نفرت از خانه آغاز میشود
از سیاستمدارانی که با دروغگویی و فصاحت و بلاغت های منزجرکننده سعی میکنند رای مردم را بهسمت خود برگردانند گرفته تا افرادی که بهخوبی میدانند دیگران چطور زندگی میکنند، اکثر مردم تحقیر و مسخره کردن دیگران را بهخوبی بلد هستند. از آنجا که بزرگسالان درباره نقطه نظرات و تعصب های خود فخرفروشی میکنند مهم است بدانید که کودکان اینها را میشنوند. آنها اگرچه ممکن است در ظاهرواکنشی نشان ندهند اما پیامهایی که ما ارسال میکنیم را بههمان شکلی که هست جذب میکنند. کودکان و بزرگسالان مانند اسفنج هستند.و اغلب هر آنچه گفته میشود – از جمله طرز فکر - برمی دارند و به خودشان میگیرند.
وقتی فرهنگ های گوناگون را مسخره میکنیم یا با رنجی که دیگران می کشند همدردی نمیکنیم، کودکان ما این موضوع را برداشت میکنند. آیا واقعا میخواهیم فرزندانی تربیت کنیم که تحمل دیگران را ندارند و از هر کسی که با آنها فرق دارد بیزار هستند. از آنجا که گزافه گویی میکنیم و مراقب شیوه ابراز عقیده خود نیستیم، کودکان ما ممکن است دقیق شوند و به هر آنچه که میگوییم گوش کنند.
کودکان همهچیز را میشنوند.
وقتی گروهی از مردم را خراب میکنیم یا با لحن غیرانسانی سخن میگوییم، کودکان صدای ما را میشنوند و نگرش و سیستم اعتقادی آنها اینگونه شکل میگیرد. شاید بخواهیم فرزندان ما مثل خودمان فکر کنند اما آیا واقعا میخواهیم پایه و اساس تربیت آنها به این شکل باشد؟ ما میخواهیم فرزندان مان در آینده از چنان مهارت تفکر انتقادی برخوردار باشند که بتوانند براساس آنچه میبینند و میشنوند.تصمیم بگیرند و این با آن برنامهریزی قدیمی که از ما آموخته اند مغایرت دارد. طرز فکر از پیش تعیینشده درباره زندگی دیگران یا استفاده از لحن کلام غیرانسانی میتواند مانع بزرگی بر سر راه موفقیتهای آینده آنها باشد.
اگر خودمان آدمهای خوبی باشیم و به دیگران اهمیت بدهیم، شاید بتوانیم از حرف زدن پشت سر دیگران بکاهیم مخصوصا زمانیکه آنها را شخصا نمیشناسیم. شاید بتوانیم دقایقی را بههمدلی با کسانی اختصاص دهیم که با ما فرق دارند اما برای بهتر زندگیکردن تقلا میکنند. نفرت کاملا از درون خانه آغاز میشود، همان جایی که همدلی، مراقبت و عشق نیز میتواند شکل بگیرد.
نویسنده: دیوید شوارتز
David Schwartz
ترجمه: سولماز فروتن