گفتوگو با «صلاحالدین رضایی»، کارشناس کودکان استثنایی
فرزند خود را محدود نکنید
آخرین ساعات یک روز کاری شلوغ را پشت میز اتاق کارم میگذراندم که تلفن زنگ خورد: -«مجله موفقیت؟» صدای زنی که با نگرانی از وضعیت فرزند نوجوانش میگفت، به گوش میرسید: -«انگار نه من مادر اونم و نه اون بچه من؛ بعضی وقتا پنج دقیقه هم باهام حرف نمیزنه!»
موضوع از این قرار بود که فرزند نوجوان این خانواده چند ماهی میشد که عادتهای جدیدی پیدا کرده بود، سلیقهاش تغییرکرده و ارتباطش با سایر اعضای خانواده کمرنگ شده بود.
مادر که از دیدن چنین وضعیتی نگران شده بود، به ما تلفن زده و با توضیح شرایط از ما خواست تا برای بهبود این وضع، موضوع را با کارشناسان این حوزه مطرح کرده و آن را نشر دهیم. حرفهای پشت تلفن این مادر، با علم به اینکه چنین موقعیتی، چالش بسیاری دیگر از خانوادهها است، باعث ایجاد ایدهای برای انجام مصاحبه پیشرو شد
. «صلاحالدین رضایی» را چندی پیش با خواندن چند متن جالب در صفحه اینستاگرامش شناختم. او که مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته روانشناسی و آموزش و پرورش کودکان استثنایی از دانشگاه علامه طباطبایی دریافت کرده است، عمدتا به مباحثی در زمینه روانشناسی کودکان میپردازد. وقتی که از او خواستم تا در قالب یک گفتوگو به سوالهای بسیاری از والدین در این زمینه پاسخ دهد، با گشادهرویی از این درخواست استقبال کرد. متن پیش رو حاصل این گفت و گو است.
***
خیلی از خانوادهها نگران این موضوع هستند که فرزندانشان در آینده به شخصیتی غیر از آن چیزی که خودشان در نظر دارند، تبدیل شوند. آیا هویت پسران و دختران نوجوان واقعا درجایی خارج از خانواده شکل میگیرد؟
ابتدا باید تعریف درستی از هویت داشته باشیم. از نظر علم روانشناسی، هویت یعنی اینکه ما به عنوان یک انسان خودمان را به چه صورت تعریف کنیم. در ذهن یک نوجوان سوالهای زیادی وجود دارد: ارزشهای اجتماعی و فرهنگی چیست؟ در مقابل این ارزشها باید چه واکنشی نشان داد؟ هویت جنسی چیست؟ ارتباط با جنس مخالف به چه صورت باید انجام گیرد؟
تلاش برای پاسخ به این پرسشها یکی از بحرانهایی است که نوجوان را برای مدتها درگیر خود میکند و باعث میشود هویتهای متنوعی در نوجوان شکل بگیرد. هویتهای فردی نوجوان به خصوصیتها، توانمندیها و صفات خوب و بد درون او برمیگردد. در کنار همه اینها، فرد هویت خانوادگی خود را دارد که به جایگاه او در خانواده و کیفیت ارتباطاتش با دیگران مربوط میشود.
نوجوان طی این دوره از خود میپرسد «من چه کسی هستم؟» هر نوجوانی در این دوره میخواهد ارزشی را در مورد مسائل ارتباطی، اجتماعی، عاطفی، جنسی و فرهنگی شکل بدهد؛ در حالی که در ایران امروزی، یک شکاف بین نسلها اتفاق افتاده است؛ یعنی والدین میخواهند که فرزندان خود را مطابق آرمانها و ارزشهایی که خودشان با آنها رشد کردهاند، تربیت کنند و فرزندان هم میخواهند به سراغ دریافتها و کشفهای خود بروند.
تضاد بین والدین و فرزندان
در اینجا ما دچار یک نوع اصطکاک میشویم، زیرا مثلا آنقدر که نوجوانان با اینترنت آشنایی دارند، ممکن است پدر و مادرها شناخت نداشته باشند و کارهایی که از نظر یک نوجوان خیلی ساده است، برای والدین قابلانجامدادن نباشد. در این مورد، نوجوان به انبوهی از اطلاعات و مسائلی که برای رده سنی او در اینترنت فراهم است، دسترسی دارد و این خود باعث جذابیت این ابزار میشود که البته این موضوع ممکن است از نظر بسیاری از والدین ارزش محسوب نشود. آنها معتقدند که نوجوان باید ارزشهای خانواده را انتخاب کند و این وضعیت باعث ایجاد تضادها میشود.
