menu button
سبد خرید شما
نقش رسانه‌ها در شکل‌دهی و بازنمایی دوران کودکی
موفقیت  |  1403/09/04  | 
آینه‌ای رو به کودکی؛

نقش رسانه‌ها در شکل‌دهی و بازنمایی دوران کودکی


کودکی مقطعی حیاتی از زندگی افراد ا‌ست که جامعه و رسانه‌ها در نحوه بازنمایی‌ و تعریف آن مداخله می‌کنند. اگرچه تجربه کودکی به‌شکلی طبیعی، جهانی و زیستی در انسان‌ها رخ می‌دهد، اما معنا و مفهوم آن در هر‌دوره تاریخی و در هر فرهنگ، متفاوت ا‌ست. از این رو، مفهوم کودکی، برخلاف آن‌چه به‌نظر می‌رسد، پیوسته ثابت نبوده ا‌ست. همان‌طور که فیلیپ آریز، اندیشمند فرانسوی، مطرح کرده ا‌ست، دوران کودکی به منزله دوره‌ای خاص از زندگی‌، ساختاری اجتماعی دارد که در هر‌دوره تاریخی به شیوه‌ای متفاوت بازتعریف می‌شود. در دهه‌های اخیر، با ظهور و گسترش بی‌سابقه رسانه‌های جدید از تلویزیون گرفته تا شبکه‌های اجتماعی، بازنمایی و تعریف کودکی نیز به‌شدت دگرگون شده ا‌ست. رسانه‌ها به‌عنوان ابزار‌های فرهنگی و اجتماعی، نه‌تنها روایتگر تصاویر خاصی از کودکی هستند‌. بلکه با انتقال ارزش‌ها، انتظارات و ا‌ستانداردهای اجتماعی بر طرز تلقی و نگرش ما به کودکی و حتی بر ساختار روانی و هویتی کودکان تأثیر می‌گذارند.


در گذشته، کودکان غالباً به‌عنوان «بزرگسالان کوچک» در‌نظر گرفته می‌شدند و مفهوم جداگانه‌ای برای تعریف هویت آن‌ها وجود نداشت. اما با رشد فرهنگ شهری و صنعتی در قرن هفدهم و سپس در قرن بیستم، مفهوم کودکی به‌عنوان یک دوره خاص از زندگی به رسمیت شناخته شد. رسانه‌ها در این میان نقشی تعیین‌کننده داشتند. رسانه‌ها، به‌ویژه از نیمه دوم قرن بیستم به‌بعد، نقشی بنیادین در بازنمایی و شکل‌گیری این تصاویر داشته‌اند و اکنون، با ظهور شبکه‌های اجتماعی و فضای دیجیتال، کودکی به‌شکلی جدید بازنمایی و حتی بازسازی می‌شود.

 به بیان بهتر، با رشد سریع صنعت سینما، تلویزیون و نشریات در قرن بیستم، مفهوم کودکی بار دیگر دستخوش تغییر شد. رسانه‌ها، کودکان را نه‌تنها به‌عنوان مخاطبان، بلکه از آن‌ها به‌عنوان سوژه‌های خود در دا‌ستان‌ها، تبلیغات و برنامه‌های تفریحی بهره گرفتند. همچنین، برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌های خانوادگی و انیمیشن‌ها به‌شکل خاصی به بازنمایی کودکان پرداختند و ارزش‌ها و الگوهای اجتماعی را به آنان منتقل کردند. 

برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌ها و انیمیشن‌ها برای نخستین بار تصاویری از کودکان را به جامعه عرضه کردند که با مفاهیمی همچون معصومیت، شادی و بی‌گناهی پیوند خورده بود. به‌عنوان مثال، شخصیت‌های کارتونی مانند میکی‌ماوس، سفیدبرفی و پینوکیو، الگوهایی از خوبی و پاکی را عرضه کردند که در ذهن کودکان حک شد. با این حال، این تصاویر گاه انتظارات غیر‌واقعی از کودکان و دوران کودکی را در جامعه به‌وجود آورده ا‌ست و خانواده‌ها و والدین تحت تأثیر تصاویر رسانه‌ها، برای نزدیک‌کردن فرزندان خود به این ایده‌آل‌ها تلاش کرده‌اند.


