پدیده غفلت جمعی چیست و چه آثاری دارد؟
تفکر انتقادی خود را تقویت کنیم
حتما داستان معروف لباس جدید پادشاه را شنیدهاید. داستانی که در آن دو آدم حقهباز لباسی نامرئی برای پادشاه میدوزند و ادعا میکنند که آدمهای احمق نمیتوانند آن را ببینند و به این ترتیب نه تنها خود پادشاه بلکه همه درباریان و مردم هم در مواجهه با این لباس جدید هیچ چیزی نمیگویند تا احمق جلوه نکنند و حتی به تعریف و تمجید از لباس جدید پادشاه میپردازند تا اینکه در نهایت پسرکی در رژه پادشاه با لباس جدیدش گفت که پادشاه لخت است و آنجا همه متوجه شدند که بقیه هم همین فکر را میکردند ولی فقط بر زبان نیاورده بودند. احتمالا شما هم تا به حال موقعیت مشابهی را تجربه کردهاید که برای همسو بودن با گروه یا اکثریت، مخالفت یا نظر واقعی خودتان را ابراز نکرده باشید. این رفتار حاصل یک خطای شناختی است به نام غفلت جمعی!
پدیدهای به نام غفلت جمعی
حدود یک قرن پیش" آلپورت" روانشناس اجتماعی، برای نخستین بار از اصطلاح غفلت جمعی استفاده کرد، پدیدهای اجتماعی که خیلی اوقات بر پایه تمایل افراد به اینکه عضوی شایسته از یک گروه باشند شکل میگیرد. در این پدیده، اگر اعضای یک گروه، شخصا با اهداف، باورها و هنجارهای حاکم بر آن گروه مخالف باشند، اما در عموم و جلوی دیگران مخالفت خود را ابراز نمیکنند و حتی ممکن است از گروه حمایت کنند چون به اشتباه فرض میکنند که بقیه افراد گروه همه یکسان فکر میکنند و فقط آنها هستند که همسو با بقیه نیستند.
دلیل برداشت اشتباه و غفلت جمعی
این برداشت اشتباه از آنجا ناشی میشود که رفتار و عملکرد بیشتر اعضای گروه در موقعیتهای مختلف شبیه به یکدیگر است و هر فردی در ذهن خود تصور میکند فقط اوست که خلاف بقیه میاندیشد پس تصمیم میگیرد واکنشی نشان ندهد و همرنگ جماعت شود. در واقع در اثر چنین پدیدهای، چیزی باور عموم انگاشته میشود که خیلی اوقات باور عموم نیست و همین میتواند در طول زمان تبعات منفی برای فرد و گروه داشته باشد.
میل طبیعی بشر به بودن در گروه
ما آدمها به طور طبیعی دوست داریم عضوی از یک گروه باشیم، از یک گروه دوستی سهنفره گرفته تا کارکنان یک شرکت بزرگ و حتی کل یک جامعه. گروه میتواند به ما حس تعلق، امنیت، حمایت و تایید بدهد و به رشد شناختی و رفتاری ما کمک کند. همچنین ما معمولا سعی میکنیم همسو با ارزشها و اهداف گروه رفتار کنیم و به اصطلاح ساز مخالف نزنیم به همین دلیل حتی اگر نظر شخصی ما مخالف با کل گروه باشد، احتمالا آن را برای خودمان نگه میداریم و رای اکثریت را قبول میکنیم تا انگشتنما نشویم و احمق به نظر نرسیم.
پدیده غفلت جمعی چه پیامدی دارد؟
چنین رفتاری در نگاه اول شاید بیخطر به نظر برسد ولی در صورت تداوم، باعث بیگانگی ما از گروه و اهدافش و در نهایت یاس و سرخوردگی ما از دیگران میشود.
یکی دیگر از تبعات غفلت جمعی این است که ما به مرور نسبت به اوضاع موجود و شرایط دیگران دچار نوعی بیتفاوتی مزمن میشویم و این بیتفاوتی دومینووار ادامه پیدا میکند و ممکن است حتی در مواجهه با مهمترین مسائل زندگی و جامعه هم واکنشی از خودمان نشان ندهیم. به علاوه این سکوت باعث میشود باورهای اشتباه در گروه تقویت شده و ادامه یابد و به تدریج به سمت دیدگاههای شخصی یا متعصبانه متمایل شود و هر روز افراد بیشتری مجبور به انجام کارهایی شوند که هیچ اعتقادی به آن ندارند. در این حالت دیدگاه غالب در گروه دیگر دیدگاه اکثریت نیست ولی اکثریت همچنان پیرو آن هستند.
برای آزاد شدن از پدیده غفلت جمعی چه باید کرد ؟
- تفکر انتقادی را در خود تقویت کنیم، از ابزار تحلیل استفاده کنیم و همه جوانب را در نظر بگیریم.
- بیشتر مشاهدهگر باشیم، تامل کنیم، فکر کنیم و هر جا لازم است سوال بپرسیم.
- یادمان باشد اگر تمام دنیا یک کار اشتباه را انجام دهند، آن کار همچنان اشتباه است. پس معیار درستی یک رفتار را دیدگاه غالب در نظر نگیریم چون احتمال زیادی وجود دارد که آن دیدگاه، بازتاب نظر شخصی تک تک افراد نباشد.
- برای این کار میتوانیم مستقیما به سراغ دیگران برویم و نظر شخصیشان را خارج از جمع بخواهیم تا بهتر متوجه شویم که افراد دیگری جز ما هم هستند که مخالف گروه فکر میکنند ولی شجاعت بیان آن را نداشتهاند.
- اگر در جلسه یا سمیناری هستیم و بقیه سکوت کرده و فقط تایید میکنند ولی ما حس میکنیم چیزی را متوجه نشدهایم، از اینکه احمق به نظر برسیم نترسیم و سوال کنیم.
- از موقعیتهای کوچک و روزمره شروع کنیم. به جای اینکه مدام در میان گروه و دنبالهروی اکثریت باشیم، زمانی را به خودمان و بررسی افکارمان اختصاص دهیم و به حس درونی خودمان در ارزیابی موقعیتها اعتماد کنیم.
- این غفلت، به شکل جمعی اتفاق میفتد ولی تنها به صورت انفرادی است که از بین میرود.