شکلگیری هویت نوجوانان
شکلگیری هویت نوجوانان، ممکن است بر اساس انتخاب یک شخصیت صورت بگیرد؛ مثلا او یک سلبریتی را الگوی خود قرار میدهد و مطابق سبک زندگی وی پیش میرود. اما این در مورد افرادی که تحت اجبار پدر و مادر قرار میگیرند، تا حدودی متفاوت است. به این ترتیب که فرد بین ارزشهای خود و آن چیزی که پدر و مادر تعیین کردهاند، دچار نوعی مبارزه و چالش میشود. آنها در فرایند انتخاب هویت خود دچار یک وقفه میشوند؛ یعنی نه زیاد به طرف یک سلبریتی میروند و نه به طرف پدر و مادر خود. در نتیجه برخی از آنها دچار ضبط هویت میشوند. آنها افراد متعصبی هستند و آن ارزشی را که برای پدر و مادرشان مهم است، انتخاب میکنند. تعداد دیگری از نوجوانان هم پراکندگی هویت دارند و مسیر مشخصی را انتخاب نمی کنند.
پدر یا مادر نگران به چه شکل میتوانند این مشکل را حل کنند؟
اینترنت صحنهای است که در آن نوجوان خودش را در موقعیتهای مختلفی میبیند، سبکهای زندگی متفاوتی را تجربه میکند و حتی میتواند هویت جداگانهای را به غیر از هویت واقعی خودش انتخاب کند.
مسئلهای که من همیشه به والدین توصیه میکنم، این است که آنها باید بپذیرند که ممکن است سبک زندگی، اخلاق و رفتار فرزندشان متفاوت باشد. اگر مثلا والدین متعلق به دهه پنجاه هستند، مطابق آداب رسوم آن زمان زندگی میکنند؛ در حالی که یک نوجوان دهه هشتادی به شکل دیگری فکر میکند. پس ابتدا باید خودمان نسبت به نوجوان پذیرش داشته باشیم.
با نوجوانتان دوست باشید
دوم اینکه سعی کنیم با او دوست باشیم. یکی از اتفاقاتی که در سن بلوغ رخ میدهد، تغییرات هورمونی است و باعث میشود نوجوان عصبیتر شود و تکانشی عمل کند. «
آدلر» در نظریه خود میگوید: «آن احترامی که برای دوستان خود دارید، برای فرزند خودتان هم داشته باشید.» معمولا وقتی که با دوستتان هستید، حال خوبی دارید، میخندید و شوخی میکنید؛ پس همان رفتار را باید با نوجوان خود هم داشته باشید.
کنترل کردن نوجوان
همچنین ما باید از کنترلکردن نوجوان دست برداریم. واقعا لزومی ندارد فرزندمان به هر چیزی که خودمان اعتقاد داریم، اعتقاد داشته باشد. باید بپذیریم که عقیده ما صرفا یکی از عقاید رایج دنیاست و ممکن است فرزند ما چنین باوری نداشته باشد. سعی کنیم به جای مجبورکردن او به پذیرش اصولی که خودمان به آن پایبند هستیم، با عملکردمان الگوی رفتاری مطلوبی را به او نشان دهیم یا مثلا آنها را به جاهایی ببریم که مزایا و معایب پیروی از الگوها را متوجه شوند.
گاهی ما باید در مقابل نوجوانان صبور باشیم، زیرا بسیاری از واکنشهای فرزندان به دلیل اقتضای سنشان انجام میگیرد و با بزرگترشدنشان واکنشهای هیجانی و زودگذر کمتری بروزخواهند داد. به یاد بیاوریم که ما هم در زمان نوجوانی علایقی داشتیم که در حال حاضر وقتی به آنها فکر میکنیم، به نظر پوچ و بیارزش میآیند. در مورد نوجوانها هم همین طور است.
در نتیجه والدین نباید مقابله به مثل کنند، بلکه باید سعی کنند به عنوان یک دوست، مزایا و معایب الگوهای مختلف را به آنها نشان دهند، در کنارشان باشند و تشویقشان کنند که یک شخصیت مستقل و قدرتمند را شکل دهند.