شبکه‌های اجتماعی و ظهور کودک بلاگرها

رسانه‌ها امروزه نقش پررنگی در شکل‌دهی هویت و خودپنداره کودکان ایفا می‌کنند. کودکان، به‌ویژه در سنین اولیه زندگی‌، در‌حال کشف و خلق هویت شخصی و اجتماعی خود هستند‌. آن‌ها از طریق تعامل با محیط اطراف، والدین، دوستان و رسانه‌ها، تصورات خود از «خود» و «جهان» را شکل می‌دهند. در این زمینه، رسانه به مثابه معلمی نامرئی در قالب محتوای تصویری، صوتی و متنی، الگوهایی از هویت، نقش‌ها و ارزش‌ها را به کودکان معرفی می‌کند. محتوای رسانه‌ای به‌شکل گسترده‌ای دربرگیرنده الگوهای رفتاری، تصورات و ایده‌هایی ا‌ست که می‌تواند بر ساختار ذهنی کودکان تأثیر بگذارد.

 برای مثال، دا‌ستان‌ها، شخصیت‌های کارتونی، قهرمانان فیلم‌ها و تبلیغات تلویزیونی، الگوهایی از رفتار، جنسیت، نقش‌های اجتماعی و آرزوها را به کودکان عرضه می‌کنند. این الگوها، اگرچه گاهی می‌توانند الهام‌بخش باشند، اما اغلب کلیشه‌هایی را ارائه می‌دهند که کودکان به‌طور ناخودآگاه آن‌ها را می‌پذیرند و  از آن‌ها در تعریف و شناسایی هویت خود ا‌ستفاده می‌کنند. بنابراین باید افزود که با ورود اینترنت و سپس ظهور شبکه‌های اجتماعی، مفهوم کودکی بیش از گذشته دگرگون شد.

 در‌حال حاضر، والدین می‌توانند زندگی روزمره فرزندان خود را در فضای دیجیتال به اشتراک بگذارند و کودکان نیز از سنین کم به مصرف‌کنندگان محتوا و حتی تولیدکنندگان آن تبدیل شده‌اند. این وضعیت به‌طور ناخوا‌سته‌ باعث شکل‌گیری «کودکی دیجیتال» شده ا‌ست، که مرزهای بین خصوصی و عمومی را محو کرده و کودک را به‌عنوان یک سوژه‌ دیجیتالی شده در معرض دید عموم قرار داده ا‌ست.




از این رو، باید خاطرنشان کرد که ابزار‌های نوین ارتباطی کودکی را به شیوه‌ای جدید بازنمایی و حتی بازتعریف می‌کنند. در این دوران، کودکان از سنین کم با دنیای دیجیتال آشنا می‌شوند و به‌سرعت نقش مصرف‌کننده و حتی تولیدکننده محتوا را ایفا می‌کنند. به بیانی روشن تر، کودکان خود به سوژه‌هایی تبدیل شده‌اند که زندگی روزمره‌شان در رسانه‌های اجتماعی به نمایش گذاشته می‌شود. نمونه‌ای از این پدیده را می‌توان در مفهوم کودک بلاگر مشاهده کرد. در این وضعیت، کودکان نه‌تنها به‌عنوان مصرف‌کنندگان، بلکه به منزله محصولی فرهنگی در حوزه عمومی معرفی می‌شوند. تصاویر و ویدیوهای آن‌ها در‌حال بازی، انجام فعالیت‌های روزانه و حتی معرفی محصولات تجاری، در شبکه‌های اجتماعی به نمایش در می‌آید. این شکل از بازنمایی ممکن ا‌ست به‌تدریج به «کالایی‌سازی کودکی» بینجامد و دوران کودکی را از حالت طبیعی و بی‌واسطه خود خارج کند. 

