آزادی و احساس استقلال با مسئولیتپذیری کامل میشود
تصور کن اگه حتی تصورکردنش سخته!
یادش بخیر! کارتون «خانوادهی دکتر ارنست» کارتون محبوب دوران نوجوانیم بود. در اصل یه انیمیشن ۵۰قسمتی بود. نکتهی جالبش برام این بود که یه خونهی درختی داشتن و حس این خونه روی درخت برای من، جدا شدن از سطح زمین و زندگی در ارتفاع بود.
پیش خودم تصور میکردم:
«چه خوب میشد اگر اینجا بالای درخت زندگی میکردم، تک و تنها و راحت!»
در اصل نیاز به استقلال و آزادی بود که در قالب این تصور خودش رو نشون میداد.
نیاز به استقلال و آزادی
زمانی که وارد دوره نوجوانی میشی (از سن حدود ۱۱سال) این نیاز بیشتر از هر زمان دیگهای صدات میکنه.
مدام میگه:
«تو باید خودت کارها رو انجام بدی، تو خودت بلدی، خودت میدونی، نذار کسی بهت بگه چیکار کن چیکار نکن.»
بهدلیل وجود همین صداست که در ارتباط با اطرافیان بهخصوص پدر و مادرت میگی:
«خودم بلدم، خودم میدونم، به من نگید چیکار کنم. بذارید آزاد باشم!»
بله حق شما برخورداری از استقلال و آزادیه و طبیعیه که بخواهید برای بهدست آوردنش هر کاری انجام بدید.
البته که به خودتون بگید: «نه هر کاری!»
ممکنه در جواب بگید: «اگر نتونم هر کاری انجام بدم که دیگه آزاد نیستم. اگر واقعا آزادم، باید بتونم هر کاری دلم خواست انجام بدم.»
معنای آزادی
آخرین جملهی بالا رو دوباره بخونید:
«اگر واقعا آزادم باید بتونم هر کاری دلم خواست انجام بدم.»
شبیه جملاتیه که کودکان میگن. این بچهها هستن که میگن هر کاری دلم خواست...
وقتی میگی هر کاری دلم خواست میکنم، یعنی دیگران رو نادیده گرفتی و تمرکزت فقط و فقط روی خودته. این تفکر با یک نوجوان سالم فاصله داره.
هنر تو در دورهی نوجوانی اینه که خودتو رشد بدی و بزرگ کنی.
ممکنه بپرسی: «چطور خودمو رشد بدم؟»
یکی از کارهایی که بتونی انجام بدی توجه به این نیاز اساسی در خودته:
«استقلال و آزادی.»
نیاز به استقلال و آزادی
از خودت بپرس: «چقدر تو زندگیم استقلال و آزادی دارم؟»
ممکنه بگی هیچی یا خیلیکم.
سوال بعدی رو از خودت بپرس:
«چقدر تو زندگیم با خانواده، نوجوان مسئولیتپذیری هستم؟»
میگی مسئولیتپذیری یعنی چی؟
یه تعریف ساده و خودمونیش اینه که به خوشحالی و موفقیتت در زندگی توجه کنی و براش کارهایی انجام بدی. مثلا برای سلامت جسمیت ورزش کنی و تغذیهی سالم داشته باشی؛ تلاش کنی در مدرسه یادگیری خوبی داشته باشی؛ مهارتهات رو ارتقا بدی؛ مثلا مهارت ارتباط گرفتن با دیگران و...
یه تعریف دیگهی مسئولیتپذیری اینه که تو کارهای خونه کمک و مشارکت کنی مثلا جمع کردن سفره یا میز شام، مرتب کردن جاکفشی و...
تعریف دیگهی مسئولیتپذیری میتونه این باشه که به حال خوب جامعهی اطرافت به هر طریقی که میدونی کمک کنی؛ حال مردم شهرت برات مهم باشه و خوشحالی شهر و کشورت رو خوشحالی خودت و خانوادهات بدونی. اینو بهش میگن مسئولیتپذیری اجتماعی چون داری به اجتماع اطراف خودت توجه میکنی.
اصلا مسئولیتپذیری چه ربطی به آزادی و استقلال داره؟
تصور کن اگر حتی تصور کردنش سخته!
تصور کن با چند تا از رفقا که پایهی دورهمی و سفر هستن قرار گذاشتین که جمعهی بعد، صبح بزنید بیرون و برید تو دل طبیعت. قرار شده یکی بشه مادر خرج و خرید کنه تا جمعه در کنار کلی عشق و حال، ناهار جوجه بزنین.
شما مادر خرج شدین و کلی هم خرید کردین. جمعه رسید و الان هم در دل طبیعت هستین کنار یه آتیش داغ. مشغول سیخ زدن جوجه میشین و یکی از بچهها رو صدا میکنین که بیا زغال رو از کیسه در بیار تا آتیش روشن کنیم. میگه: «بابا ولکن الان دارم بازی میکنم!»
به یکی دیگه از بچهها میگید اونم میگه:
«خب حالا یهروز اومدیم بیرون، مثل مامانم هی داری کار میگیا!»
به دوست سوم میگید و اونم در جواب میگه:
«بذار آزاد باشیم، بیخیال بابا. حالا ردیف میکنیم!»
چه حالی میشید؟
بهنظرتون کمک نکردن اونا معنیش آزادی و راحتیه؟
ممکنه برای خودشون این معنی رو داشته باشه اما برای شما اصلا خوشایند نیست و خیلی ناراحت و عصبانیتون میکنه.