خیلی از والدینی که با مجله موفقیت در تماس بودند، عمده نگرانی خود را خواستههای نوجوانان، خصوصا در ایام تعطیلی مدارس میدانند. برای مثال، یکی از مادران به ما چنین گفت: من خیلی سعی کردم که به عنوان جایزه کارنامه یا پرکردن اوقات فراغت ماههای تابستان، هدیهای آموزشی مثل کتاب یا وسیله آزمایشی و علمی برای فرزندم تهیه کنم و حتی مبالغ زیادی بابت کلاسهای مختلف هزینه کردهام، ولی فرزند نوجوانم نهتنها تمایلی به این کارها نشان نداد، بلکه از من خواست برایش یک موبایل بخرم که من با این خواسته مخالفم. یک پدر یا مادر چگونه میتواند این چالش را حل کند؟
ما در دورانی به سر میبریم که استفاده از موبایل یک مسئله اجتنابناپذیر است. ما نمیتوانیم فرزند نوجوانمان را مجبور کنیم که موبایل نداشته باشد. حتی بر فرض اینکه او را از داشتنش محروم کنیم، بالاخره وقتی به مدرسه میرود، میبیند که دوستانش از این وسیله استفاده میکنند. من پیشنهاد میکنم که ایشان برای فرزندشان تلفن همراه تهیه کنند؛ مخصوصا که در دوران کرونا بسیاری از آموزشهای مدارس به صورت مجازی صورت میگیرد.
در کنار آن میتوانیم نوجوان را از راه دور مدیریت و کنترل کنیم. ولی باید این نکته را در نظر بگیریم که مهمترین وظیفه والدین این است که قبل از خریداری موبایل و وسایل هوشمند برای فرزندان، آموزشهایی را در نظر بگیرند. در واقع به آنها یاد دهند که فضای مجازی، در کنار لذتها و احساس رضایتی که به همراه دارد، چه آسیبهایی ممکن است به فرد وارد کند و ما چگونه میتوانیم از این آسیبها جلوگیری کنیم.
هرچند که رعایت این آموزشها دوطرفه است. مثلا وقتی از مضرات موبایل صحبت میشود، در حالی که در ساعات زیادی از روز، خود پدر و مادرها موبایل به دست میگیرند، قطعا این نصیحتها تاثیری در نوجوان نخواهد داشت.
تمایل به استقلال نوجوان
باید به یاد داشت که در دوران نوجوانی، نیاز شدیدی به استقلالیابی در افراد ایجاد میشود و نوجوانها تمایل کمتری به مطیعبودن دارند. به همین خاطر است که کمتر به حرفهای والدین خود توجه میکنند. ما باید این حساسیتها را درک کنیم. هرچند اگر والدین رابطه خوبی با فرزندشان در کودکی داشته باشند، ممکن است در آینده و خصوصا در زمان نوجوانی، کمترین چالش را تجربه کنند.
در مقابل، برخی از پدر و مادرها برخوردهای مناسبی با نوجوانان خود ندارند. برخورد خشک، انعطافناپذیر و سختگیرانه با نوجوان یک نوع جنگ درون خانواده را به وجود خواهد آورد. پس بهتر است یک نگاه منعطف و متعادل داشته باشیم. هر چقدر شکاف عاطفی میان والدین و فرزندان کمتر باشد، تاثیرگذاری کلامی هم بیشتر خواهد بود.
وظیفه نوجوانان در این بین چیست؟ آیا آنها هم مسئولیتهایی بر عهده دارند؟
آنها باید برای آینده خود یک اولویتبندی و برنامهریزی داشته باشند. هیچ مشکلی برای استفاده از موبایل وجود ندارد، اما قبل از هر چیز بهتر است همه ما یک حد و حدودی را برای هر کاری که در زندگی انجام میدهیم، داشته باشیم. برای مثال، اگر از بیستوچهار ساعت شبانه روز، بیش از ساعت مشخصی وقت خود را به موبایل اختصاص دهیم، طبیعتا زمان مفید برای بقیه کارها را از دست خواهیم داد. بهتر است زمان مشخصی را برای این کار در نظر بگیریم.
سلبریتیها بخش عظیمی از فضای مجازی را اشغال کردهاند. بسیاری از آنها، به وضوح بدآموزی را ترویج میدهند و اتفاقا با همین روش، طرفداران فراوانی را در میان نوجوانان پیدا میکنند. والدین باید با چنین پدیدههایی چگونه برخورد کنند؟
نخست باید به دنبال علت این جریان باشیم که چرا نوجوانان ما به چنین اشخاصی گرایش پیدا میکنند. برخی از سلبریتیهای اینستاگرامی، کارهایی را بدون تفکر انجام میدهند، از کلمات رکیک استفاده میکنند، خیلی زود عصبی میشوند یا در مورد خانواده خود و حتی دوستان و طرفداران خود هم بیحرمتی میکنند. این رفتارها را نوجوانان هم انجام میدهند، زیرا فکر می کنند محور دنیا هستند؛ یعنی فکر میکنند که اگر قرار است اتفاق بدی به وقوع بپیوندد، برای آنها رخ نخواهد داد. در این حالت فرد خود را قویتر از آنچه که هست، تصور میکند.