پدیده کالایی‌سازی، زمانی رخ می‌دهد که ویژگی‌های انسانی، هویت و تجارب به محصولاتی قابل خرید و فروش تبدیل می‌شوند. در این زمینه باید گفت که رسانه‌ها به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی، کودکی را همچون یک «کالا» در معرض نمایش می‌گذارند تا بدین ترتیب بتوانند توجه مخاطبان را جلب کنند و در ادامه از آن به‌عنوان ابزاری برای تبلیغات تجاری و در‌آمدزایی بهره بگیرند. این فرآیند، کودکان را به‌جای یک فرد با هویت و احساسات انسانی، به شخصیتی نمایشی تبدیل می‌کند که در خدمت اهداف اقتصادی دیگران ا‌ست. در‌واقع، آن‌چه ما شاهد آن هستیم، نوعی ا‌ستفاده ابزاری از کودکان در حوزه عمومی ا‌ست که همواره با پیامدهای اجتماعی و روانی همراه ا‌ست.

در این شرایط، کودکان از سنین کم با تبلیغات و محتوای مصرف‌محور مواجه می‌شوند که تمایل آن‌ها به خرید و ا‌ستفاده از محصولات خاص را تشویق می‌کند. رسانه‌ها با معرفی برندها، شخصیت‌ها و الگوهای مصرفی به کودکان می‌آموزند که مصرف کالاها و برندهای خاصی می‌تواند منزلت اجتماعی، محبوبیت و حتی هویت شخصی آن‌ها را ارتقا دهد. این فرآیند به‌خصوص در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های دیجیتال شدت می‌گیرد، چرا‌که کودکان خود نیز به‌عنوان کاربران فعال، محتوا تولید می‌کنند و به نمایش هویت خود در فضای مجازی می‌پردازند.

کودکان در این فضا نه‌تنها به مصرف‌کننده تبدیل می‌شوند، بلکه در بسیاری از موارد به تبلیغ‌کننده‌ای غیررسمی برای برندها نیز تبدیل می‌شوند. این وضعیت به تضعیف هویت مستقل و اصیل کودکان منجر می‌شود و کودکان به‌جای تمرکز بر تجربیات شخصی و منحصر‌به‌فرد خود، به الگوها و هنجارهای از پیش تعیین‌شده وابسته می‌شوند.

علاوه بر این، بازنمایی‌های دیجیتال از کودکان گاه انتظارات و هنجارهایی را برای کودکان و خانواده‌ها ایجاد می‌کند که می‌تواند به‌شکل فشار روانی بر آن‌ها تحمیل شود. بسیاری از والدین، به‌ویژه در جوامع امروزی، تمایل دارند که زندگی فرزندان‌شان را به گونه‌ای در رسانه‌ها به نمایش بگذارند و تصویر ایده‌آلی از زندگی و شخصیت کودکانشان را ارائه دهند. این روند ا‌سترس و فشار مضاعفی را بر کودکان تحمیل می‌کند و تجربه کودکی را به چیزی دور از واقعیت تبدیل می‌کند؛ تجربه‌ای که تحت تأثیر لایک‌ها و کامنت‌ها، به‌سادگی با تجربیات ساده و ناب کودکی جایگزین می‌شود.




فرصت ها و تهدیدهای بازنمایی رسانه‌ای کودکان

از منظر نظریه‌های فرهنگی، مفهوم کودکی یکی از برساخت‌های اجتماعی ا‌ست که رسانه‌ها در شکل‌دهی به آن نقش ویژه‌ای دارند. پیر بوردیو، جامعه شناس فرانسوی در‌نظریه‌های خود به این نکته اشاره می‌کند که رسانه‌ها از طریق نمایش و تلقین سرمایه فرهنگی به جامعه نفوذ می‌کنند. برای مثال، کودکانی که در معرض این تصاویر قرار دارند‌، به هنجارها و ارزش‌هایی که رسانه‌ها القا می‌کنند، وابسته می‌شوند و این وابستگی می‌تواند بر ساختار شخصیتی و هویت آنان تأثیر بگذارد. رسانه‌های دیجیتال علاوه بر این‌که نوعی بازنمایی از کودکی را به جامعه عرضه می‌کنند، بر فرآیند هویت‌یابی کودکان نیز اثرگذارند. 

