عاشقشدن یا عاشقماندن؟
چه رفتارهایی سرخوردگی زناشویی را پیشبینی میکند؟
درمان و درمانگری همیشه برای من حاوی شگفتیهای بسیاری بوده و هست. گاهی از عشقی اصیل به شگفت آمدهام و گاه از سقوط و انهدام آن بهشدت متاثر گشتهام. بارها و بارها شاهد تلاش یکی از زوجین برای خروج سریع از رابطه بودهام و بارها شاهد استیصال دیگری برای حفظ و تداوم ارتباط عاشقانهای که در دیگری رمقی برای ترمیم آن دیده نمیشود.
تمایل به انفصال و برونرفت از رابطهای که روزی با شور و اشتیاق شروع شده، قطعا یکشبه و با یک اتفاق شکل نگرفته است؛ پس با کمک زوجها به گذشتههای نگذشته بازمیگردم و در انبار خاطرات و زخمها به کنکاش میپردازم. همیشه هم درنهایت در مییابم که ماهها و سالها سرخوردگی و بنبست در پس این اتفاق انباشته است. جالب اینکه زوجها انبارهای خشم و رنجش و خاطرات ناخوشایندشان را مانند جعبهی پر جواهر حفظ میکنند و از بر هستند.و بعد، با وسواس و یکییکی، همه را در میآورند و توضیح میدهند. درحقیقت زوجها میتوانند بهوضوح درمورد هر کدام از مشکلاتی که به تن و روانشان زخم وارد کرده، صحبت کنند. پس میپرسم و میگویند که دقیقا اولین بار چه زمانی اولین زخم را برداشتند، اولین شک و شبهه به رابطه، اولین تَرَک بر شیشهی ظریف عشق و دومین و سومین و الی آخر ...
درحقیقت عاشقشدن خیلی آسانتر از عاشقماندن است
فروکشکردن عشق در همهی روابط رخ نمیدهد، اما خطر آن برای همهی روابط وجود دارد. البته که با فروکشکردن عشق، سرخوردگی فوران خواهد کرد و سرخوردگی و ناامیدی در رابطهی زوجی اتفاقی دلسردکننده و غمانگیز است. اما بررسی آن میتواند به سرزندگی، گرما و تداوم رابطهی زوجی منتهی شود. بیایید با هم در این موضوع عمیق شده و بررسیاش کنیم.
سرخوردگی در رابطهی زوجی چیست؟
- چه چیزهایی نشانههای هشداردهندهی حرکت یک رابطه بهسمت سرخوردگی زناشویی هستند؟
- چه رفتارهایی سرخوردگی زناشویی را پیشبینی میکند؟
- چه کمکی برای بازگرداندن عشق در یک ازدواج دچار سرخوردگی ضروری است؟
سرخوردگی در رابطهی عاطفی، فقدان تدریجی دلبستگی هیجانی است که شامل کاهش توجه، اتصال و افزایش حس بیعلاقگی میشود. سرخوردگی یعنی جابهجایی عاطفهی مثبت با عاطفهی خنثی و بهمعنای فقدان عشق و عدم حضور دلبستگی است که شاید به فروپاشی رابطه منتهی شود.
وقتی انتظارات در رابطه بهطور مکرر برآورده نمیشود، وقتی تلاشها برای حرفزدن و حل مشکلات با بنبست روبهرو میگردد و وقتی تفهیم و درک احساسات مسیری مسدود است، ادراک زوجین از هم یا یکی از دیگری شروع به تغییر میکند؛ گویی وارد دنیایی جدید شدهاند که آن را نمیفهمند. ادراک درحال تغییر، باعث دیدن کموکاستیها و ویژگیهای منفی دیدهنشده یا کمتردیدهشدهی طرف مقابل، با وضوح خیلی زیاد میشود. همهی اینها و چیزهای خیلی بیشتری وجود دارد که بخشی مهم از نشانههای شروع سرخوردگی هستند.
همسر یا همسرانی که خود را ناتوان از درک و فهم و حل مشکلات میبینند، دست از تلاش برای تغییر یا ترمیم میکشند، دلشان دیگر از بهبود اوضاع به سردی میگراید و مسیر رابطهای که با توجه و عشق شروع شده بوده، حالا به بیتوجهی و خشم منحرف میشود.
