نوجوانی و هویتیابی
من کیستم؟ به کجا تعلق دارم؟ به کجا میروم؟
سوالاتی درباره «من کیستم» آغاز مرحله هویتیابی در دوره نوجوانی است. یکی از مهمترین مراحل رشدی نوجوان ایجاد یک هویت مستقل است. هویت عبارت است از افتراق و تمیزی که فرد بین خود و دیگران میگذارد. «اریک اریکسون»، روانشناسی که معمار بحث هویت در روانشناسی است، اعتقاد دارد که در هر یک از مراحل زندگی، ما با تکالیف و چالشهای خاصی روبهرو میشویم. او چالش دوره نوجوانی را «هویتیابی در برابر بحران و سردرگمی هویت» نامگذاری میکند و معتقد است که با پایانیافتن این دوره، در بهترین حالت نوجوان به یک هویت مطمئن از خودش میرسد و در بدترین حالت نوجوان با مشکل سردرگمی هویت و پیامدهای آن مواجه میشود.
نقش والدین در رشد هویت سالم در نوجوانان
پذیرش و احترام متقابل؛ یعنی محترمشمردن جوان، احترام به حقوق او، پذیرش او (آنطورکه هست و نه آنطورکه ما میخواهیم) و توجه به نیازهای همه جانبه او.
ایجاد امنیت روانی؛ یعنی ایجاد فضایی سرشار از امنیت، محبت و آرامش، به دور از هرگونه سرزنش و تحقیر در خانواده و محیط زندگی جوان.
برقراری ارتباط کلامی و عاطفی توسط اعضای خانواده و بهویژه والدین با نوجوانان؛ یعنی صمیمانه، محرمانه و فعالانه به احساسات و حرفهای نوجوان گوشدادن و نشاندادن واکنش مناسب.
برخورد مثبت و عدم مقایسه؛ یعنی قبل از هر چیز تواناییهای نوجوانان را تشخیص دادن و رفتارهای مثبت او را تقویتکردن و رعایت تفاوتهای فردی در برخورد با تواناییهای او.
رعایت اعتدال و خودداری از افراط و تفریط در دادن آزادی و مسئولیت خانوادگی و اجتماعی به نوجوانان.
فراهمکردن فضای بحث در خانه و مدرسه و ترغیب تفکر انتزاعی نوجوان را تشویق میکند تا از میان عقاید و ارزشها، به انتخابی منطقی و اختیاری دست بزند.
فراهمکردن فرصت برای مشارکت در فعالیتهای فوق برنامه و برنامههای آموزشی شغلی به نوجوان کمک میکند تا در مورد دنیای کاری بزرگسالان به اکتشاف بپردازد.
ایجاد فرصتهایی برای صحبت با بزرگسالان و همسالانی که دارای هویت موفق هستند تا نوجوان در یابد که چگونه مسائل مربوط به هویت را حل کند.
ایجاد فرصتهایی برای جستوجوی میراث قومی و آموختن درباره فرهنگهای دیگر به نوجوان کمک میکند تا بتواند در تمام زمینهها کسب هویت کند.
دخترانی که پسرانه و پسرانی که دخترانه رفتار میکنند
یکی از تواناییهای که نوجوانان در این دوره کسب میکنند، این است که قادر میشوند تفاوتهای موجود بین خود و دیگران را درک کرده و ویژگیهایی را که موجب تمایز آنها از سایرین میشود، شناسایی کنند. علاوه بر این، نوجوانان برای کسب هویت مطلوب و شناخت کاملتر خود، همواره گزینههای متعددی را در ذهن خود در نظر میگیرند و تلاش میکنند با رفتارکردن مطابق با آن گزینهها، نقاط ضعف و قوت هر گزینه را بررسی کرده و در نهایت رفتار و ویژگیهایی را که با آنها هماهنگی دارند، جزئی از هویت خود کنند. تغییرات فیزیکی ناشی از بلوغ جسمی نیز مزید علت میشوند و نوعی از نارضایتی از خود را در اکثر نوجوانان به وجود میآورند.
تمام این موارد موجب میشوند که یک نوجوان رفتارها و عناوين متناقضی را امتحان کنند که یکی از این گزینهها میتواند رفتارکردن به شیوه جنس مخالف باشد. در این گونه موارد، شما در مقام والد، زمانی که دمدمیبودن و رفتارهای متناقضی را در نوجوان خود مشاهده میکنید، شوکه نشوید، چون این امر کاملا طبیعی بوده و نبودن این رفتارها بیشتر از بودن آنها باید شما را نگران کند. بخش عمدهای از این چنین رفتارها عادی بوده و با بزرگترشدن نوجوانان خاموش میشوند؛ اما مواردی نیز وجود دارد که نوجوان به این رفتارها ادامه میدهد و حالت غیرطبیعی پیدا میکند. یک ملاک مهم برای تشخیص غیرعادیبودن اینگونه رفتارها، وجود نمونههایی از این نوع رفتارها حتی در دوران کودکی و سنین مدرسه است؛ بدان معنا که این نوجوان در مراحل قبلی زندگی خود نیز به این مسئله مشغولیت ذهنی و عملی داشت است. اگر پاسخ شما به ملاک ذکر شده مثبت است، موارد زیر را در نظر بگیرید:
- شاید مقصر پدر و مادر باشند. گاهی اوقات بعضیها دوست دارند فرزند پسر داشته باشند، اما دختردار میشوند و سعی میکنند دخترشان را مثل پسرها تربیت کنند. ممکن است حتی لباسهای پسرانه هم بر تن او کنند و او را در بازیهای پسرانه شرکت دهند یا بالعکس؛ بعضی خانوادهها دوست دارند دختردار شوند، اما پسردار میشوند و او را مثل دخترها بار میآورند.
- برچسب نزنید. وقتی چنین فردی بزرگ شده و به سن نوجوانی میرسد، کمکم با مخالفتهای خانواده و جامعه روبهرو میشود و احتمال اینکه برچسبهایی مثل همجنسگرابودن به او زده شود، زیاد است.
- نگران این رفتارها نباشید. این موضوع را در نظر داشته باشید که خیلی از پسرها هم دوست دارند خاله بازی کنند، اما در عین حال لباس پسرانه را میپذیرند و وقتی از آنها سوال میشود که پسر هستند یا دختر، میگویند من پسر هستم. گاهی اوقات هم کودکان در شرایط خاص ترجیح میدهند مانند جنس مخالف رفتار کنند؛ برای مثال اگر پدربزرگ نوه دختری را بیشتر دوست داشته باشد، احتمال دارد پسر خانواده سعی کند مانند دخترها رفتار کند تا توجه پدربزرگ را به خود جلب کند یا برای مثال ممکن است کودک پسر در خانواده فقط خواهر، دختر خاله، دختر عمه و ... داشته باشد و این موضوع باعث شود کمی رفتارهای زنانه پیدا کند.
- با روانشناس مشورت کنید. اگر پدر و مادر، با وجود درنظرگرفتن موارد ذکر شده، احساس کردند رفتار فرزندشان موافق جنسیت او نیست، بهتر است به یک روانشناس مراجعه کنند تا با مصاحبه و ارزیابی، مشکل او شناسایی شود؛ چون اگر در اوایل دوران کودکی درمان آغاز شود، میتوان این آگاهی جنسی را تغییر داد؛ یعنی از همان ابتدا نگذاریم کودک در نقش جنسیتی اشتباه فرو رود و به او کمک کنیم به جنسیت موافق با آناتومیاش بازگردد.
نویسنده : مریم شهرابی