمات عاطفی شدیدی را تجربه کرده باشید، تاثیرش همچنان در زندگی بزرگسالی‌تان ادامه خواهد داشت. اما اینجا می‌خواهیم درباره تاثیری که این نوع صدمات بر روابط دوران بزرگسالی‌مان می‌گذارد، حرف بزنیم؛ چیزی که شاید اطلاعات کاملی درباره آن نداشته باشید.


سبک دلبستگی یعنی چه؟

سبک دلبستگی مفهوم پیچیده‌ای نیست و معنایش این است که شما چطور با افراد مهم زندگی‌تان (همان مخاطبان خاص!) ارتباط برقرار می‌کنید. اتفاقاتی که در دوران کودکی ما رخ می‌دهد، سبک دلبستگی ما را تعیین می‌کند. سبک دلبستگی، ما را تا بزرگسالی رها نمی‌کند و وقتی اتفاقات دوران کودکی فاجعه‌آمیز باشد، عملا دیواری می‌شود که ممکن است تا ثریا کج برود، مگر اینکه در جایی، خودمان یا دیگری، متوجه این کجی بشویم و درستش کنیم.


سبک دلبستگی ایمن

معمولا کسانی که به‌اصطلاح در خانواده‌های باثبات بزرگ شده‌اند و روابط سالمی را تجربه کرده‌اند، سبک دلبستگی «ایمن» پیدا می‌کنند؛ یعنی نه به دیگران می‌چسبند و نه اینکه از آن‌ها اجتناب می‌کنند و آن‌ها را از خودشان می‌رانند. البته این بدان معنا نیست که این افراد هیچ مشکلی در روابطشان نداشته باشند، اما دلیل مشکلاتشان سبک دلبستگی ناایمن نیست.

برای اینکه سبک دلبستگی ایمن در شما شکل گرفته باشد، نیازی نیست کودکی رویایی و مرفهی را تجربه کرده باشید؛ همین‌که احساس کرده باشید مراقبان اصلی‌تان (معمولا مادر و پدر) از نظر عاطفی در دسترس هستند و به نیازهای شما در حد معقول پاسخ می‌دهند، کفایت می‌کند. حتی اگر هر از گاهی، یکی دو تا سیلی هم از آن‌ها خورده باشید یا والدینتان نتوانسته باشند دوچرخه دلخواهتان را برایتان بخرند، باز هم به‌طور کلی اوضاع خوب است.

اما اگر در سال‌های اولیه کودکی چیزی مانند طلاق والدین یا مرگ یکی از آن‌ها یا سردی و خشونت شدیدی را از جانب آن‌ها تجربه کرده باشید، احتمال اینکه دلبستگی‌تان از نوع «ناایمن» باشد، بالا می‌رود (نه اینکه قطعا این‌طور باشد، چون عوامل دیگری هم در این میان دخیل است.) مثلا فرض کنید مادری مدام جلوی بچه‌اش بگوید که او را نمی‌خواسته و فقط مایه دردسرش است یا وقتی بچه گریه می‌کند و به مراقبت و رسیدگی نیاز دارد، مادر به علت مشغله‌های زیاد به او رسیدگی نکند یا بچه مدام احساس کند از جانب پدر یا مادر نه دیده می‌شود و نه شنیده! حالا می‌خواهید بیشتر بدانید؟




دلبسته‌های ناایمن چطورند؟

بیایید با خودمان روراست باشیم. هیچ‌کدام از ما دوران کودکی ایده‌آلی نداشته‌ایم؛ پس همه ما ممکن است کمی ناایمن یا گاهی ناایمن باشیم. با علم به این موضوع، سراغ شرایط و نشانه‌های سبک دلبستگی ناایمن برویم. یادتان باشد که ایمن و ناایمن‌بودن یک طیف است که افراد مختلف در نقاط مختلف آن قرار می‌گیرند، نه اینکه جهان به دو گروه ایمن‌های دوست‌داشتنی و ناایمن‌های نچسب تقسیم شده باشد. اما ما برای راحتی کار خودمان، از دو عبارت ایمن و ناایمن استفاده می‌کنیم که به سبک دلبستگی غالب شما اشاره دارد.