در اینجا هم والدین، باید از محدودکردن فرزندان و تحمیلکردن اعتقادات خود به آنها بپرهیزند. ما باید در مورد مزایا و معایب هر الگویی به فرزندمان توضیح دهیم. اگر او را از دنبالکردن یک سلبریتی محروم کنیم، با خود میگوید که حتما جریان بزرگی در پس این ماجرا است که مرا از دانستن آن منع میکنند! باید در راستای آزادی که به نوجوان میدهیم، یکسری انتخاب هم در اختیار او قرار دهیم. مثلا به او بگوییم «ایرادی ندارد اگر فلان سلبریتی را دوست داشته باشی، اما در کنار آن بهتر است پیج فلان شخص را هم ببینی و به فلان سایت هم سری بزنی» یا مثلا میتوانیم یک جلسه خانوادگی هفتگی برای نوجوان خود داشته باشیم و در مورد اتفاقاتی که در طی هفته گذشته در فضای مجازی افتاده است، با یکدیگر بحث کنیم و نظرش را در مورد آن بپرسیم. به این ترتیب، در نهایت بعد از مدتی فرد به محاسن و معایب یک سلبریتی پی خواهد برد.
تاثیر کتاب بر نوجوان
کار مهم دیگری که میتوان انجام داد، این است که در منزل فضایی را ایجاد کنیم که مثلا اعضای خانواده هر هفته کتابی بخوانند و در پایان در مورد آن با یکدیگر صحبت کنند. کتابخواندن باعث میشود که نوجوان تفکر کند و بعد از آن در مورد الگوهای خوب و بد جامعه آگاه شود. مسئله بسیار مهم دیگر، رفتار خود ما به عنوان یک الگو برای فرزندان است. اگر در مسائل روزمره رفتار ناشایستی از خود نشان دهیم، فرزند نوجوان را به مقایسهای با یک الگوی غلط سوق دادهایم.
همانطور که میدانید بخش مهمی از مراجعه نوجوانان به دنیای مجازی، برای پاسخدادن به کنجکاویهای جنسی است. در مقابل هم وبسایتهای زیادی هستند که چه بهصورت تصویری و چه به صورت نوشتاری، به این نیاز پاسخ میدهند. در این مورد چه راهکاری را باید مد نظر قرار دارد؟
در سال 1907 فردی به نام «فاستر» با مراجعه به مطب «فروید» به او میگوید که کودکش در مورد مسائل جنسی سوالهای زیادی میپرسد و او نمیداند که چگونه به آنها پاسخ دهد! فروید در جواب آن شخص میگوید: «اگر شما در برابر سوال کودک خود پنهانکاری کنید، او برای جوابهای خود به دنبال منابع دیگری میرود.»
توصیه اول به والدین این است که از زمانی که کودک آنها توانست ارتباط برقرارکردن را یاد بگیرد، آموزشهای جنسی را شروع کنند. برای مثال، در مورد نحوه ابراز احساساتشان، اندامهای خصوصی، سوالهایی که ممکن است در مورد رابطه جنسی به وجود بیاید، نحوه بهدنیاآمدنشان و بقیه موارد، البته به اندازه درکشان و در نظر گرفتن سن و سال آنها، اطلاعاتی را ارائه بدهیم. ضمن اینکه در این زمینه کتابها و فایلهای صوتی بسیار خوبی وجود دارد. درمورد نوجوان هم میتوانیم تربیت جنسی داشته باشیم. اگر این اطلاعات را به فرزندان خود ندهیم، آنها به وسیله منابع غیراستاندارد به این اطلاعات دست پیدا خواهند کرد. برای این کار، بهتر است مثلا مادر برای دختر و پدر برای پسر اطلاعات مورد نیاز جنسی را نسبت به سن آنها مطرح کند.
در نهایت، صحبت آخر من با والدین این است که تا میتوانند دوران نوجوانی فرزندان خود را مدیریت کنند. قرار نیست هیچ اجبار و کنترلی صورت پذیرد؛ هر چقدر با نوجوان خود رابطه عمیقتری ایجاد کنید، طیکردن این دوره راحتتر خواهد بود.