سالهای هیجان
نخستین رابطهها نوجوانها با جنس متفاوت چگونه است؟
در دورهی نوجوانی، هیجانات مختلفی را تجربه میکنیم یکی از انواع هیجاناتی که در نوجوانی سراغ ما میآید، مربوط میشود به تمایل به ارتباط با جنس مخالف است.
سن زیادی نداشتم و گواهینامه هم نگرفته بودم، اما خیلی دلم میخواست که ماشین رو بردارم و بزنم به دل جاده. همین کار رو هم کردم و یک روز سر ظهر که همه خواب بودن، ماشین رو برداشتم و رفتم به سمت خیابون. رانندگی توی خیابونهای شهر کار سختی نبود، اما خیلی راحت هم نبود. یکی، دو جا داشتم میرفتم توی مغازه! تصور کنین با ماشین بری توی یه مغازه؛ خیلی عجیب و غریب میشد. به هر زحمتی که بود، تونستم ماشین رو کنترل کنم و خوشحال از این موضوع، سرعت بیشتری گرفتم و وارد خیابون اصلی شدم. هم هیجان مثبت داشتم، مثل خوشحالی و ماجراجویی و هم هیجان منفی، مثل استرس. صادقانه بگم استرس خیلی زیادی داشتم، چون مدام از کنارم ماشینهای مختلف رد میشدن و هر کدوم یه نگاهی تحویلم میدادن.
بعد از مدتی رانندگی توی خیابون اصلی، اعتمادبهنفس گرفتم تا وارد یه ماجراجویی بشم. زدم به دل یه جادهی پر پیچ و خم که فقط در زمانهای مسافرت با خونواده از اونجا رد میشدیم. رانندگی توی این جاده خیلی برام پراسترس بود و نمیدونستم چه اتفاقاتی ممکنه بیفته. نمیدونستم اگه به یه پیچ تندوتیز رسیدم، باید چه واکنشی داشته باشم. راستش رو بگم هیجانِ زیاد نمیذاشت درست و منطقی فکر کنم. برای همین پام رو روی پدال گاز فشار دادم تا لذت سرعت رو تجربه کنم. اونقدر هم سریع رفتم که متوجه صخرهی چند متر جلوتر نشدم. اینجا بود که از خواب پریدم و گفتم: «چقدر خوب که این یه خواب بود!»
***
همانطورکه متوجه شدید، داستان بالا واقعیت نداشت و ساختگی بود. شاید با خودتان بگویید که مگر آزار داشتی که این داستان را تعریف کردی؟ پاسخ این است که آزار ندارم و میخواهم با کمکگرفتن از این داستان برایتان موضوع مهمی را توضیح دهم. در دورهی نوجوانی، هیجانات مختلفی را تجربه میکنیم: هیجان رانندگیکردن، هیجان داشتن یک اتاق برای خودمان، هیجان به تنهایی بیرون رفتن و تفریح کردن، هیجان زندگی کاملا مستقل، هیجان سفر مجردی و انواع هیجانات دیگر.
یکی از انواع هیجاناتی که در نوجوانی سراغ ما میآید، مربوط میشود به تمایل به ارتباط با جنس مخالف است. بعضی از این هیجانات را میتوان بدون هیچ پیامد ناراحتکنندهای تجربه کرد؛ مثل اینکه من دوست دارم اتاق مستقل خودم را داشته باشم. خوب، اگر شرایط خانواده فراهم باشد، میتوانم یکی از اتاقها را برای خودم بردارم و به دلخواه خودم تزیین و در آن زندگی کنم.
تجربهی بعضی از هیجانات اما به این سادگی نیست و ممکن است برای ما پیامدهایی داشته باشد. بیایید به داستان ساختگی اول مطلب برگردیم. رانندگی هیجان بسیار زیادی دارد و طبیعی است که به عنوان نوجوان بخواهیم آن را پیش از آنکه گواهینامهی رانندگی داشته باشیم، تجربه کنیم. اما مشخص است که وقتی با ماشین وارد یک جادهی پرپیچوخم میشویم، این تجربه چقدر میتواند خطرناک باشد و ما در معرض آسیبهای مختلف قرار بگیریم.
به عنوان یکی از تغییرات طبیعی در دورهی نوجوانی، گرایش ما به جنس مخالف میتواند یک دوستی اجتماعی، همراه با در نظر گرفتن محدودیتهایی مشخص باشد یا یک ارتباط عاطفی عمیق که مثل رانندگی در یک جادهی پرپیچوخم آسیبهایی را به همراه خواهد داشت. این شما هستید که تصمیم میگیرید آیا خود را وارد یک جادهی خطرناک کنید یا اینکه ورود خود را به این جاده، تا زمانی که گواهینامه دریافت نکردهاید، به تاخیر بیندازید. نوجوانی که میخواهد هیجاناتش را در مورد ارتباط با جنس مخالف مدیریت کند، تصمیم میگیرد که برای خود قواعدی را تعریف کند و چون تعریف این قواعد خودخواسته است، توانایی عمل به آنها هم در او افزایش مییابد.
