افرادی که گاهی در ارتباط، ترسناک میشوند!
چرا از آدمهای «زیادیمهربان» باید ترسید؟
بهتازگی با آقایی آشنا شده بودم و تصمیم داشتیم اگر همهچیز بهخوبی پیش رفت، رابطه را بهسمت رسمی شدن و ازدواج پیش ببریم. آشنایی ما از طریق معرفی اقوام بود و پررنگترین صفتی که از او بهمن گفته بودند، این بود که دستِ خیر دارد و همیشه برای کمک به دیگران پیشقدم است و در کل، مرد بسیار مهربانی است. با خودم فکر میکردم: «چه عالی! کی بدش میاد!»
رابطه شروع شد و اوایل، همهچیز خیلی خوب و خوش بود. تا اینکه دیدم هر بار که من حرف از کاری که میخواهم انجام دهم میزنم، سریع دست به اقدام میزند و اصلا نمیگذارد که قدم از قدم بردارم. کمی بهفکر رفتم و بهحساب توجه، مراقبت کردن و مهربانی که همه تاکید دارند، گذاشتم. تا اینکه یکبار دیدم سر موضوعی کوچک، بسیار خشمگین شده و شیوهی بروز خشمش هم قهر، کنارهگیری و سکوت بود که من را بیشتر گیج و سردرگم میکرد. از طرف دیگر، من هم از اینکه برای هر کاری بدون اینکه از او بخواهم، خودش بهصورت خودجوش وارد عمل میشد، ناراحت و رنجیدهخاطر بودم و برایم این معنی را داشت که اختیار عمل و خودمختاری را از من سلب میکند. بهتدریج تبدیل میشدم به فردی وابسته که اعتمادبهنفسِ انجام امور مربوط بهخودش را از دست خواهد داد.
افرادِ «زیادیمهربان» گاهی در ارتباط، ترسناک میشوند. شاید بپرسید چطور؟
افراد زیادی مهربان کمتر یاد گرفتهاند که بهخودشان، نیازها و احساساتشان گوش دهند و معمولا دیگران را در اولویت قرار میدهند که دلایل متعددی میتواند داشته باشد؛ مانند اینکه «کسی از آنها ناراحت نشود»، «مورد قضاوت دیگران قرار نگیرند»، «کسی آنها را طرد نکند»، «همیشه خوب و کامل باشند»، «عیب و ایرادی در رفتارشان بروز پیدا نکند» و... .
از این رو با فداکاری زیاد در ارتباطها، هم خود را خسته و فرسوده میکنند، هم چون میزانِ دهندگی آنها بیشتر از گیرندگیشان است، خشم انباشته میکنند و خدا آن روز را نیاورد که یک فردِ همیشهمهربان، خشمگین شود؛ ممکن است با یک انبار باروت مواجه شوید که انفجارش شما را در بهت و حیرت فرو میبرد و هرچه فکر میکنید، بهخاطر نمیآورید که این انبار کی انباشته شده است.
افراد زیادی مهربان اغلب یاد نگرفتهاند که بهموقع «نه» بگویند که این هم میتواند دلایل مشابهی مثل مواردی که پیشتر ذکر شد، داشته باشد. آنها با مسئولیتپذیری افراطی، هم خودشان را تحت فشار میگذارند و هم از دیگران توقع دارند که مانند آنها رفتار کنند. البته که در پس چنین ازخودگذشتگیهای افراطی، یک پیامِ خودشیفتهوارِ «من چقدر آدم خوب و مهربانی هستم» نیز میتواند بهصورت ناآگاهانه پنهان باشد.
مادر خانوادهی 4نفرهای که بهگفتهی خودش، زندگیاش را وقف شوهر و فرزندانش کرده، میشناختم. با وجود اینکه دخترش را راهی خانهی بخت کرده بود، باز هم برای برگزاری مهمانیهای دخترش، خودش را از هر جایی که میشد، میرساند و غذایی را که میخواست برای او میپخت. این رفتار، باعث ایجاد خشم در دخترش میشد زیرا حریم او و اختیار عملش نادیده گرفته میشد و برای مادر هم توقع ایجاد میکرد که چنین خدماتی را متقابلا دریافت کند؛ اگر چه در کلام، همیشه خلاف این را اعلام میکرد.
طرز برخورد با افراد زیادی مهربان
اگر مقابل افرادی قرار گرفتید که میزان بخشندگیشان بیش از گیرندگیشان است، قدری سنجیدهتر رفتار کنید. شما میتوانید گاهی جلوی خدمات بیش از اندازهی آنها را با گفتنِ یک «نه» بهموقع بگیرید. با این رفتار نشان میدهید که آنها هم میتوانند از «نه» استفاده کنند.
میتوانید یادشان بیندازید که گاهی سری به درون خودشان بزنند و بهجای اینکه بیشتر شنونده باشند، با شما از خودشان و احوالات و احساساتشان بگویند. بعد از اینکه متوجه شدند که چه احساساتی دارند، بتوانند برای خود قدمی بردارند و کاری که دوست دارند، انجام دهند.
گاهی افراد زیادی مهربان را به ناهاری دعوت کنید و نگذارید قدمی بردارند. میدانم احتمالا محبت شما را پس میزنند، با این حال، برای آنها هم جا میافتد که حق دارند هر از گاهی اجازه دهند تا از ایشان پذیرایی شود. در این صورت است که به آنها کمک میکنید تا از انباشته شدن خشم درونشان پیشگیری کنند.
افراد ایثارگر اغلب حواسشان نیست که با سرویسهای زیادی، چطور از عزیزانشان اختیار را میگیرند. گاهی بد نیست با تلنگری این را به یادشان آورید که نیازی نیست همیشه بار خدمات را بهدوش بکشند و اگر بخواهند به این شیوه ادامه دهند، دور و اطرافشان از افراد مسئولیتگریز پر میشود و دودش به چشم خودشان خواهد رفت.
از آنجایی که ممکن است افراد ایثارگر و اطاعتگر قدرت بیان و ابراز عقیده نداشته باشند، امکان سوءاستفادهی دیگران فراهم میشود. اگر در کنار آنها قرار گرفتید، بهجای اینکه در دستهی سوءاستفادهگران قرار بگیرید، کمک کنید که بتوانند نیازها و خواستههایشان را اول از همه بشناسند و بعد بتوانند آنها را ابراز کنند.
دلیل محبت بیش از حد افراد زیادی مهربان
خیلی وقتها افراد بیش از اندازه محبت میکنند چون تصور دارند اگر غیر از این باشد، ممکن است که دوستان و عزیزانشان را از دست بدهند. اگر این ترس را در آنها دیدید، بهجای دست گذاشتن روی نقطهضعفشان، سعی کنید برایشان فردی امن و باثبات باشید تا با دیدن شما یاد بگیرند برای حفظ ارتباط، نیازی نیست باج دهند و همواره در حال سرویس دادن به دیگران باشند بلکه همینطور که هستند، عزیز و دوست داشتنیاند.
اینچنین، چرخهی مهربانی میتواند بسیار باثباتتر و پایدارتر تداوم پیدا کند و ما تبدیل میشویم به انسانهایی که هم نیازهای خودمان را در حد متعادلی برآورده میسازیم و هم به همنوع خود کمک میکنیم تا نیازش را برآورده سازد.
خزایی
1402/5/5
برام جالب بود چون تا حد زیادی شبیه خصوصیات خودمه