كوچولوهاي بداخلاق
علل و عوامل بروز خشم در كودكان
خشم و عصبانيت در هر سني، عكسالعمل يا رفتاري است براي رسيدن به هدفي كه شخص از آن ميترسد! البته خشم بهخوديخود چيز بد و مخربي نيست؛ اما اگر بهگونهاي خصمانه و با كينه و بخل ابراز شود، گاهي ميتواند به ديگران لطمه بزند. خشم و پرخاشگري كودكان هم اغلب بهنوعي وسيلهاي است براي جلبتوجه يا خودنمايي بيشتر آنها. ميتوان گفت دعوا و نزاع كودكان اغلب بر سر يك وسيله شخصي يا گاهي هم برداشتن اسباببازيهاي يكديگر است؛ بنابراين آنقدر مهم نيست كه والدين بخواهند براي آن ناراحت يا نگران شوند و فكر كنند كودكان رفتار طبيعي ندارند. البته خوشاخلاقي، صبوري و داشتن آرامش براي كودكان بسيار ضروري است، چون علاوه بر آنكه هرگونه رفتار آنها در اين سنين، زمينهساز رفتارهاي آنها در آينده خواهد بود، عصبانيت و پرخاشگري، خصوصا در ميان جمع، باعث ميشود ديگران آرامش خود را از دست بدهند و والدين هم بههمين دليل دچار استرس و عصبانيت شوند. اما در مقابل خشم بچهها و دعواي آنها با دوستانشان بايد چگونه رفتار كرد تا هم آرامش در خانه برقرار شود و هم فرزندانمان محيطي آرام و بهدور از خودخواهي و حسادت را تجربه کنند؟
بروز خشم در كودكان
با وجود تمام تلاشهايي كه والدين براي برقراري محيطي آرام و بدون تنش در خانواده براي بچههايشان ميكنند، اما باز هم بعضي اوقات اختلافاتي بين كودكان بهوجود ميآيد. بچهها بهخاطر اسباببازي يا شكلات موردعلاقهشان با هم بگومگو ميكنند و داد و بيداد راه مياندازند و به اخطارهاي مداوم والدينشان هم اهميتي نميدهند. گاهي هم اين بگومگوهاي آنقدر تكرار شده كه صبر پدر و مادر هم تمام ميشود. در چنين مواقعي، والدين بايد توجه داشته باشند كه اين بدخلقيها و ناراحتيهاي فرزندانشان كاملا طبيعي است و گاهي بهتر است به فرزندانمان اجازه دهيم خشم خود را بروز دهند تا اينكه فقط نسبتبه يكديگر خشم و كينه پنهاني داشته باشند. البته مديريت و چگونگي رفع این خشم هم بسيار مهم است.
شناخت علل بروز خشم
دعواها و بگومگو و دلخوري كودكان اغلب به اين علت است كه آنها از اين طريق ميخواهند محدوده شخصي خود را به والدين نشان دهند و از آن دفاع كنند؛ پس به غير از رفتارهاي رقابتآميز، اين گونه خشم و ناراحتيها چيز بدي نيست.
اما بچهها بايد بياموزند اظهار خشم آنها نبايد هميشه باعث جدالشان با ديگران شود. مهمترين چيزي كه آنها بايد ياد بگيرند، این است كه هميشه نظر و خواست ديگران نبايد مطابق ميل آنها باشد؛ يعني اگر افراد از دوران بچگي خود ياد بگيرند بهنظر ديگران احترام بگذارند و بهموقع هم آشتي كنند و با موضوع كنار بيايند، در آينده مشكلات آنها در ارتباط كمتر خواهد شد. بنابراين بچهها بايد همانگونهكه خواندن و نوشتن را ميآموزند، مصالحه، احترام متقابل و قوانيني را هم كه والدين براي كنترل فرزندانشان اعمال ميكنند، بياموزند.
