پدیدهای اجتماعی به نام «فرهنگ شهرت»
سلبریتیها ساخته نگاه هواردان هستند!
سلبریتی کیست؟
در بین صحبتها، گاهی میشنوم که مردم همه افراد مشهور را «سلبریتی» میخوانند؛ اما آیا همه آنها سلبریتی هستند؟
ابتدا باید بگویم برای سلبریتیشدن نیاز به یک خصوصیت شخصیتی هست. بله! باید نیاز دیدهشدن را بسنجیم. همه ما به نوعی به تشویق و دیدهشدن نیاز داریم و این نیاز درجات کم و زیادی دارد. اما برای سلبریتیها، این نیاز از مرز خود خارج میشود؛ بهطوریکه برای دیدنشدن و خریداری نگاه، حتی دست به کارهای عجیب و خارج از عرف میزنند. به عنوان مثال،سلبریتیها از خصوصیترین مسائل شخصی زندگی خود حرف میزنند و تصاویر آن را منتشر میکنند؛ از ازدواجهای موفق و ناموافق تا جداییهای عاطفی و طلاقهای مکرر و ...
مرز سلبریتی و مشهور
پس یکی از مرزهای مشخص بین سلبریتیشدن و مشهورشدن همین موضوع است. زمانی که شخصیت مشهوری دست به انتشار اخبار خصوصی و زندگی شخصی خود میزند، بدانید که قدم در دنیای سلبریتیشدن گذاشته است. در حقیقت، زمانی که مسائل شخصی یک فرد مشهور از موفقیتهایش پررنگتر شد، باید کمی تامل کنیم و اولین سوالی که از خود بپرسیم، این باشد که چرا باید وقتمان را برای بررسی زندگی شخصی کسی هدر دهیم؟ شاید بتوان گفت از اینجا به بعد، با رویکرد انتقادی مواجه خواهیم بود و مهارت سواد رسانهای باید وارد عمل شود.
موتور حرکت و پویایی سلبریتیها
بخش مهم شکلگیری شخصیت و هویت هر انسان، در سنین نوجوانی صورت میگیرد. اگر هم به لایککنندگان و دنبالکنندگان سلبریتیها دقت کنید، خواهید دید موتور حرکت و پویایی سلبریتیها هم نوجوانان و جوانان هستند. در واقع سوخت سلبریتیها از توجه این گروه تامین میشود.
جالب است بدانید که دنبالکنندگان حرفهای و جدی سلبریتیها، از سنین نوجوانی کار خود را شروع کردهاند و در جوانی هم همچنان پایبند ماندهاند. شاید برای همین است که اکثر سلبریتیها، جملات پرآبوتابی همچون «ما متعلق به هواداران قدیمی هستیم» را به کار میبرند و یا حتما شنیدهاید که برای هواداران قدیمیتر، اصطلاحا دست تکان میدهند! در هر حال، سلبریتیها هم در این بازار پررقابت نیاز به مشاورانی برای ماندگارشدن دارند.
اهمیت نوجوانی در بررسی سلبریتیها
به خاطر بیاورید افراد مشهور در دوران نوجوانیتان چه کسانی بودند؟ این افراد بهراحتی از خاطراتتان نمیروند و ماندگارند. اما هم اکنون، هر روز در شبکههای اجتماعی با انبوهی از اخبار سلبریتیها مواجه هستیم، ولی زود فراموششان میکنیم. پس آشکار است که اهمیت سن نوجوانی و جوانی و ارتباط مستقیم آن با سلبریتیها میتواند به میزان زیاد و با جدیت بسیاری مورد بررسی قرار گیرد. اما آیا مشکل ما شهرتدوستی این گروه است؟ آیا باید نگران شهرتپرستی و ولع دیدهشدن سلبریتیها بود؟
در واقع موضوع اصلی و قابلبحث و چالشبرانگیز ما صرفا این خصوصیت خاص سلبریتیها نیست، اما فرهنگی که با واسطه شهرتشان با ایشان همراه میشود و در هر برههای از زمان، از بعد آسیبهای اجتماعی، اثری از خود بر جای میگذارد، مورد بحث و بررسی ماست.
