شهرزاد هودین شاد |
1401/09/06 |
چرا بعضی افراد در رابطه به دنبال نربان هستند؟
پدیده ای به نام شوگر ددی ، شوگر مامی
چند وقت پیش بود که کامنتهای یکی از صفحات مجازی توجهم را به خود جلب کرد. از 65 کامنت، تقریبا 35تای آنها با پاسخ «شوگرددی نمیخوای؟!» یا «آمادهی شوگرمامی شدن هستم» روبرو شده بودند! معنای اصطلاح شوگرددی را نمیدانستم برای همین به موتور جستجوگر اینترنتی پناه بردم: «شوگرددی به مرد مسنی میگویند که بهدلیل وضع مالی مناسب، با دختران جوان رابطه برقرار میکند و هزینههای لازم زندگیشان را به آنها میپردازد.» حتی در ادامه به تعریف مفهوم شوگرمامی هم رسیدم که نوشته بود: «شوگرمامی هم به زنان مسنی میگویند که بهدلیل وضع مالی خوب، با پسران جوان رابطه برقرار میکنند و آنها را به استقلال مالی و تامین خواستههایشان میرسانند.» یاد فیلم «مانکن» در شبکهی خانگی افتادم و یاد سکانسی که در فیلم «نقاب» با دیدن کاراکتر «ماهرخ جون» با بازی خانم «گوهر خیراندیش» در ذهنم نقش بسته بود. وقتی کامران (امین حیایی) میخواست در جمع دوستان پوکر بازی کند، ماهرخ مقاومت کرد و گفت برایش چایی بریزد و وقتی دوستش دلیل این کار را پرسید گفت: «عزیزم من شوهر کردم واسهی همین چیزا...» پس حتما در چنین رابطهای خشم زیادی علیرغم عشق وجود دارد! چند وقت پیش بود که کامنتهای یکی از صفحات مجازی توجهم را به خود جلب کرد. از 65 کامنت، تقریبا 35تای آنها با پاسخ «شوگرددی نمیخوای؟!» یا «آمادهی شوگرمامی شدن هستم» روبرو شده بودند! اصلا چرا چنین پدیدهای اینقدر رواج پیدا کرده است؟ آن هم درحالیکه اغلب روانشناسان و مشاوران گفتهاند بهتر است مرد در ازدواج چندین سال بزرگتر از زن باشد؟! جالب است بدانید که این پدیده در ابتدا در سال 1917 نه از سمت افراد مسن بلکه از سمت خود افراد جوان آن هم در قشر دانشجو برای تامین هزینههای تحصیل رواج پیدا کرده و حتی یکی از دانشجویان دانشگاه فناوری ماساچوست، پس از راهاندازی سایت شوگرددی و شوگرمامیها بیشتر از 10میلیون درخواست را ثبتنام کرده است. در ایران با وجود بحرانهای اقتصادی چشمگیر، شاهد رواج گستردهی این پدیده هستیم و فعلا برای ملاک بزرگتر بودنِ مرد در رابطه نسبت به زن بهدنبال ایدئال مطلق نیستیم و سن عقلی را با بررسی روانشناختی و فیزیولوژی افراد در نظر میگیریم که تفاوت مناسبی میانشان ضمن برآورد سایر ملاکهای «همسر خوب» برقرار کند. آیا رواج این پدیده در ایران پیامدهای منفی دربر خواهد داشت؟ این سوال با توجه به بحران شدید اقتصادی در ایران بالتبع میتواند یکی از آسیبهایی باشد که در آیندهی نزدیک به اوج خود خواهد رسید. آسیبهایی که برای رواج این پدیده گزارش شده چیست؟ چون این پدیده جزو پدیدههای نابهنجار اجتماعیست و بهلحاظ روانشناختی میتواند از نشانههای اختلال شخصیت در طرفین رابطه باشد، سلامت جسمی، روانی و بهداشت جنسی افراد جامعه را به خطر میاندازد. به این دلیل که شوگربیبی (جوانی که با فرد مسن بهجهت تامین نیازهایش ارتباط برقرار میکند) معمولا روابط موازی با او را با افرادی دیگر نیز تجربه میکند. این معاملهگری و سودجویی، فرآیند پاسخگویی به نیاز جنسی را در بستری ناامن و غیرمسئولانه فراهم میکند. نبود قوانین حمایتی در این رابطه اگر در ازدواج موقت (صیغه) قوانینی از طرفین رابطه حمایت میکند، در ارتباط شوگرها هیچ پشتوانهی قانونی وجود ندارد و در صورت «فرزندآوری» نیز حمایتی از سمت قانون نسبت به فرزندان چنین روابطی ارائه نمیشود و مثل پدیدهی ازدواج سفید، منع قانونی دارد که مشکلات متعددی از قبیل نداشتن هویت قانونی مشخص برای فرزندان چنین روابطی را بهوجود میآورد. فروپاشی نظام خانواده با شیوع چنین پدیدهای که اهمیت تشکیل خانواده را کمرنگ میکند و سودجویی و معاملهگری جنسی را رواج میدهد، جامعه در مرز بیبندوباری جنسی و سردی روانی قرار میگیرد و غلبهی پول و قدرت بر احساسات و نیازهای انسانی، آسیبهای جبرانناپذیر به تعهد و مسئولیتپذیری افراد خواهد زد. تصور کنید جامعهای که با رواج چنین