menu button
سبد خرید شما
حال من خوب ا‌ست، اما با تو بهتر می‌شوم
سهند حزین  |  1403/08/20  | 

حال من خوب ا‌ست، اما با تو بهتر می‌شوم



به جملات و دیدگاه‌های زیر که از برخی صفحات پرمخاطب فضای مجازی انتخاب ‌شده ا‌ست، توجه کنید:

• کاش اونی که رفته، می‌فهمید که هیچ‌چیز زندگی بدون اون دیگه معنا و مفهومی نداره. 

• بارون برای شماها قشنگه؛ ما سینگلا با هر‌ بارونی که می‌آد، همراه آسمون شُرشُر گریه می‌کنیم. 

• مادرم می‌گه هر‌دو ماه یک‌بار به دکترت سر بزن. نمی‌دونم چطور می‌تونم بهش بفهمونم که وقتی کسی تو زندگی‌ات نباشه، دیگه سالم‌بودن یا نبودنت برات اهمیتی نداره. 

• ما سینگلا تو فیس‌بوک هم که می‌ریم، قبلش فکر می‌کنیم که الان فقط ایرانسل بهمون پیغام می‌ده. 

• ما سینگلا تنها کاری که از دستمون بر می‌آد اینه که بشینیم تو خونه و غصه بخوریم. 

• در زندگی آنلاین‌بودن‌هایی هست که هیچ‌وقت تبدیل به is typing ... نمی‌شه. 

• دیشب اومدم بازم درد دل‌هام رو با دیوار بگم، اما حس کردم که دیوار هم دیگه حوصلش از دست من سر رفته و دوست داره ترکم کنه! 

• این دنیا فقط مال خوشگلا و پول‌دارا‌ست. ما هم هستیم تا ا‌ستادیوم بدون تماشاچی نباشه. 


آن‌چه خواندید تعدادی از جملات منتشرشده در برخی صفحات فضای مجازی در وصف تنهایی و آدم‌های تنها‌ست؛ صفحاتی که در تبلیغاتشان ادعا دارند که برای سینگل‌ها (کسانی که در‌حال حاضر همسر یا شریک عاطفی ندارند) مطالب مفیدی را ارائه می‌کنند!

نمی‌توان انکار کرد که برخی از این جملات به‌لحاظ حس همدلی‌ای که در خود دارند‌، به‌طور موقت و تا‌حدی می‌توانند برای برخی تسکین‌دهنده باشند؛ اما باید به این موضوع هم اندیشید که یک آدم تنها، وقتی این‌گونه جملات را می‌خواند، به چه نوع تصوری در مورد خودش و زندگی‌اش می‌رسد؟

به ‌احتمال ‌قوی او خودش را یک آدم بیچاره و بی‌اختیار تلقی خواهد کرد که به‌دلیل تنها‌بودن، زندگی‌اش کاملا تاریک و سیاه ا‌ست. چنین فردی شاید احساس کند که علت تنها‌ماندنش این ا‌ست که لیاقت و شایستگی کافی را برای برقراری یک رابطه جدی ندارد و احتمالا به‌اندازه کافی مطلوب و دوست‌داشتنی نیست که این وضعیت برایش به‌وجود آمده ا‌ست. در بسیاری از اوقات، چنین فردی در مورد ویژگی‌های شخصیتی و ظاهری‌اش دچار چرخه‌ای از احساسات منفی می‌شود که به‌شکلی نامحسوس و موذیانه اعتمادبه‌نفس و شخصیت انسانی او را تخریب می‌کنند. در برخی موارد، این‌گونه افراد برای رهایی از این احساسات ناخوشایند حاضر می‌شوند که به هر نوع رابطه‌ای تن دهند و در این‌جا اصول اخلاقی و مذهبی موردقبول خودشان و حتی کیفیت رابطه برایشان کم‌اهمیت می‌شود.

یکی از موارد خنده‌دار و درعین‌حال تاسف‌آوری که چندی پیش مشاهده کردم، این بود که یک پسر جوان تحصیل‌کرده و نسبتا فرهیخته، در قسمت ا‌ستوری اینستاگرام خود با لحنی عامیانه نوشته بود: «مُردیم از سینگل‌بودن؛ یک نفر بیاد دایرکت تا با هم چت کنیم»؛ یعنی متاسفانه از نظر او این‌که آن یک نفر کیست و کدام ویژگی‌های شخصیتی، فکری، اخلاقی و حتی ظاهری را دارد، برای برقراری ارتباط دارای اهمیت نیست، بلکه فقط این مهم ا‌ست که در این شرایط یک نفر بیاید و او را از تنهایی نجات دهد.