این نوجوان به چند پرسش پاسخ میدهد:
- میخواهم در چند سال نوجوانیام انرژی خود را صرف دستیابی به چه اهدافی کنم؟
- اگر بتوانم با جنس مخالفم ارتباط برقرار کنم، چه تغییراتی در زندگی برای من ایجاد میشود؟
- آیا میتوانم با بهکارگیری روشهای دیگری، به تغییراتی که در سوال دوم اشاره کردم، دست یابم؟
- آیا انگیزهی من برای ارتباط با جنس مخالف مقایسهای است که بین خودم و دوستانم انجام میدهم؟
- میخواهم چطور شخصیتی در زندگی داشته باشم و آیا برقراری ارتباط با جنس مخالف همسو و همراستا با آن شخصیتی است که در ذهنم از خودم دارم؟
- اگر نتوانم با جنس مخالفم ارتباط بگیرم، در مورد خودم چطور فکر میکنم؟
- اگر افکاری را که در مورد خودم در سوال قبل نوشتم، به یکی از افراد مورداعتمادم نشان دهم، به من چه مخواهد گفت؟
- اگر به جای وقتگذاشتن برای ارتباط با جنس مخالف، بخواهم به موضوع دیگری بپردازم که باعث رشد و پیشرفت من در سه سال آینده شود، چه موضوعی را انتخاب میکنم؟
- در حال حاضر ارتباط خود را با خانوادهام چطور ارزیابی میکنم؟ آیا از ارتباط با مادرم احساس رضایت میکنم؟ آیا از ارتباط با پدرم احساس خوبی دارم؟
- اگر در روابط فعلی خود با خانواده، بهخصوص با پدر و مادرم، مشکل دارم، بهتر است این موضوع را با آنها مطرح کنم تا بتوانم یک رابطهی خوب را تجربه کنم. در این صورت برای بیان افکار و احساساتم به خانواده چطور باید رفتار کنم؟
نوجوان عزیز، من خوب میدانم که در دنیایی زندگی میکنیم که بهواسطهی پیدایش انواع ابزارهای تکنولوژیک، ارتباط با اطرافیانمان بسیار راحت و آسان شده است. درست به دلیل همین سهولت در ارتباطات، مشکلات مختلفی هم ما را تهدید میکند. نکتهای که خوب است شما هم بدانید این است که هر چقدر خود را در برقراری ارتباط با جنس مخالف آزاد بگذارید و برای خود حد و حدود و محدودیتهایی را تعریف نکنید، به همان نسبت ممکن است در معرض انواع آسیبهای مختلف قرار بگیرید. بنابراین با فکر کردن به ۱۰ سوال مطرح شده میتوانید به خود کمک کنید تا دیدگاه روشنتری را در مورد ارتباط با جنس مخالف داشته باشید.
یک نکتهی پایانی را هم دوست دارم بدانید؛ دوستیهایی که در دورهی نوجوانی شکل میگیرد، موقت است؛ در نتیجه مهم است که در این ارتباطهای موقت، چه باورهایی در ذهن شما شکل میگیرد. یکی از نوجوانانی که ارتباط دوستیاش تازه به پایان رسیده بود، در مورد خودش فکر میکرد که اصلا لیاقت دوستی ندارد! در صورتی که همهی ما لایق داشتن روابط دوستانه و صمیمی هستیم. اما این نوجوان به دلیل ناراحتی و خشمی که از اتمام رابطه داشت، در مورد خودش چنین بیرحمانه فکر میکرد. میخواهم چند نمونه از افکاری را که بعد از اتمام رابطه ممکن است ذهن ما را زخمی کند، برایتان بگویم: «من همیشه تنها خواهم ماند»، «هیچ کس مرا دوست ندارد»، «حتما من عیب و ایرادی دارم که کسی با من دوست نمیشود یا دوست نمیماند»، «من بدبختترین آدم روی کرهی زمین هستم» و ...
همهی این افکار زمانی به سراغ ما میآید که خود را وارد رابطهای کردهایم که هنوز برایش گواهینامهی عاطفی دریافت نکردهایم! به خودتان فرصت بدهید که ابتدا دانشتان از برقراری رابطه ارتقا یابد و بعد روابط صمیمانهی پرمهر و سالمی را تجربه کنید.