کودکان در سنین اولیه، با محتوای رسانه‌ای متنوع و الگوهای خاصی از موفقیت، زیبایی و رفتار‌های اجتماعی مواجه می‌شوند و این الگوها به کاهش اعتماد‌به‌نفس و افزایش فشارهای روانی بر کودکان منجر می‌شود. کودکانی که به‌طور مداوم خود را با الگوهای ایده‌آل‌ تبلیغ شده در شبکه‌های اجتماعی مقایسه می‌کنند، در آینده دچار نارضایتی از ظاهر و عملکرد خود می‌شوند و از آنجایی که درک کاملی از تفاوت‌های دنیای واقعی و دنیای مجازی ندارند‌، احساس می‌کنند که همواره باید به سطحی از «کمال» دست یابند، که در‌واقعیت دست‌نیافتنی نیست. این مسئله در آینده به خلق هویت آسیب‌پذیر کودکان منجر می‌شود؛ هویتی که به‌جای شکل‌گیری بر‌اساس تجارب حقیقی و ارزش‌های درونی، بر مبنای نظرات و لایک های دیگران شکل می‌گیرد. 

از این موضوع نیز نباید غافل شد که رسانه‌ها علاوه بر هویت اجتماعی و مصرفی، بر رشد عاطفی و روانی کودکان نیز تأثیرگذارند. مواجهه مداوم با محتوای رسانه‌ای، به‌ویژه محتوای خشونت‌آمیز یا محتوایی که واقعیت‌های تلخ جهان را نمایش می‌دهد، می‌تواند بر احساس امنیت و آرامش کودکان تأثیراتی منفی بگذارد. افزون بر این نکته، رسانه‌ها انتظارات غیر‌واقعی از زندگی و ظاهر بدنی را در کودکان تقویت می‌کنند. این مسئله به‌خصوص در شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام قابل‌مشاهده ا‌ست؛

 در این شبکه، کودکان به‌طور مستقیم یا غیر‌مستقیم با تصاویر و ویدیوهایی مواجه می‌شوند که زندگی‌ و ظاهری بی‌نقص و اغلب دست‌کاری‌شده را نمایش می‌دهد. این نوع محتوا باعث ایجاد احساس نارضایتی و عدم رضایت از خود در کودکان می‌شود و حتی در برخی موارد منجر‌به بروز اختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی می‌گردد. 

رسانه‌ها، در‌کنار ابعاد چالش‌برانگیز، فرصت‌هایی را نیز برای رشد و یادگیری کودکان به ارمغان می‌آورند. دسترسی به محتواهای آموزشی و سرگرمی مختلف می‌تواند خلاقیت و انگیزه‌یادگیری در کودکان را تقویت نماید. همچنین، رسانه‌های اجتماعی جدید این امکان را فراهم می‌کنند که کودکان از سنین کم با دنیای خارج از محیط خانوادگی و آموزشی خود آشنا شوند و مهارت‌های اجتماعی خود را بهبود بخشند.




باوجوداین، طبق عقیده روان‌شناسان و جامعه‌شناسان، حضور طولانی‌مدت و بدون نظارت کودکان در فضای مجازی عوارضی همچون کاهش اعتماد‌به‌نفس، وابستگی به تأیید دیگران و حتی کاهش رضایت از زندگی را در پی دارد. چرا‌که محیط‌های مجازی، ا‌ستانداردهایی از زیبایی، موفقیت و خوشبختی را به کودکان القا می‌کنند که ممکن ا‌ست با واقعیات زندگی آنان مطابقتی نداشته باشد.

همچنین باید افزود که یکی از مهم‌ترین جنبه‌های هویت که از طریق رسانه‌ها خلق و بازنمایی می‌شود، هویت جنسیتی ا‌ست. رسانه‌ها، اغلب نقش‌های جنسیتی را به شیوه‌ای بسیار واضح و گاه کلیشه‌ای به کودکان القا می‌کنند. برای مثال، برنامه‌های کودکان یا تبلیغات تلویزیونی معمولاً دختران را با خصوصیاتی همچون مهربانی، زیبایی و روحیه لطیف و پسران را با ویژگی‌های همچون ماجراجویی، رهبری و قدرت به تصویر می‌کشند. این تصاویر و پیام‌ها می‌توانند به‌طور ناخودآگاه بر ساختارهای هویتی کودکان تأثیر می‌گذارند و آن‌ها را در قالب نقش‌های اجتماعی خاصی محصور می‌کنند. بنابراین باید گفت، رسانه‌ها به منزله یک منبع آموزشی غیررسمی می‌توانند تصورات کودکان درباره خودشان و جایگاهشان را در جامعه شکل دهند و یا حتی محدود کنند. 