نقش شبکههای اجتماعی در گسترش فرهنگ سلبریتی
پوششهای خاص و مدگرایی، مصرفگرایی، تجملات زندگی و شکستن حریم خصوصی از جمله فرهنگهای همراه با فرهنگ شهرت است. این موضوع مختص به عصر حاضر نیست و در گذشته هم اینطور بوده است. در واقع استفاده ابزاری از سلبریتیها همیشه در طول تاریخ وجود داشته است، اما با گسترش شبکههای اجتماعی و دسترسی شخصی به رسانهها و انحصار رسانهای، دیگر سد واسطه از میان برداشته شده و این فرهنگ به صورت گسترده افزایش یافته است.
کودک سلبریتی
از طرف دیگر، ورود سلبریتیها به عنوان گروه مرجع در جامعه، گاهی موجهای رسانهای تولید کرده است که آن هم آسیبهای خودش را به همراه خواهد داشت که مهمترین آن، آسیبهای روحی به هواداران و اساسا گروه نوجوان و جوان است. در اینجا، نکته ای که لازم است به طور مختصر توضیح داده شود این است که فرهنگ سلبریتی به گروه سنی کودک هم سرایت کرده است؛ کودکان لایک، خود پدیدهای تاسفبار است که باید به آن پرداخت، ولی چون کودک به صورت مشخص اختیار ابزاری ندارد، فعلا از طریق والدین پا در این عرصه گذاشته است!
استفاده از سلبریتیها در سیاست
اغلب سلبریتیها سواد سیاسی ندارند، اما نظر سیاسی میدهند و اساسا چون انسانهایی احساسی هستند، بسیار زودباورند و با ورود به عرصههای سیاسی، هواداران خود را هم وارد معرکه میکنند. خیلی دور نشویم؛ در همین انتخابات ریاست جمهوری گذشته، حضور سلبریتیها را به خاطر بیاورید! آیا سلبریتیها میتوانند مرجع خوبی برای تصمیمات سیاسی باشند؟ و حتی فکر نمیکنید که شاید خودشان هم بازیچه قرار گرفته باشند؟ اما وقتی عرصه رقابت تنگ میشود، احساس بر عقل غلبه میکند!
موضوعی که باید به شکلی جدی به آن اندیشید، این است که چه کسانی از سلبریتیها بیشترین بهره را میبرند؟ برای مثال به القاب و داستانهایی که از فعالیتهای سلبریتیها میسازند و مثلا در خیریهها شروع به جمعآوری کمک میکنند، دقت کنید. نکته اینجاست که چرا برای کمک به افراد محروم باید یک واسطهای مثل سلبریتی وجود داشته باشد؟
سود و زیان حضور سلبریتیها
سازمانهای بینالمللی و دولتهای غربی، از چهرههای سلبریتیهایی مانند «ادری هپبورن» و «پرنسس دیانا» (در گذشته) و امثال «آنجلینا جولی»، «اپرا وینفری»، «مادونا»، «باربارا استرایسند»، «میشل اوباما» و ... (در دنیای امروز) استفاده میکنند تا در رسانههای جهان، چهرهای انسانی از روابط کشورهای ثروتمند با کشورهای فقیر ترسیم کرده و در واقع پول فراوانی را برای پروژههای خود در سراسر جهان جذب کنند؛ پولی که صرف اعمال سیاستهای اقتصادی میشود و نه لزوما فقرزدایی.
متاسفانه هر تحقیقی که در مورد سلبریتیها میشود، به ضررشان است و ابعاد بیشتری را از تاثیر منفی ایشان در فرهنگ جامعه نشان میدهد. به همین دلیل است که فردگرایی این گروه در عرصه رقابت توجه، روزبهروز بیشتر و بیشتر میشود. در مورد ستارهها و تفاوت آن با سلبریتیها همچنان خواهید شنید، هر چند با معیار تشخیصی که در ابتدا عرض کردم، بیشک حالا هم متوجه این تفاوت شدهاید.
نویسنده :نیکی حاتمی / مدرس، پژوهشگر و نویسنده حوزه رسانه