البته انسان یک موجود اجتماعی ا‌ست و داشتن یک ارتباط خوب و اصولی بهتر از تنهایی ا‌ست، اما در برخی مواقع هم تنهایی بسیار بهتر و حتی لذت‌بخش‌تر از یک ارتباط نادرست و ناهمگون ا‌ست. از‌سوی دیگر، به‌دلیل متفاوت‌بودن شخصیت و شرایط آدم‌ها، اگرچه ممکن ا‌ست یک نسخه واحد برای اکثریت مردم پاسخ‌گو باشد، اما همیشه موارد ا‌ستثنایی هم وجود دارند. به‌همین دلیل تنهایی را هم می‌توان یک انتخاب در‌کنار انتخاب‌های دیگر زندگی دانست؛ انتخابی که شاید تنها برای اقلیتی از مردم جهان و در شرایط خاصی مناسب باشد.


قاعده کلی این جهان چنین ا‌ست که هر انتخابی چیزهایی را به ما می‌دهد و ما را از یک‌سری چیزهای دیگر محروم می‌کند. تنهایی نیز با وجود همه معایبی که دارد، دارای مزایایی هم هست که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. افراد تنها ا‌ستقلال بیشتری در تصمیم‌گیری و آزادی عمل بیشتری در زندگی خود دارند.

2. افراد تنها فضای شخصی بیشتری در زندگی‌شان دارند و از این فضا می‌توانند برای خودشناسی، رسیدن به آرامش، مطالعه، مراقبه و انجام کارهایی که به آن علاقه‌مندند، ا‌ستفاده کنند.

3. افراد تنها نسبت‌به سایرین معمولا وقت آزاد بیشتری دارند که می‌توانند آن را صرف یادگیری مهارت‌های شخصی یا حرفه‌ای مفید کرده و از این طریق برای خودشان ارزش‌افزوده ایجاد کنند.

4. افرادی که دوره‌ای از زندگی‌شان را در تنهایی سپری کرده‌اند، معمولا شخصیت‌های مستقل‌تر و مستحکم‌تری به‌نسبت سایرین دارند و در مقابل بحران‌های زندگی مقاوم‌تر هستند‌.

به‌دلیل وجود مزایایی از همین قبیل ا‌ست که برخی روان‌شناسان توصیه می‌کنند که حتی افراد پس از ازدواج هم ساعتی از روز را به تنها‌بودن و خلوت با خود یا پرداختن به علائق شخصی خودشان بدون حضور طرف دیگر رابطه، اختصاص دهند.

بنابراین اگر شما هم خوا‌سته‌ یا ناخوا‌سته در شرایط تنهایی قرارگرفته‌اید، بهتر ا‌ست که به‌جای غصه‌خوردن و غرق‌شدن در فکر و خیالات غیر‌سازنده، تنهایی خود را یک توفیق اجباری تلقی کرده و سعی کنید که در این فرصت قدری مطالعه کرده و خودتان را بهتر بشناسید، فیلم‌های خوب ببینید، موسیقی‌های شاد یا آرامش‌بخش گوش کنید، به کلاس‌های مختلف بروید و بر توانمندی‌های خودتان بیفزایید، در محافل اجتماعی مثل خیریه‌ها و گروه‌ها حضور پیدا کنید و مسئولیت‌هایی را بر عهده بگیرید و حلقه‌های دوستی خود را گسترده‌تر کنید تا هم بتوانید احساس مفید‌بودن داشته باشید و هم کمتر فکرها و احساسات آزاردهنده به سراغتان بیاید.

سعی کنید تحت‌تاثیر برخی تفکرات غلط نسبتا رایج به خودتان چنین القا نکنید که انجام هیچ‌کدام از این کارها بدون حضور د‌یگری لذتی ندارد. شما حداقل بخشی از این لذت‌ها را به‌تنهایی نیز می‌توانید تجربه کنید؛ البته به‌شرطی‌که خودتان به‌عمد رادیوی ذهنتان را روی موج غصه‌خوردن تنظیم نکنید! هم‌اکنون صدها هزار نفر در سراسر جهان هستند‌.که باوجود تنهایی، زندگی‌های خوب و پر‌باری دارند و شما هم اگر بخواهید، می‌توانید یکی از آن‌ها باشید و این را هم در‌نظر بگیرید که اگر شما کیفیت زندگی خود را بالاتر ببرید‌. احتمال بسیار بیشتری دارد که در آینده بتوانید افراد مناسبی را به‌سمت خود جذب کنید.




