مونا گوشه |
1401/09/02 |
رازهای ریزهخواری
علت کشش به پرخوری افراطی چیست؟
همینطور که داشتیم با هم صحبت میکردیم، ظرف بادامزمینی شوری را که روی میز بود، تقریبا تمام کرد. کمکم دستش به سمت کاسه چیپس رفت و بحث که اوج گرفته بود، دیدم کاسه چیپس را برداشت و روی پاهایش گذاشت و مشغول شد! فکر کردم شاید گرسنهشان شده باشد؛ به همین خاطر گفتم: «هر وقت میخواهید، ناهار را بیاورم!»، اما چهار، پنج نفری که دور میز نشسته بودند گفتند: «نه بابا! تازه بحث گل انداخته. این همه خوراکی اینجاست! زوده هنوز.» من از دور نگاه میکردم؛ فارغ از اینکه راجع به چه محتوایی گفتوگو میکنند. نگاه میکردم که انگار یک ارتباطی بین بلندشدن و خوردن و گفتوگوها وجود دارد. آنجا که «آرزو» میخواست از هیجانش برای خرید لوازم خانه صحبت کند. یک مرتبه بلند شد و مشتی از آجیل روی میز را برداشت! «سحر» هم که همچنان مشغول خوردن چیپس بود، با احساسی توام از شادی و حسرت به صحبتهایش گوش میکرد.شاید شما هم به انتخابهای خودتان یا دیگران برای خوردن در لحظات خاص دقت کرده باشید. شاید هم الان که دارید این مقاله را مطالعه میکنید، توجهتان جلب میشود که شما اغلب چه زمانهایی به سمت خوراکیهایی که لزوما ارزش غذایی خاصی ندارند، میروید. شاید حتی بگوییم بعضی افرادی که خیلی اهل غذاخوردن نیستند، استفاده از تنقلات، بهخصوص با طعمهای مثل شوری شیرینی یا تندی را به غذا ترجیح میدهند. البته این موضوع از منظرهای متعددی قابلتوجه و پیگیری است، اما در این مقاله بیشتر از منظر روانشناسی به موضوع نگاه خواهیم کرد. چه چیزی باعث میشود به سمت خوراکیهای مضر یا ممنوع بیشتر کشش داشته باشیم؟ خیلیوقتها در کودکی، وقتی احساس خاصی را تجربه میکردیم، مثلا مهمان عزیزی از خانهمان رفته بود و ما به دنبالش بیقراری میکردیم یا با خواهر و برادرمان دعوایمان میشد یا مثلا زمین خورده بودیم و جایی از بدنمان درد گرفته بود، سریعترین راه برای ساکتکردن ما این بود که خوراکی مورد علاقهمان را که اغلب طعمی مثل شیرینی یا شوری داشت، به ما میدادند. الان هم از آنجایی که یاد نگرفتهایم چطور با احساسات مختلفمان روبهرو شویم و چطور آنها را تجربه کنیم، اولین کاری که میکنیم رفتن به سراغ خوراکیهاست. شاید یک دلیل اولیه این باشد که این جور خوراکیهای بعضا مضر یا شاید کمتر مفید، در دسترستر و سهلالوصولتر هستند و تهیهکردنشان زحمت خاصی ندارد. از این رو، اکثر ما یک قفسه از تنقلات در آشپزخانهمان داریم تا به محض اینکه قافیه به ما تنگ میآید، به سراغش میرویم. ممکن است بعضی از ما همین کار را با غذا انجام دهیم؛ یعنی شاید بعضی از شما الان با خودتان فکر کنید که در مواقعی غیر از گرسنگی هم به سراغ غذا میروید. در این صورت، همان غذایی که میتواند برای بدن شما مفید و تامینکننده نیازهای اولیه و اساسی باشد هم، از آنجایی که غیرضروری و نابجاست، تبدیل به ماده غذایی مضر میشود. گاهی دلیل رفتن به سراغ تنقلات، بیحوصلگی است. وقتی حوصلهمان سر رفته است، اولین کاری که میکنیم این است که سر وقت یخچال یا گنجه خوراکیها میرویم! از مراجعی شنیدم که میگفت: «وقتی من بسته کرانچی را برمیدارم و به صدای خرچخرچی که در سرم میپیچد، فکر میکنم و آن طعم شور را در دهانم مزهمزه میکنم، انگار که از هفت دولت آزاد هستم و دارم بزرگترین لذت دنیا را میبرم! کسالت هم انگار از وجود من رخت برمیبندد. چه بهتر میشود اگر این لحظه با دیدن یک فیلم خندهدار نیز همراه باشد!» اگر الان وسوسه شدید تا به سوپر زنگ بزنید و یک کرانچی سفارش دهید، چند دقیقهای صبر کنید. لیوانی آب بنوشید و بین تمایل رفتاری خود و انجام آن وقفهای ایجاد کنید. از خودتان همین الان بپرسید که چه احساسی دارید؟ و زمانهایی که حوصلهتان سر میرود، به جز خوردن، چه کار دیگری میتوانید انجام دهید؟ مراجع دیگری میگفت: «من عاشق پشمک هستم. طعم شیرین پشمک، لحظهای که پشمک در دهانم آب میشود، انگار من را سوار ماشین زمان میکند و با خود به دوران خوش کودکی میبرد؛ سوار چرخ و فلک آقا فرخ، توی کوچه پرستو. یادش بخیر! دوران بیمسئولیتی و سبکبالی و فراغت». میبینید طعمها و خوراکیها با روان ما چه کردهاند! سه حس چشایی، بویایی و لامسه ما موقع خوردن درگیر است، اگر تازه از بینایی و شنوایی صرفنظر کنیم. بنابراین چندان عجیب نیست که اینقدر این رفتار جذاب باشد، چرا که به ما کمک میکند ما در اینجا و اکنون حضور داشته باشیم. در واقع انگار که ما داریم از تکنیکی به نام «توجهآگاهی» برای تنظیم هیجاناتمان بهره میبریم تا در اینجا و اکنون باشیم و از گذشته و آینده فاصله بگیریم، اما چون از حیطه اختیار و آگاهیمان خارج شده، کارکرد موثرش را از دست داده است. در صورتی که میتوانیم با توجهآگاهی در زمان خوردن چیزی، اتفاقا به خودمان کمک کنیم تا قدری از شدت هیجانی که برایمان تحملش دشوار شده است، بکاهیم؛ البته نه به این معنی که آن را تجربه نکنیم و از آن فرار کنیم! همین اتفاق با خوراکیهای شیرین نیز میافتد. خوردن مواد قندی ترشح دوپامین را در مغز که به آزادسازی هورمون «سروتونین» (معروف به هورمون شادی) کمک میکند، افزایش میدهد؛ در نتیجه در ما احساس شادی ایجاد میشود. از این رو خیلی وقتها افراد افسرده و افرادی که شادی را کمتر در زندگی تجربه میکنند، با خوراکیهای شیرین به خودشان کمک میکنند که در لحظه با دمدستیترین روش یا روشی که بیشتر در طول زندگی از آن بهره بردهاند، مثل خوردن بستنی، شکلات، شیرینیجات و... به خود کمک کنند تا تغییر موثری در خلقوخویشان ایجاد شود؛ غافل از اینکه این اثرات اغلب موقت بوده و در کوتاهمدت موثر است و به سرعت اثر خود را از دست میدهد و نیاز به تمدید مجدد دارد. حال آنکه با آگاهی از این مکانیزم اثر و رفتار که ممکن است ناآگاهانه اتفاق بیفتد، میتوانیم به خودمان کمک کنیم تا با شیوههای دیگری که برایمان موثر است و دوام بیشتری دارد، تغییرات باثباتی را ایجاد کنیم. مثلا میتوان به جای استفاده از مواد شیرین، از کربوهیدراتهای سالم نظیر موز یا انواع جوانهها استفاده کرد. حتی گاهی دلیل استفاده از مواد قندی این است که این موارد به سرعت تبدیل به انرژی میشوند و این نشان میدهد که بدن نیاز به مواد غذایی اصلی دارد و ما به این واسطه خیلی سریع این انرژی را تامین میکنیم؛ درحالیکه آن انرژی خیلی زود به چربی تبدیل میشود. (البته در این خصوص متخصصین تغذیه میتوانند توضیحات تکمیلی را ارائه دهند.) گاهی ما از مصرف بعضی خوراکیها مثل قند و نمک و چربی، بهواسطه اینکه برایمان مضر بودهاند یا در شرایطی که رژیم سختی گرفتهایم، بهشدت منع شدهایم و دلیل کشش ما به سمت این جور خوراکیها، ممنوعیت زیادی است که میتواند ایجاد ولع کند. ولع یعنی میل و کشش بسیار زیاد به خوردن. جالب است بدانید که ولع اغلب حداکثر 20 دقیقه طول میکشد و کافی است بتوانیم این 20 دقیقه را دوام بیاوریم و دست به رفتاری نزنیم تا ولع کاهش پیدا کند. مطالب مطرحشده بخشی از مواردی بودند که میتوانند دلایل کشش ما به سمت خوراکیهای مضر باشند؛ از این رو شاید بتوانیم با آگاهی بیشتر از شیوه رفتار و واکنشهایمان به خودمان کمک کنیم تا آگاهانهتر، هم احساساتمان را زندگی کنیم و هم لذتهایی را جایگزین لذت خوردن کنیم تا بدنی سالمتر داشته باشیم.