آغوشهای گسسته
پیشنهادهایی برای تابآوری پایان زندگی مشترک
این مدل جداییهای توافقی، بدون جنگ و اعصابخردکردنهای افراطی میتواند جزو بهترین و کمدردترین جداییها باشد. با این حال، باز هم حتما در زندگی پس از طلاق لحظات سخت و دردناک هجوم خاطرات و دلتنگی برای روزهای خوب و دلنشین گذشته وجود خواهد داشت.
آرش و کیمیا بعد از 12 سال زندگی مشترک، به بنبست رسیده بودند. آنها در چند سال گذشته، راههای مختلفی را برای نجات زندگی زناشوییشان امتحان کردند، اما حالا به این نقطه رسیده بودند که مسیرشان از یکدیگر کاملا جدا شده و هر کدام میخواهند تجربههای منحصربهفرد خودشان را در ادامهی زندگی داشته باشند. ولی جالب اینجا بود که برای خانوادههایشان این دلیل برای جدایی کافی نبوده و پذیرش این واقعیت که دیگر بین این زوج شوق و ذوق و اشتیاقی برای پیشرفتن و ساختن آیندهی مشترک وجود ندارد، بسیار سخت بود. انگار که باید حتما مشکل حادی مثل خیانت، بدرفتاریهای کلامی یا جسمانی، بیاعتمادی و ... وجود داشته باشد تا زوجین زندگیشان را از هم جدا کنند؛ درحالیکه در واقعیت میتواند این طور نباشد. البته بعد ازکلی بحث و گفتوگو با خانوادهها، بالاخره آنها توانستند درک کنند که این زوج میخواهند توافقی از هم جدا شوند.
این مدل جداییهای توافقی، بدون جنگ و اعصابخردکردنهای افراطی میتواند جزو بهترین و کمدردترین جداییها باشد. با این حال، باز هم حتما در زندگی پس از طلاق لحظات سخت و دردناک هجوم خاطرات و دلتنگی برای روزهای خوب و دلنشین گذشته وجود خواهد داشت. برخی از احساسات و عواطفی که افراد پس از طلاق تجربه میکنند، کاملا طبیعی است. این افراد، هر چه بیشتر بتوانند نسبت به احساساتی که در درونشان طغیان میکند پذیرش داشته باشند، بهتر و آسودهتر از این مسیر عبور میکنند و میتوانند قویتر دوران پس از جدایی را طی کنند.
روبهرویی با دو احساس مهم پس از جدایی
یکی از احساسات بسیار مهمی که افراد پس از طی فرایند جدایی تجربه میکنند «ترس» است. احساس ترس پس از طلاق میتواند مثل یک کولاک باشد و ممکن است فرد از خودش بپرسد که کجا میتواند پناه بگیرد؟
اگر شما هم جزو این دسته از افراد هستید و روزهای پس از جدایی را میگذرانید، برای عبور پرقدرت از این مرحله، فهرستی از ترسهای خود پس از طلاق تهیه کنید و ببینید برای هر کدام از آنها چه راهحلی میتوانید داشته باشید. به این ترتیب، در واقع به خودتان کمک میکنید که به دل ترسهایتان بروید؛ به جای اینکه آنها را انکار کنید و به کناری برانید. در این راه ممکن است افکار مختلفی از ذهن شما عبور کند که به ترسهایتان دامن بزند؛ مثل اینکه «مردم در مورد من چه فکر میکنند؟»، «آیا مردم من را یک آدم شکستخورده میدانند که از پس زندگیاش بر نیامده؟»، «آیا میتوانم از پس زندگی مستقل برآیم؟»، «نکند دیگران پشت سرم بدگویی کنند»، «نکند رازهای خانوادگی ما برملا شود؟»، «نکند فرزندم دلش نخواهد با من زندگی کند؟» و هزاران فکر دیگر که مطمئن باشید فقط مختص شما نیست. کافیست آگاهانه به این افکار نگاهی بیندازید و آنچه را که در درونتان میگذرد تجربه کنید. برخی از این افکار را میتوانید به چالش بکشید، از اعتبار برخی کاسته میشود و برای بعضی دیگر میتوانید راهحلهایی پیدا کنید که شما را آسوده کند.