شناخت دلايل مشاجره بچهها
بچهها اغلب به چند دليل خاص با خواهر، برادر يا دوستان همسنوسالشان دعوا و بگومگو راه مياندازند. توجهنكردن به خواسته آنها و درنظرنگرفتن عدالت و انصاف بين خواهر و برادرها و توجهنداشتن پدر و مادرها به تفاوتهاي فردي كودكان اغلب باعث خشم آنها نسبتبههمديگر ميشود. توجه داشته باشيم مقايسه بچهها هم باعث ميشود فرزندانمان از همديگر خشمگين باشند و بر سر جزئيترين موضوع، با هم دعوا كنند. درواقع وقتي ميخواهيم رفتارهاي يكي از فرزندانمان را به فرزند ديگر متذكر شويم، اغلب كينه و خشم فرزند ديگر برانگيخته ميشود.
نقش والدين
رفتار والدين در زمان مشكل و بروز نزاع كودكان و بگومگوهاي آنها بسیار مهم است. بعضي از والدين، وقتي صداي دادوبيداد فرزندانشان را ميشنوند، اصلا توجهي نميكنند و دخالتي ندارند و ميگويند بچهها خودشان بايد با همديگر كنار بيايند و ما نبايد دخالتي داشته باشيم. ر این نوع برخورد والدین، اين امكان وجود دارد که همیشه، كودكي كه به هر دليلي قدرت بيشتري دارد، حرف خود را به كرسي بنشاند و درنتیجه فرد ضعيفتر يا كوچكتر، هربار سلطهپذيرترشود؛ پس اين روش به نفع هيچكدام از بچهها نيست، زيرا در آينده باعث ايجاد مشكل براي هردوی آنها خواهد شد.
بعضي والدين هم وقتی ميبينند بچهها با هم دعوا كردهاند، بدون اينكه بهدنبال علت واقعي بحث باشند، جانب كودكي را ميگيرند كه آسيب بيشتري ديده،گريه كرده يا مشكل خاصي برايش پيش آمده است. اين روش هم چندان مناسب نيست، چون باعث تشديد خشونت و پرخاشگري ميشود و موضوع و مشكل هم حلنشده باقي ميماند. در اين مواقع، نهتنها والدين مشكلي را حل نميكنند، بلكه با طرفداري بيجا، خصومت بين بچهها را هم افزایش میدهند.
بعضي ديگر از والدين هم هر دو بچه را تنبيه ميكنند و بدون وقتگذاشتن و شنيدن علت واقعي بروز مشكل، فقط بر سر آنها فریاد میکشند. با اين نوع برخورد، باز هم مشكل حلنشده باقي ميماند.
بهترين روش برخورد والدین با دعوا و خشم کودکان، اين است كه با شنيدن حرف هردو طرف دعوا، خودشان وارد عمل شوند و علاوه بر اينكه اشتباهاتشان را به آنها تذكر ميدهند، كاري كنند كه بچهها از هم ناراحت نباشند و آشتي كنند. درواقع موضوع مهم، ريشهيابي مشكل موجود بين كودكان است. البته برای این نوع برخورد، والدین باید به مواردی توجه کنند؛ مواردی مثل اینکه در هنگام بروز دعوا و مشاجره بين بچهها، به اينكه كدام يك از آنها كوچكتر، بزرگتر، دختر يا پسر هستند، توجه نكنند و بررسی کنند که واقعا حق با كدام طرف است!
در ضمن والدین نبايد از كودكان عصباني شوند و رفتار ناشايستي با آنها داشته باشند. همچنین در زمان دعواي بچهها، نباید به آنها پند و اندرز داد یا نصيحتشان کرد، چون فايدهاي ندارد! البته والدین باید حواسشان باشد که اگر يكي از بچهها همیشه بيشازحد عصباني و خشمگين باشد و دائم با اعضاي خانه دعوا كند، حتما بهدنبال علت یا عامل این خشم باشند و در صورت امکان، با کمک یک مشاور کودک، مشکل را ریشهیابی و حل کنند. همچنین بهیاد داشته باشیم که اگر ارتباط درست و مناسبي بين والدين برقرار باشد و كودكان كمتر شاهد بگومگوي آنها باشند،حتما آنها هم كمتر با هم دعوا و بگومگو ميكنند.