اعتماد کنیم یا نه؟!
این روزها، با وجود پیشرفت تکنولوژی و آسانشدن انواع ارتباطات، شاید بیراه نباشد که ادعا کنیم اعتمادکردن با این پیشرفت، رابطه عکس داشته و هرروزه، بیشتر از قبل رنگ میبازد. اما چرا؟ چه چیز باعث میشود که ما اعتمادمان را نسبتبه افراد از دست بدهیم و کمکم، راه منزویشدن و بدبینی بیشتر را پیش بگیریم؟ ابتدا باید به مفهوم کلمه «اعتماد» بپردازیم؛ اعتماد در لغت، اطمینان و تکیهکردن معنا شده است.
چرا اعتمادکردن اهمیت دارد؟
جزیرهای را درنظر بگیرید که یک روز، چشم باز میکنید و خود را تک و تنها، در آن مییابید! ابتدا ترس تمام وجودتان را فرا میگیرد و با دقت به اطرافتان نگاه میکنید. این نگاه با دقت، آغاز برطرفکردن «نیاز» اعتمادکردن به محیط است تا بتوانید خود را با شرایط وفق بدهید.
سپس از دیگر حواس خود (بویایی، لامسه، چشایی و...) برای اعتمادکردن بیشتر استفاده میکنید، چراکه برای ادامه زندگی، چارهای جز این ندارید.
پس تا اینجا به این نتیجه رسیدهایم که «اعتماد» لازمه ادامه حیات است.
بهنظر میرسد که حیوانات هم از اعتمادکردن یا نکردن، خالی نیستند و کمابیش با آن آشنایی دارند. برای مثال، سگی را درنظر بگیرید که ابتدا به شخص تازهوارد اعتراض خود را با ایجاد سر و صدا اعلام میکند، اما کمکم با مورد نوازش قرارگرفتن، توجه و غذاگرفتن، آرام میشود و به حالت عادی خود باز میگردد و در صورت رفتوآمدهای بعدی، دیگر مثل روز اول تهاجمی برخورد نمیکند.
از این رفتار حیواناتی همچون سگ، میتوان به این نتیجه رسید که اعتمادکردن باید نه یکباره، بلکه آهستهآهسته صورت بگیرد.
اما چه میشود که ما اعتمادمان را به افراد از دست میدهیم و بهمرور زمان، راه منزویشدن و بدبینی را پیش میگیریم؟
برای جواب این سوال، بیمقدمه میگویم که درواقع، ما اعتماد بهخودمان را از دست میدهیم که اعتماد به دیگران، برایمان سخت میشود!
ما با اعتماد به دیگران و احیانا جواب عکس گرفتن و شکستن قلبمان است که در ناخوداگاه یا خودآگاهمان، به این نتیجه میرسیم که توانایی انتخاب درست را نداریم.
اما متاسفانه در چنین مرحلهای، اولین قدم و شاید آخرین قدم برای خیلیهایمان، منزویشدن و دستبرداشتن از انتخاب دوست و همراه است.
چه باید کرد؟
درست اعتمادکردن اصولی دارد که اگر خودمان از پس آن برنیامدیم، باید از متخصصان روانشناسی و مشاوران کمک بخواهیم.
راههای اعتمادکردن چیست و از کجا باید شروع کرد؟
۱- اولین قدم برای اعتمادکردن این است که به این آگاهی برسیم که «اعتمادکردن» لازمه زندگی است و «باید» به این مهارت دست یافت.
۲- نباید بابت گذشته خودمان را سرزنش کنیم و با کنارهگیری، راه اشتباه را انتخاب کنیم؛ بلکه باید برای داشتن حال و آین بهتر، تمام تلاش خود را بهکار بگیریم و این میسر نخواهد بود مگر با علم به اینکه ما در اعتمادکردن و نتیجه عکس دیدن، اشتباه نکردهایم، مگر به یک نفر و یا به اصطلاح با دوبار گزیدهشدن از یک سوراخ، شکستهای پیدرپی را متحمل شویم!
گذشته چراغ راه آینده است و بهجز تجربه، نباید از آن چیزی برای آیندهمان باقی بگذاریم.
۳- باید دانست که اعتماد درجات مختلفی دارد و نباید از خودمان توقع داشته باشیم که بههمه افراد، به یک اندازه اعتماد کنیم.
برخی افراد آنقدر قابلاعتماد هستند که ما رازهای زندگیمان را بهراحتی با آنها در میان میگذاریم، حال آنکه اکثر افراد، حتی اعضای خانواده، قرار نیست تا به این حد به ما نزدیک باشند.
۴- به خودتان و دیگران فرصت بدهید که به یکدیگر ثابت شوید. در اعتمادکردن هم نمیشود یکشبه، ره صدساله را طی کرد.
۵- اگر بهطور مداوم در اعتمادکردن مشکل داریم و این کار برایمان سختتر از حد معمول بهنظر میرسد، بهترین کار ریشهیابی این مسئله است که ما از کِی و چرا دچار بیاعتمادی به دیگران شدهایم؛ اینکار را بسپارید بهدست متخصصین رواندرمانگر. آنها با کمیگفتوگو شما را با علت اصلی این بیاعتمادی آشنا میکنند و بعد از آن، راههای کاربردی بیشتری را پیشرویتان قرار میدهند که میتوانید بهتر و سریعتر، اعتماد به خود و دیگران را باز یابید.
۶- توقعتان را پایین بیاورید! اگر بهتازگی کسی از اعتمادتان سوءاستفاده کرده است، از خودتان انتظار نداشته باشید که بهسرعت، اعتماد به دیگران، بهخصوص افراد جدید را بهدست بیاورید. به خود و دیگران فرصت بدهید و این را بدانید که افراد، بهمرور زمان شخصیتشان را به شما نشان میدهند و هر فردی با دیگری، طبیعتا متفاوت است و به قول قدیمیها:«همه را نباید با یک چوب زد!»
۷-خودتان باید قابلاعتماد باشید تا بتوانید به دیگران اعتماد کنید! لازمه مورداعتمادبودن برای دیگران این است که صادق، وفادار و رُک باشیم. طفرهرفتن در صحبتکردن با دیگران، اعتماد آنها را به ما کم میکند.
۸- برای خودتان قابلاتکا باشید، قبل از اینکه دیگران را تکیهگاهی امن بیابید!
۹- بهعنوان مورد آخر، هیچوقت از کسی بُت نسازید؛ چراکه امکان شکستن تمامی بُتها وجود دارد و بعد از آن، قلبتان هم بهسرعت خواهد شکست!
با پیشرفت تکنولوژی و گوناگونی وسایل ارتباطی آسان اما در عین حال پیچیده، سختتر از قبل اعتماد میکنیم و متاسفانه با گسترش ارتباطات مجازی بهجای ارتباطات رودررو، هرروز به این بیاعتمادیها دامن زده میشود.
شاید بهترین راه این باشد که قرارها و ارتباطاتمان را واقعیتر کنیم و سر از ابزارهای چنداینچی بیرون بیاوریم و به دنیا و افراد، جدیتر از یک دنیا پر زرق و برق کذایی نگاه بیندازیم.
نویسنده : غزاله دلفانی