از آنها و از خودم میپرسم چه شد آنهمه تب و تاب؟ کجا رفت آنهمه شور و اشتیاق؟ و همینجاست که رفتارهای پیشبینیکنندهی سرخوردگی که احساسات عاشقانه را به فنا میدهند جلوی چشمانم لیست میشوند.
رفتارهای پیشبینیکنندهی سرخوردگی
پیشبینیکنندههای بسیاری برای سرخوردگی در رابطهی عاطفی وجود دارد؛ از رفتارهایی با آسیب خیلی بالا مانند خیانت، اعتیاد و پرخاشگری فیزیکی تا رفتارهایی با آسیب کمتر مانند عدم مسئولیتپذیری، کنترلگری، پرخاشهای کلامی، ناتوانی در گفتوگو و حل تعارض، بنبستهای متعدد و حس استیصال از آنها. درنهایت ایجاد دلسردی و ناامیدی و سپس خشم افزایشیافتهای که با پاسخهای تندتر و بیمحابانهتر یا اجتناب و عقبنشینی خود را آشکار میسازد. بهوضوح همسرانی را میبینم که نارضایتیشان در طول زمان و بهتدریج رشد کرده است.
البته که گاهی این افراد، همسرانی را درکنار خود دارند که مشکلات را انکار میکنند، نیازی به تغییر در خودشان یا حتی رسیدگی به مشکلات نمیبینند و حتی مانند یک مهاجم مهربان، عاشق و شاید هم توبهکار که قول میدهد، گل میخرد، میبوسد، سفر میبرد و ... اما گفتوگو نمیکند، پای دل یارش نمینشیند! واویلا که اینها نهتنها معنی مهربانی و عشق نمیدهد که توهین و نادیدهگرفتن و خود را به کوچهی علی چپ زدن برداشت میشود و فقط و فقط خشم میزاید و سرخوردگی بیشتر.
میرسیم به ازدواج یا رابطهای که در انتهای پاییز است و زمستانش در انتظار! میدانم که شما میدانید، اما میخواهم برای آرامش دل خودم باز بگویم که اگر حس سرخوردگی در خودت یا طرف مقابل داری، بلند شو و فعالانه بهدنبال دوای این درد بگرد. شاید بتوانی با درک درست، گفتوگوی کارآمد، کمکگرفتن از یک درمانگر و التیام و شفا، سلامتی و سرزندگی را به خودت و رابطهای که روزی برایش خون جگر خوردهای بازگردانی.
اولین مهارتی که حتما مفید فایده خواهد بود توانایی گفتوگوکردن است. این مهارت خود پیشنیازهایی دارد مانند خوب شنیدن، خوب دیدن و درککردن که به فهم طرف مقابل، درک مشکلات و نهایتا هارمونی دو دنیا، دو ذهن، دو تاریخچه و دو انسان میانجامد. ما ناگزیریم از صحبت! مگر راهی برای ارتباط با هم بهجز حرف زدن داریم؟ گفتوگو ما را وارد جهان متفاوت یکدیگر میکند.
بازسازی رابطهای که به جاهای باریک رسیده، چالش سختی است. اغلب استراتژیهای زوجین برای احیای رابطه موثر و کافی نیستند و ما هم عموما برای رشد فردی و بهزیستی و سلامت روان خود گامی برنمیداریم. گسترش و توسعهی مهارتهای اجتماعی، مهارتهای زندگی، شناخت دنیای زنانه و مردانه و درنهایت کمکگرفتن از یک درمانگر میتواند این مسیر ناهموار را برایتان هموار کند. باور کنید یا نکنید، سرخوردگی زناشویی درمان خودبهخودی ندارد و انتهای مسیرش که خیلی هم طولانی نیست، طلاق و جدایی رسمی یا عاطفی است.
توسعهی مهارتهایمان برای ارتباط سالم با فردی که انتخابش کردیم تا با او پیر شویم، با او بچهدار شویم و با او خوشیها و ناخوشیهایمان را تقسیم کنیم، نشانهی بلوغ و پختگی و خردمندی است.
سوار عشق شو وز ره میندیش
که اسب عشق بس رهوار باشد
به یک حمله تو را منزل رساند
اگر چه راه ناهموار باشد