تحلیلی روانشناختی بر فیلم «تیتی»
قصهی پرواز تیتی
بیایید چند لحظه تصور کنیم که قرار است چند روز دیگر، سیاهچالهای به سیارهی زمین نزدیک شود و با دربرگرفتن آن، پایان جهان اتفاق بیفتد. آنوقت از خودتان سوال کنید چه خدمتی میشود به بشریت کرد در این چند روز باقیمانده؟
قصهی پررمزوراز «تیتی» روایت همین سوال و رسیدن به پاسخهایی است که تکتک شخصیتهای گمگشتهی قصه، خاصه خود تیتی، زاویهی دید خودشان را به آن دارند. اما اگر چنین سیاهچالهای سالها در درونمان باشد و بخواهد تمام وجودمان را در بربگیرد چطور؟آیا تاکنون رنجها و زخمهایی را در درونمان احساس کردهایم که سالهاست از وجودشان بیخبر بودیم؟ زخمهایی که ذرهذره و تدریجی دهان باز کردهاند و ما پاسخی برای نجات خود در برابرشان نداشتیم.
قصهی تیتی نه فقط قصهی او، بلکه قصهی ابراهیمهاست؛ ابراهیمهایی که بدون توجه به نجات خود، از غرقشدگی در تلهی پرمشغلهی کار و تحصیل و پیشرفت دچار گمگشتگی در برابر زخمهایی میشوند که از دیرباز در درونشان وجود داشته، اما از آن بیخبر بودند. همین هم باعث شد که اتفاقا دغدغهی همیشگیشان برای نجات آیندهی بشریت رنگ ببازد و جایی در کوچهپسکوچههای ذهن شلوغشان، انسان الهامبخشی ظاهر شود تا این پیام را برساند که: به کجا چنین شتابان؟
تیتی، یک زن سادهی روستایی با اجارهدادن رَحِم خود به زوجهای نابارور، از نگاه خودش با فرزندآوری میخواهد به بشریت خدمت کند. ابراهیم هم با کشف یک فرمول که اثبات میکند جهان رو به پایان است، اما میشود از این اتفاق جلوگیری کرد، قصد دارد بشریت را نجات دهد! اما وقتی با سادگی و مهربانی تیتی و سوءاستفادهی امیرساسان و اهالی روستا از او مواجه میشود، گویی دغدغهی نجات جهان برایش رنگ میبازد و درگیر نجات این زن میشود که در چالهی ایثارگری افراطی افتاده تا آدمهای اطرافش او را رها نکنند و به قعر چاه ناامنی نبرند.
طرحواره ایثار تی تی و ابراهیم
طرحوارهی ایثار نقطهی مشترک شخصیت ابراهیم و تیتی، آن دو را چنان به هم نزدیک میکند که دغدغههایشان در نهایت به جهت همسوشدن با هم زیر سوال میرود. اما در فضایی که آن دو زیست کردهاند، میتوان فهمید که داشتن چنین دغدغههایی اصلا قابلدرک نیست و آن دو برحسب رنجهایی که کشیدند، خدمت به بشریت را اینطور معنا کردند که شاید پاسخی به نیازهای مرتفعنشدهشان هم باشد.
تلخترین نقطهی ماجرای تیتی اینجاست که ما در دل هیچ یک از شخصیتها، ذهنیت بزرگسال سالم را نمیبینیم، مگر خود شخصیت تیتی و وقتی که در فضاهای همدلی و شجاعت قرار میگیرد و گویای درجاتی ضعیف از ذهنیت بزرگسال سالم را دارد. اما بهتدریج که ماجرای فیلم رو به پایان میرود، این ذهنیت در تیتی و ابراهیم رفتهرفته بیدار شده و منجر به گرفتن تصمیمات قاطعانه و موثری میشود تا از چرخهی معیوب ایثارگری افراطی فاصله بگیرند. گرچه پایان فیلم مثل ساختار کلی شخصیتپردازیهای آن مبهم و بلاتکلیف است، اما بزنگاههای خوبی برای تقابل دو ذهنیت و جریان همسوشدنشان دارد.
آسیب پذیری زنان ایرانی در فیلم تی تی
تیتی روایتی لطیف و تلخ از ذهنیت زنانهی جامعهی ایرانی است که تحتتاثیر فشارهای فرهنگی و اجتماعی، آسیبپذیر میشود و در برابر اتفاقاتی که احتمال دارد به واسطهی عدم احترام به حقوقشان، آنها را به سوی هجمهای از ناامنی سوق دهند و در نتیجهی پذیرشجویی و ایثارگری، دفاعهای رایجی هستند که حتی شخصیتهای سوء استفادهگری مثل امیرساسان را تاب میآورند.
امیرساسان شخصیت خودشیفته و نمایشی قصه، خوب میتواند زنان ایثارگری مثل تیتی را در تلهی فرزندآوری برای خدمت به بشریت بیندازد؛ طوریکه در نهایت با سوءاستفادهی مالی از تیتی بتواند همچنان در جایگاه جلاد، او را قربانی زیادهخواهیهایش کند. اما حضور ابراهیم به عنوان ناجی قصه و قدرتدادن به تیتی، او را از این مثلث بیرحم و آسیبزا رها میکند.
رابطهی سلامت روان فرد با میزان تحصیلات در فیلم تی تی
موضوع دیگری که ذهن ما را در مورد تیتی درگیر میکند بحث رابطهی سلامت روان فرد با میزان تحصیلات اوست. در این فیلم به خوبی نشان داده میشود که ابراهیم فیلسوف، التهاب روانی بیشتری نسبت به تیتی بیسواد و خدمتکار دارد؛ گویی رابطهای بین این دو مقوله بهصورت عینی وجود ندارد، حتی با وجود اینکه تیتی مدام در معرض سوءاستفادهی امیرساسان قرار میگیرد.
در کل برای خدمت به بشریت به نظر میرسد شرط لازم انسانیت است؛ انسانی که خود را دوست میدارد و به خود و دیگران به اندازه کافی عشق میورزد. همین موضوع باعث میشود که نسل آینده به دور از تلهی محرومیت هیجانی و رهاشدگی و در بستر خانوادهای امن و مسئولیتپذیر پرورش یابد و از ایثارگریهای افراطی تیتی و کمالطلبیهای سرسختانهی ابراهیم و سوءاستفادهگریهای کودکانهی امیرساسان رهایی یابند.