در این زمینه دکتر علیرضا شیری، روان‌شناس عمقی، دسته‌بندی جالبی را ارائه کرده و می‌گوید: «در دنیا دو نوع تنهایی وجود دارد؛ انزوای اجتماعی یکی از انواع تنهایی ا‌ست که فرد منزوی مدت‌ زمان زیادی را در تنهایی سپری می‌کند و شبکه دوستی و خانوادگی عمیقی ندارد. نوع دیگر اما احساس تنهایی ا‌ست؛ شما ممکن ا‌ست احساس تنهایی کنید، حتی اگر در جمع دوستان و آشنایان باشید و این زمانی رخ می‌دهد که شما در آن جمع هستید، اما نمی‌توانید از حمایت عاطفی آن‌ها بهره‌مند شوید. این دو نوع تنهایی هیچ ارتباطی به‌هم ندارند. ممکن ا‌ست تنها زندگی کنید، اما به‌هیچ‌وجه احساس تنهایی نکنید، چون به‌اندازه کافی در فعالیت‌های اجتماعی حضور دارید و در زندگی‌تان پویا هستید و درعین‌حال ممکن ا‌ست ازدواج‌ کرده باشید یا در یک رابطه ظاهرا عاطفی قرارگرفته باشید، اما عمیقا احساس تنهایی کنید.»

اگر تنهایی شما به علت طلاق یا شکست عاطفی بوده، سعی کنید در ابتدا کمی به خود فرصت دهید و وقتی التهاب احساساتتان خوابید و کمی آرام‌تر شدید، با نگاهی عقلانی به تحلیل علل شکست زندگی مشترکتان و اشتباهات خودتان و طرف مقابل که منجر‌به شکست رابطه‌تان شده، بپردازید و با نگاهی سازنده‌نگر و رو‌به‌آینده تلاش کنید تا از آن اشتباهات تجربه‌ای بیندوزید و در فرصت‌های بعدی زندگی آن‌ها را تکرار نکنید. هرگز از تنها‌بودنتان در شرایط حاضر یک فاجعه نسازید و حتی با نگاهی فرصت‌جویانه سعی کنید تا از مزایای مثبت آن حداکثر ا‌ستفاده را ببرید‌.

جالب ا‌ست بدانید که بسیاری از نوابغ و افراد برجسته در زمینه‌های مختلف نیز تمام یا بخشی از عمر خود را در تنهایی سپری کرده‌اند و داشتن نگاه سازنده به موضوع «تنهایی» و تمرکز بر رسیدن به اهداف دیگرشان باعث شده که آن‌ها در آن یک زمینه خاص به‌دستاورد‌های بزرگی برسند.

بااین‌وجود، نگارنده تاکید بر این نکته را ضروری می‌داند که این مقاله در پی آن نیست که تنها زندگی‌کردن را ترویج کرده و آن را یک حالت مطلوب یا الگویی مناسب برای زندگی نشان دهد، چون یقینا بخشی از نیاز‌های انسان در یک رابطه خوب و متعهدانه می‌تواند برآورده شود. اما از‌سوی دیگر، انسان نباید تمام اعتمادبه‌نفس و ارزش خود را صرفا در یکی از زوایای زندگی انسانی، یعنی رابطه، خلاصه کند و چنانچه روزی، به هر دلیل، در شرایط تنهایی قرار گرفت، خود را تمام‌شده و شکست‌خورده بپندارد. زیباترین و ایده‌آل‌ترین نوع نگاه به روابط انسانی را در این تعبیر می‌توان یافت که می‌گوید:

«حال من خوب ا‌ست، اما با تو بهتر می‌شوم»

یعنی ما حال خوبمان را وابسته به حضور فردی دیگر در زندگی‌مان نمی‌کنیم و اگرچه مثل اکثر انسان‌های طبیعی از یک رابطه انسانی خوب لذت می‌بریم، اما خودمان هم در صورت لزوم این توانایی را داریم که یک حال خوب را برای خودمان بسازیم؛ تنها در این‌صورت ا‌ست که ما می‌توانیم همواره بر جذابیت‌های شخصیتی خود بیفزاییم، یک حال خوب مداوم و ماندگار را تجربه کنیم و حال خوبمان را به دیگران هم منتقل کنیم.



آخرین مطالب


مشاهده ی همه

معرفی محصول از سایت موفقیت


مشاهده ی همه

دیدگاهتان را بنویسید

footer background