اگر مراقبان اصلی شما، طردتان کرده باشند یا به نیازهایتان به حد کفایت پاسخ نداده باشند، ممکن است سبک دلبستگی ناامن اجتنابی پیدا کرده باشید. اگر سبکتان اجتنابی باشد، بیشتر تمایل دارید از صمیمی‌شدن دوری کنید و در روابط عاطفی، طرف مقابلتان را در فاصله‌ای امن نگه دارید تا زیادی به شما نزدیک نشود. شما اهل ابراز احساسات نیستید، مردم را از خودتان دور می‌کنید، زندگی‌تان پر از رمز و راز است و وقتی دیگران احساساتشان را ابراز می‌کنند، خفه می‌شوید! آدم‌های اجتنابی، با وجود همه این ویژگی‌ها، به‌شدت خواهان رابطه هستند و همیشه احساس تنهایی می‌کنند. آن‌ها از بیرون موجوداتی سرد، منزوی، خشن و نچسب به چشم می‌آیند، اما در درون، واقعا مظلوم واقع شده‌اند!

اگر مراقبان اصلی‌تان همواره شما را نادیده‌ گرفته باشند یا رفتار سوءاستفاده‌گرانه نشان داده باشند، ممکن است سبک دلبستگی‌تان اضطرابی- اجتنابی یا آشفته شده باشد.

وقتی کسی که قرار است عاشق ما باشد و از ما مراقبت کند، برعکس به ما آسیب برساند و ناامیدمان کند، طبیعتا ما طوری بزرگ می‌شویم که هم از صمیمیت می‌ترسیم و هم از تنها‌ماندن! کسانی که این نوع دلبستگی در آن‌ها غالب است، به سختی می‌توانند به کسی اعتماد کنند و در را به روی عواطفشان می‌بندند، از طرد‌شدن وحشت دارند و ممکن است نتوانند احساساتشان را درست ابراز کنند.

اگر مراقبان اصلی شما مدام بین پاسخ‌گویی به نیازهایتان و نادیده‌گرفتن آن‌ها نوسان کرده باشند، احتمالا سبک دلبستگی‌تان اضطرابی شده است.

معمولا به این نوع دلبسته‌ها، «چسبنده» می‌گویند! اگر این سبک دلبستگی را داشته باشید، معمولا دوست دارید با دیگران خیلی صمیمی شوید (یعنی واقعا بیش‌از‌حد)، مدام مراقبشان هستید و به کوچک‌ترین تغییرات رابطه واکنش نشان می‌دهید و حتی گاهی هم تبدیل به یک فرد پارانویید می‌شوید (یعنی شکاک می‌شوید و مرتب طرف مقابلتان را چک می‌کنید که مبادا که سر و گوشش جایی بجنبد)! شاید هم احساس کنید شما بیشتر برای رابطه مایه می‌گذارید تا طرف مقابلتان، عزت‌نفستان پایین است و نوسانات عاطفی زیادی دارید.


همسر شما هم در خطر است

صدمات عاطفی شدید دوران کودکی ما، نه‌تنها خودمان، بلکه ممکن است همسرمان را هم قربانی خودش کند. زوج‌های بسیاری هستند که به‌خاطر ناسالم بودن سبک دلبستگی یکی از آن‌ها، در رابطه رنج می‌برند. اگر سبک دلبستگی شما ناایمن باشد، به‌رسمیت‌شناختن احساسات همسرتان و پاسخ‌گویی مناسب به نیازهایش برایتان سخت می‌شود. ممکن است وقتی او خشم یا غم یا حتی عشق و دلبستگی‌اش را به شما نشان می‌دهد، به هم بریزید و احساس ناراحتی کنید، چون نمی‌دانید چه واکنشی باید نشان بدهید. شاید ترجیح بدهید کناره‌گیری کنید یا زیادی به او بچسبید! و به رابطه‌تان و کسی که عاشقش هستید، آسیب برسانید. (هرچه روی طیف به سمت ناایمن بروید، این حالت‌ها بیشتر در شما دیده می‌شود.) اما چه باید کار کرد؟ نگران نباشید.