احساس دیگری که اغلب افراد پس از طلاق تجربه میکنند «خشم» است؛ خشمی که گاهی معطوف به خود است، گاهی به طرف مقابل و گاهی به زندگی! اگر بخواهیم خیلی مختصر اشاره کنیم، شما میتوانید این هیجان را در سه مرحله بررسی کنید:
- تمرین کنید که به وجود این احساس اعتبار دهید و یاد بگیرید اشکالی ندارد که خشمگین باشید.
- خشمگینبودن به معنی پرخاشگریکردن نسبت به خود یا دیگری و یا کل زندگی نیست.
- علت خشم درونی خود را بیابید و با پیداکردن نیاز پشت آن، در جهت برآوردهکردنش اقدام کنید، به جای اینکه به سرزنش و بدوبیراهگفتن به خود یا زمین و زمان بپردازید یا تاج قربانی بر سرگذاشته و رخت عزا بر تن کنید.
پس میتوان گفت که یکی از ارکان مهم برای عبور قدرتمند از جدایی روبهروشدن به شیوهای درست با تمام احساساتی است افراد پس از طلاق تجربه میکنند و در اینجا به عنوان نمونه، دو احساس را نام بردیم.
البته مورد مهم دیگری هم هست که به شما کمک میکند تا بتوانید روزهای پس از جدایی را تاب بیاورید: اینکه باید بر روی احساس ارزشمندی درونی خودتان متمرکز شوید. یادتان بماند که هیچ اشکالی ندارد اگر احساس خوبی به خودتان داشته باشید. اینکه زندگی شما به جدایی رسید، لزوما به این معنی نیست که یکی از شما دو نفر، یا هر دوی شما، آدم خوب و ارزشمندی نبودهاید و شما صرفا رابطهی خوب و سازگارانهای را با یکدیگر تجربه نکردهاید. برای تقویت احساس ارزشمندی، جنبههای مثبت شخصیت و روحیهتان را برای خود مرور کنید.
حتی میتوانید آنها را با یکی از دوستان امین و مورداعتمادتان در میان بگذارید. در این صورت میتوانید صدای والد سرزنشگری را که در سرتان بلندبلند حرف میزند، ساکت کنید. حتی شاید نیاز باشد که برخی از روابط پیرامونتان را بازنگری کرده و از آن روابطی که مدام به سرزنشگری شما نسبت به خودتان دامن میزند، بدون اینکه واقعنگری داشته باشد، دوری کنید. در ضمن، داشتن یک سیستم حمایتی قوی، شامل خانواده و دوستان میتواند بسیار کمککننده باشد تا شما به سلامت از این مرحله عبور کنید.
البته نیاز است به جای اینکه از تمام فعالیتها و جمعهایی که به آنها احساس تعلق میکردید کناره بگیرید، سعی کنید خودتان را در حدی معقول و نه به صورت افراطی، به فعالیتهای موردعلاقهتان دعوت کنید.
به یاد داشته باشید که بعد از طلاق شاید نیاز باشد که شما از برخی جمعها یا گروههای دوستانهی قدیمی فاصله بگیرید؛ با این حال میتوانید کمکم ارتباطات تازهای را برای خودتان خلق کرده و با هویت مجرد خودتان، رابطههای تازه و دوستیهای جدیدی بسازید.
افرادی که یاد میگیرند با تنهایی خود چگونه زندگی کنند، بهتر میتوانند روزهای پس از جدایی را بدون چنگزدن به روابط متعدد و سطحی و زودگذر طی کنند. بنابراین اگر میخواهید خود را برای رابطهی عاطفی بعدی آماده کنید، اکیدا پیشنهاد میکنیم که برای تجربه رابطهی عاطفی مجدد خیلی عجله نداشته باشید. در خلوت و تنهایی خود احتمالا فرصت بیشتری پیدا خواهید کرد برای اینکه بتوانید به درون خود سر بزنید و مراحل قبلی که در مطلب اشاره شد، در خود بررسی کنید. در این مرحله شاید شما نیاز به گفتوگو و همراهی با یک فرد متخصص داشته باشید؛ پس این فرصت را از خود دریغ نکنید تا بتوانید بعد از عبور از عواطف انباشتهشدهی درونتان و مرهمگذاشتن بر زخمهای گذشته، رابطهای تازه را از نو شروع کرده و خود را به چالشهای تازه دعوت کنید.