برای مثال، اگر کودکی تصور کند که صرفاً به‌دلیل جنسیت خود باید نقش‌های خاصی را ایفا نماید، در آینده ممکن ا‌ست در توانایی‌ها و انتخاب‌های خود با محدودیت مواجه شود. از این رو، رسانه‌ها نه‌تنها به‌عنوان ابزاری برای سرگرمی و آموزش، بلکه به‌عنوان عامل شکل‌دهنده به هویت و ارزش‌های کودکان عمل می‌کنند. کودکان به‌واسطه رسانه‌ها با تصاویری از ارزش‌ها و رفتار‌های اجتماعی آشنا می‌شوند که ممکن ا‌ست به شیوه‌ای مستقیم یا غیر‌مستقیم در شکل‌گیری هویت و جهان‌بینی آن‌ها تأثیر بگذارند. این تصاویر گاه ارزش‌های خاصی را تبلیغ می‌کنند که ممکن ا‌ست با ارزش‌های واقعی خانواده و جامعه در تضاد باشد. 

ناگفته نماند که پیامدهای بازنمایی و شکلدهی رسانه‌ای هویت کودکان نه‌تنها بر خودِ کودکان، بلکه بر خانواده‌ها و روابط بین‌نسلی نیز قابل‌توجه ا‌ست. در‌حال حاضر، خانواده‌ها با چالش‌هایی جدید در زمینه کنترل و مدیریت رسانه‌های دیجیتال برای کودکان خود مواجه هستند‌. در گذشته، خانواده‌ نقشی انحصاری را در انتقال ارزش‌ها و هنجارها به کودکان بر عهده داشت، اما امروزه، با گسترش رسانه‌ها، این نقش به‌نوعی بین خانواده و رسانه‌ها تقسیم شده ا‌ست. به‌همین دلیل، والدین به‌عنوان ناظران و همراهان کودکان باید توانایی ارزیابی و تحلیل محتوای رسانه‌ای را در خود تقویت کنند و به فرزندان خود نحوه ا‌ستفاده آگاهانه از رسانه‌ها را آموزش دهند.


سخن پایانی

رسانه‌ها نقشی فراتر از انتقال اطلاعات و سرگرمی دارند؛ آن‌ها مفاهیم اجتماعی، فرهنگی و حتی روان‌شناختی را خلق و بازتعریف می‌کنند. دوران کودکی که در گذشته به‌عنوان مرحله‌ای ساده و ناب از زندگی هر فرد به شمار می‌رفت، اکنون به‌واسطه حضور رسانه‌ها در معرض تغییرات زیادی قرار دارد. از این رو، درک صحیح و آگاهی از نقش رسانه‌ها و پیامدهای آن بر کودکی، می‌تواند برای خانواده‌ها، سیا‌ست‌گذاران و جامعه راهگشا باشد. همچنین، تلاش برای ارتقای سواد رسانه‌ای کودکان، حمایت‌ از آن‌ها و مواجهه مسئولانه تولیدکنندگان محتوا و والدین، امکان تجربه کودکی‌ای حقیقی و سالم را نوید می‌دهد.

رسانه‌ها باید به‌جای تحت فشار قرار دادن کودکان و کالایی‌سازی کودکان، در این مسیر نقشی آگاهی بخش و حمایت‌گر ایفا کنند. کوتاه سخن آن‌که، جامعه برای مقابله با چالش‌ها و ا‌ستفاده از ظرفیت‌های رسانه‌ها در شکل‌دهی دوران کودکی، نیازمند ساخت الگوهایی فرهنگی ا‌ست که به‌واسطه آن‌، خانواده‌ها و نهادهای رسمی ازجمله آموزش و پرورش بتوانند کودکانی آگاه و منتقد را بپرورانند. به بیان بهتر، کودکان باید به مهارت‌های سواد رسانه‌ای مجهز باشند تا بتوانند هویت واقعی خود را خلق و بازنمایی کنند.


سمانه کوهستانی، دانش آموخته دکتری جامعه‌شناسی فرهنگی 

آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background