اوضاع درست می‌شود!

کودکی شما بر روابط بزگسالی‌تان تاثیر می‌گذارد، اما دست شما را در اصلاح آن‌ها نمی‌بندد! راه برای اصلاح باز است و اوضاع می‌تواند درست شود. معجزه آگاهی را یادتان هست؟ در واقع همین‌ که بدانید سبک دلبستگی‌تان چیست و چه رفتارهایی ممکن است از آن ناشی شود، خودش کمک‌کننده است. اگر آگاه باشید که دلبسته اضطرابی هستید، خواهید دانست که سبک دلبستگی ناسالمتان روی احساساتتان سایه می‌اندازد.

فرض کنید همسرتان با احوال ناخوشی به خانه آمده است. عجولانه این‌طور نتیجه‌گیری می‌کنید که شما کار بدی کرده‌اید و از دست شما به این حال و روز افتاده یا اینکه دیگر دوستتان ندارد و همه‌چیز تمام شده است! اما اگر از سبک دلبستگی‌تان و ویژگی‌هایش خبر داشته باشید و بدانید اصولا در چنین شرایطی سر و کله رفتارهای دلبستگی پیدا می‌شود، آگاه می‌شوید و می‌توانید به مغزتان کمی استراحت بدهید تا واکنش سالم‌تری را در مقابل آن پیدا کند؛ مثلا به این فکر کند که شاید بیرون از خانه اتفاق بدی برایش افتاده یا شاید فقط خسته است و به استراحت نیاز دارد. به هر حال، می‌شود در یک فرصت مناسب از خودش پرسید.

صحبت‌کردن با همسر نیز مرهم دلبستگی است. وقتی همسرتان هم سبک دلبستگی‌تان را بداند (بدون اینکه بخواهید خودتان را زیر سوال ببرید یا بیمار و ناهنجار جلوه بدهید)، او هم می‌تواند کمکتان کند تا بر رفتارهای دلبستگی ناسالم چیره شوید. اگر معمولا دیگران را از خودتان می‌رانید و همسرتان احساس می‌کند دارید این کار را تکرار می‌کنید، می‌تواند پیش از اینکه دیر شود، درباره‌اش با شما صحبت کند و جلوی این اتفاق را بگیرد.


یافتن جفت مناسب

دو نفری که هر دو ایمن هستند، مسلما بهترین جفت برای هم از آب درمی‌آیند (البته اگر ویژگی‌های دیگرشان هم جفت و جور باشد). اما اگر این مطلب را تا اینجا خواندید و فهمیدید به سمت ناایمن طیف دلبستگی بیشتر گرایش دارید، کارتان سخت می‌شود. باید دنبال کسی باشید که سبک دلبستگی‌اش با شما جور باشد. مسلما بهترین مورد، کسی است که دلبستگی ایمن دارد و می‌تواند امنیتی را که لازم دارید، به شما بدهد. اما اگر هم نشد، بهتر است دلبسته‌های اضطرابی با اجتنابی‌ها وارد رابطه نشوند. البته عشق و عاشقی دست کسی نیست. اگر چنین چیزی برایتان پیش آمده، معجزه آگاهی را نادیده نگیرید و بکوشید با شناخت هرچه بیشتر خودتان و دیگری، فضایی امن را برای صمیمیت و دلبستگی ایجاد کنید. یک مشاور خوب می‌تواند در پیمودن این مسیر کمکتان کند.


آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background