دوست دارین به دوستتون چی بگین؟
میشه بهشون بگین: «بچهها ما باهم رفیقیم و امروز اومدیم بیرون که به همهمون خوش بگذره. لازمه به هم کمک کنیم که کارها رو دوش یهنفر نیفته. هرکدوم به اندازهی کافی مسئولیتپذیر باشیم.»
چقدر جالب شد. اگر هرکدوم از بچهها یه کوچولو کمک کنن، آزادی بیشتری رو هم احساس میکنن. ضمن اینکه چون کمک کردن، احساس میکنن تو این سفر واقعا حضور موثری داشتن، نه اینکه وبال گردن گروه بودن.
آزادی بیشتر با مسئولیتپذیری بیشتر
در سطح فردی هم همینطوره.
اگر میخواهید تو خونه آزادی بیشتری به شما داده بشه، مسئولیت بیشتری بپذیرید. زمانی که مسئولیتپذیر میشید، توانایی بیشتری برای جلب اعتماد افراد پیدا میکنید.
چون اینطوری نشون میدین که من حواسم به همهچی هست، بلدم چیکار کنم و این توانایی رو دارم که بهشما کمک کنم.
پس به خودتون بگید:
«اگر استقلال و آزادی بیشتری میخوام، باید مسئولیت بیشتری رو به عهده بگیرم.»
تمرین اول برای مسئولیت پذیری بیشتر:
توی زندگی شخصی خودتون چه مسئولیتی رو میتونید انتخاب کنید و عهدهدار بشید؟
مثلا یه جواب میتونه این باشه که روزی ۳۰دقیقه ورزش میکنم؛ یا برای خودمیه طناب ورزشی میخرم و شروع به طناب زدن میکنم.
یه نکته در مورد مسئولیتپذیری شخصی بدونید:
در دورهی نوجوانی مسئلهای سراغمون میاد به اسم هویت، البته بحران هویت.
بحران هویت در نوجوانی
چطوری بفهمی این بحران سراغ تو هم اومده؟
علامت میتونه سردرگمی باشه؛ درست مثل موندن سر دو راهی که نمیدونی کدوم راهو بری درسته.
البته میتونه یه چندراهی هم باشه.
یه مثال ساده از قرار گرفتن توی چندراهی:
«نمیدونم امشب بازی کنم، فوتبال ببینم، بخوابم، با دوستم حرف بزنم یا تکلیف مدرسه رو بنویسم.»
مثال جدیتر از بحران هویت:
«قراره چیکاره بشم؟ اصلا چرا باید درس بخونم؟ چرا من اِنقدر بیحوصلهام؟چطوری از این حس و حال خلاص بشم؟»
چرا مفهوم بحران هویت در نوجوانی رو مطرح کردم؟
یکی از مسئولیتهای اصلی و اساسی هر نوجوانی کمک به خودش برای رهایی از این سردرگمیه.
بهدنبال انجام کارهایی باش که هفته به هفته شناخت بهتر و عمیقتری از خودت پیدا کنی:
برای مثال با یه فرد مورد اعتماد و تایید در مورد زندگی حرف بزن.
ازش بپرس وقتی نوجوان بوده چه چالشهایی داشته و چکار میکرده برای حلشون؟
یه فیلم خوب و اثرگذار ببین و در موردش با دوستت حرف بزن؛ مثل فیلم رهایی از شائوشنک.
نقد فیلم بخون؛ نقد بازی بخون؛ مثلا جستوجو کن: «نقدِ بازی کال آو دیوتی.»
کتاب بخون مثل کتاب «باز هم سفر» نوشتهی ناصر یوسفی؛ یه کتاب در مورد شناخت خود در نوجوانی که واقعا عالیه.
انتخاب تو کدوم فعالیت بالاس؟
تمرین دوم برای مسئولیت پذیری بیشتر:
در زندگی خانوادگی (زندگی با پدر و مادر و خواهر برادر) چه مسئولیتی رو میتونم عهدهدار بشم؟
جواب نمونه:
از امروز تو جمع کردن سفره کمک میکنم. زمانی رو به بودن با خانواده اختصاص میدم.
تمرین سوم برای مسئولیت پذیری بیشتر:
مسئولیتپذیری اجتماعی من چی میتونه باشه؟
چه کاری انجام بدم که به جامعهی اطرافم کمک کنم؟
در حوزهی اجتماعی هم افراد، مطالبات بهحقی دارن که لازمه خواستههای خودشون رو به روشی موثر به گوش دولتمردان جامعه برسونن.
اگر شما اعتراضی یا خواستهای داشته باشین بهنظرتون چه روشی مناسبه که صداتون به گوش مسئولان برسه؟
اگر به این موضوع علاقهمند هستین این سوال رو یه سوال پژوهشی در زندگیتون بدونین.
یعنی چی سوال پژوهشی؟
یعنی سوالی که برای دستیابی به جوابش لازمه جستوجوگر باشم و از اطرافیان و افراد صاحب صلاحیت سوال کنم و نظر اونا رو جویا بشم.
پاسخ بعضی سوالات و موضوعات بهتدریج آشکار میشه. بههمین دلیله که گفتم این سوال رو پژوهشی پیش ببرید.
یهبار سوال رو بخونید و بدونید:
«اگر مطالبه و اعتراضی داشته باشم چه روشهایی برای بیان این اعتراض و مطالبه وجود داره؟
از بین این روشها کدوم اثرگذاری بیشتری داره؟»