روابطی بهسمت بیتعهدی و بیمسئولیتی حرکت میکند و رواج طلاق هم میتواند بر پیامدهای آن سوار شود، مملو از فرزندانی میشود که به نبود والدین یا تکوالدی عادت میکنند، مهر و عطوفت قابل انتظاری به دیگران نخواهند داشت و احساسات ارزشمند انسانی جای خود را به پول و قدرت خواهد داد. تصورش ترسناک نیست؟! تاثیر پیشینهی فرد بر رواج پدیدهی شوگرددی و شوگرمامی اما چطور چنین پدیدهای میتواند بهسرعت رواج پیدا کند؟! چنین پدیدهی نابهنجاری میتواند پیشینهای در دوران کودکی ما داشته باشد. متخصصین سلامت روان در اینباره گفتهاند: اگر کودک به جهانی از ناامنی و ابهام قدم بگذارد اما تصویری از مهربانی و مراقبت مستمر والدین خودش نداشته باشد و به احساس امنیت نسبی نرسد، آنوقت باید انتظار داشته باشیم که نیاز برطرفنشدهی همین کودک بعدا بهشکل گرایش ناسالم به پارتنری که تقریبا همسن پدر یا مادر اوست، هویدا شود تا ناهشیار خشمگینانهی کودک به مرز جبران افراطی رسانده شود. اصلا برای همین، ماهیت این رابطه، یک خشم ناهشیار کهنه است که از والد مهربانی که وجود نداشته به پارتنر همسن او جابهجا میشود و از طرفی، چون ذهن او با رفتارهای سرد، نامهربان و سودجویانهی والد آشناست، راحتتر در چنین روابط ناسالمی باقی میماند و فقط یک سود برای او دارد و آن هم تحقق لذتهای غیرقابل دسترس است. این برای مدت محدودی میتواند او را سرگرم و شاد نگه دارد اما همچنان درگیر خشمی است که از مراقب اولیه با خودش به بزرگسالی آورده است. راهکارهای پیشگیرانه با توجه به اینکه قبلتر خانمها و آقایان مسن در محیطهای اجتماعی و تعامل مستمر با افراد جوان چنین خواستههایی را مطرح میکردند، مثلا بارها گزارش شده که خانمهای مسن از رانندگان جوان تاکسیها چنین درخواستی را کردهاند، حالا با وجود فضای مجازی، این روابط به شکل مجازی و تصویری گسترده شده و هر دو طرف در معاملهی دوطرفسود، غافل از نبود مسئولیت، نفع میبرند. حال راهکار پیشنهادی ما این است که براساس عاقبت آسیبزای آن بر فرد و جامعه، مسئولیت تحقق خواستههایمان را با پذیرش این موضوع که «من میتوانم برای زندگیام کارآمد باشم» بپذیریم. البته شاید بهتر باشد بگویم که قبل از پذیرش مسئولیت، ارزشمندیِ من بهعنوان یک «انسان» و نه بهعنوان یک «نردبان» برای تحقق خواستههای اقتصادی و جنسی دیگران، باید ابتدا برای خودم تبدیل به یک باور شود. ضمن اینکه من احساسات و نیازهای خودم را ارزشمند بدانم و تابع یک نظام ارزشی، با خودم مهربان باشم و اگر والدی از من مراقبت نکرد، من هم با خودم مثل یک ابزار، بیرحمانه رفتار نکنم. همانطور که بارها به چشم دیدهایم، شاید نیازهای مالی شوگربیبیها برطرف شود، اما همواره روان گرسنهای برای مهربانی با خود و دیگران دارند؛ چون نهتنها دنیای اطرافشان بلکه وجودشان با پول خرید و فروش میشود. راهکار دیگر: نداشتن کمالگرایی ذهنی پذیرش این موضوع که روند پیشرفت و تحقق خواستههای ما تدریجی و زمانبر است اما با تداوم تلاش، بخشی از این خواستهها میتوانند محقق شوند، نوید امیدی را در درون ما میدهد. کمالگرایی برای رسیدن به خواستهها، منطقی و معقولانه بهنظر نمیرسد و گاهی دلیل توقف و اهمال ما برای تلاش است. پس با تاکید بر همان امید درونی، ما بهتناسب توانمندیها، با صبر و تلاش مضاعف به خواستههایمان میرسیم و اگر به برخی از خواستهها نرسیدیم، بدانیم قبلتر از ما هم انسانهایی بر روی کرهی زمین میزیستند که به بخشی از خواستهها نرسیده بودند اما همواره بهطور نسبی احساس خوشبختی و آرامش داشتند. راهکار انتهایی: بهبود وضعیت اقتصادی میدانیم که بخش زیادی از تحقق این خواسته در گروِ تلاشها و تصمیمات مدیران و مسئولان کشور است اما کوشش اقتصادی ما بههرنحو، میتواند به تحقق اهداف اقتصادیمان منجر شود و ان گیزهمان را دوچندان کند. یادمان نرود که: دنیای بدون پذیرش مسئولیت و بر پایهی سود جنسی و اقتصادی، دنیای بیرحمانهتری است!
بابک
1401/10/25
بسیار روشن کننده بود.تصور دیگه ای از این پدیده داشتم که ختم به سکس نمی شد.